نزدیک به 20 روز از وقوع سیل ویرانگر مورخ 22/8/1391 می گذرد. دست های پیدا و پنهان انسانی با اندیشه های ایمانی و منویات بشری در جهت حمایت بی شائبه از مردم سیل زده بهشهر و محال اطراف قرار داشته و در کنار کمک های محدود و غیر کارشناسی دولتی و سازمان های رسمی، از هیچگونه هم اندیشی دوستانه و همدلی محبّانه دوستان ، نویسندگان، هنرمندان، خبرنگاران، قضات و وکلای دادگستری، پزشکان محترم ، بازاریان و اصناف و سایر آحاد مردم در این راه خیر و پُر تلاطم کوتاهی نشده است. هر کس، به زعم و توان و امکان خویش، توشه ای از برای سلامت و تامین سعادت و رفاه اولیه سیل زدگان و بی خانمان های بهشهر فراهم آورده است ؛ تکه نانی، وجه و ریالی، اندک لباسی، زاد راهی و آب و جاهی، ولو، اندک ؛ نشان از عزم و جزم همیشگی مردمی و نیک اندیشان انسانی در راه خدمات بشری دارد.
هرمندان با عرضه هنر خود، خبرنگاران با شفاف سازی و اطلاع رسانی های واقعی و درست خویش، نویسندگان با نگارش واقعیات و بیان حقایق سیل ویرانگر و تاریخی بهشهر، کارشناسان با اعلام نظر و گزاراشات کارشناسی خود، پزشکان با تامین تدریجی بهداشت و سلامت مردم، هلال احمر و امداد و نجات به مانند جهادگران دولتی و غیر دولتی نیز در حد و توان خود و حسب مورد، دستورات القائی و اصداری در ایفای رسالت حرفه ای و انسانی خویش در این مدت در منطقه حضور نسبی بهم رسانده و نیروهای امدادی و شهرداری های شهرهای شمالی کشور نیز در کنار سایر مردم ایران زمین گوهرین نیز در این همنوائی انسانی با مردم ،نوای هستی و راستی سر داده اند...
گرچه، بسیاری از نویسندگان، هنرمندان، خبرنگاران و مانند آنها در این بین مورد آماج حملات تاسف بار و وَهن آمیز هدایت شده از سوی برخی از افراد ناشناس و موهوم ( و در واقع ، مشخص و نگران از مسئولیت قانونی و حقوقی آتی خویش و آگاه سازی مستمر مردم در این بین) قرار گرفته و در بیم و هراس غیر قابل انکار از پیامدهای گسترده اطلاع رسانی و شفاف سازی واقعیات و حقایق و رد و نقض گزارشات رسمی و غیر واقع و نیز بازتاب غیر قابل انکار و مشهود آن در جامعه و افکار عمومی برآمده اند و به سان وکیل مداقع برخی از مسئولان قانونی وقوع سیل و ویرانی های غیر قابل بخشش و توجیه حاصل از آن ظاهر شده و در مقام سخنگوی آنها عمل کرده اند و یا برخی از دست اندرکاران مربوