۰ نفر
۱۹ آبان ۱۳۸۸ - ۱۶:۴۸

اگر بخواهیم با نگاهی سطحی و صرفاً مشاهداتی به فضای جاری کشور بنگریم شاید این‌طور به نظر برسد که همه چیز سر جای خود قرار دارد و هیچ اتفاقی نیفتاده است. چراکه نه فریادی به گوش می‌رسد و نه اعتراضی شنیده می‌شود و آنچه را هم که چشم گواهی می‌دهد غالباً آرامش است. اما اگر با شیوه دیگری سعی کنیم تا به شکار اعماق برویم و ورودی به حاق مردم داشته و با آنها گفت و شنودی داشته باشیم و وجوه ساختاری زیرین را کشف کنیم به نظر می‌رسد اوضاع چندان هم خوشبینانه نیست.

این وضع نه چندان آرام ولی به ظاهر آرام را می‌توان از طریق گفت و گو با نخبگان و فعالان سیاسی و یا با مقایسه آزادی بیان در گذشته و حال که تجلی آن در مطبوعات است و یا با نگاه کردن به درودیوارها و یا نشستن پای صحبت‌های مردم فهم کرد. بدین ترتیب نباید شواهد ظاهری را گواهی برای قظاوت عمیق قرار داد. مسئله بسیار روشن است و اگر کسی کمی با حیات سیاسی ایران آشنا باشد متوجه این معنا می‌شود که نگرانی‌هایی وجود دارد و آنهایی که در نظر مسئله‌دار بودن فضای فعلی را نفی می‌کنند در واقع دارند همین مسئله را فریاد می‌زنند.

به هر حال فضای فعلی فضایی مطلوب و سالم نیست و اگر نگوییم فضایی بحرانی است قطعاً فضایی است که مناسبات درون آن حکایت از عدم شفافیت نگرانی دلسردی و بدبینی و ایمن نبودن نسبت به آینده داشته و ما متأسفانه در حال تجربه فضایی مبهم و تیره و تار هستیم. اگرچه به راحتی می‌توان این مسئله را پشت سر گذاشت اما ظاهراً اقدامی در این راستا صورت نمی‌گیرد یا برخی اقدامات انجام شده نیز از آنجا که گام نخست در آنها درست برداشته نمی‌شود به نتیجه نمی‌رسند.

گام نخست این است که مسئله‌شناسی صورت پذیرد و این در شرایطی است که چهره‌های سیاسی بتوانند در یک فضای گفتمانی حرف‌های خود را زده و مسئله‌شناسی خود را بیان نمایند تا شرایط برای شناخت مسائل فراهم شود. پس از این گام که در وجه شناختاری برداشته می‌شود نوبت به دسته‌بندی مسائل می‌رسد و بعد از این هم لازم است تا برای هرکدام ریشه‌یابی خاص صورت گیرد.

اگرچه کسانی در راستای وحدت و حل بحران پیشنهاداتی را مطرح می‌کنند اما فارغ از محتوای این پیشنهادات گام شایسته‌ای برداشته نمی‌شود. نباید منتظر رجال سیاسی ماند تا در این خصوص دست به کاری بزنند. چرا رجال فرهنگی در ساحت فرهنگ کاری انجام نمی‌دهند؟ چرا رجال اندیشه‌ای در ساحت مدنی کاری نمی‌کنند؟ چرا علما در حوزه‌های علمیه کاری انجام نمی‌دهند؟ از دو حالت خارج نیست. یا این افراد خودشان را باور ندارند و یا نگران عواقب سیاسی آن هستند. اگر خودشان را باور ندارند که معلوم می‌شود هنوز قدر خود را ندانسته و متوجه جایگاه مدنی و مسئولیت شرعی و اجتماعی خود نیستند و در این صورت هم از آنها انتظاری نیست ولی اگر وجه دوم باشد در این صورت علاوه بر آنکه باید گریبان دولت را گرفت که چرا صاحبان اندیشه آرامش ندارند باید به روشنفکران هم یادآوری کرد که به هر حال توقع عمومی از آنها این است که نه صرفاً در شرایط سهل و آسان بلکه در شرایط سخت هم به ایفای نقش روشنفکری خود مبادرت ورزند.

به هر حال این کار ریسک دارد و روشنفکر باید ریسک کند و ببیند وظیفه اصلی‌اش چیست؟ آیا برای مردم و حفظ نظام ارزشی قائل است؟ آیا اصلاً برای روشنفکر رسالتی قائل است؟ آیا معتقد است که باید هزینه داد تا سلامت و نشاط را به جامعه بازگرداند؟

بنابراین این مسئله ابتدا بازمی‌گردد به علمای حوزه و دانشگاه تا با شناخت عمیق از ارزش‌های نظام و ارزش‌های جامعه متوجه باشند که یک ناامیدی و عدم شفافیت بر لایه‌های جامعه ما سایه افکنده است و این زیبنده جامعه و آرمان‌های انقلاب نیست. به هر حال فضای فعلی جامعه ما مسئله‌دار است حالا هر اسمی که برای آن انتخاب می‌کنید بحران یا هر اسم دیگری اما برای برطرف کردن چنین فضایی باید ابتدا مسئله را شفاف کرد. برای شفاف کردن مسئله باید گفت و گو کرد و اگر ساحت رسمی در این راستا اقدامی نمی‌کند وظیفه روشنفکر است که در ساحت غیررسمی مسائل را شناخته آنها را دسته‌بندی کرده و راه حل‌هایی برای هر کدام ارائه نماید.

یکی از مسائل فعلی جامعه ما این است که انسان حقیقت‌گرا ارزشی ندارد و هر کس که متملق‌تر است مقرب‌تر است. باید توجه داشته باشیم که عدم شفافیت همیشه و در هر مسیری بد است. جامعه مطلوب جامعه‌ای شفاف است و با فضایی تیره و تار نمی‌توان به اهداف متعالی جامعه رسید. متأسفانه امروز نوعی دوئیت و اختلاف ریشه‌ای در حال گسترش است. اختلافی که طبیعی هم نیست. چیزی که مسئله است مسئله وحدت ملی میان اقشار و گروه‌های مختلف اجتماعی است. زمانی که عده‌ای وحدت‌گرایی صوری را به قیمت نفی تکثر و دیدگاه‌های مختلف دنبال کردند باید چنین روزی را پیش‌بینی می‌کردند چرا که چنین وحدتی به شدت شکننده است.

وحدت باید در عین کثرت باشد. وحدتی را برمی‌تابیم که در کنار تکثر باشد. اگر این‌گونه به به وحدت نگاه نکرده و تلاش کنند یک وحدت صوری را دنبال کنند آن وحدت شکننده است. باید مؤلفه‌های وحدت‌بخش را دنبال کنیم و برای تداوم وحدت نباید جامعه را با تک صدایی مدیریت کنیم. امام هم‌گروه‌هایی را که ملتزم به جمهوری اسلامی بودند ولی اختلاف دیدگاه داشتند را جذب کرده بودند. ولی الان ما هم در نظر و هم در عمل دچار مشکل هستیم. متأسفانه برخی به گونه‌ای موضع می‌گیرند که عده‌ای حتی امید به مبانی نظری انقلاب را هم از دست داده‌اند.

به نظر می‌رسد در این شرایط روشنفکران باید به بازتولید مبانی نظری انقلاب پرداخته و در این راه از لسان فلسفه و حکمت بهره ببرند. چرا که بعد از مواجهات قهرآمیز حکومت با مردم برخی دچار این ذهنیت شده‌اند که مطالبی که گفته شده در نظر درست است اما با این رفتارهای قهرآمیز در عمل نمی‌توان به آنها دلخوش بود.

کد خبر 24026

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۰۴:۵۷ - ۱۳۸۸/۰۸/۲۰
    0 0
    بهتر بود در فرم اظهار نظر اعلام می کردید هرچه ما می خواهیم و می گوییم شما ارسال نمایید تا در سایت نمایش داده شود .
  • majd IR ۱۲:۵۷ - ۱۳۸۸/۰۸/۲۰
    0 0
    با سلام كو گوش شنوا مگر الان نخبگان ما با هدفمند كردن يارانه ها 25 ميليون نفر را به فلاكت نميكشانند. اين همه وحدت براي چيست.غير از آن است كه دارند تئوريهاي وحدت را عملي مي كنند؟..

آخرین اخبار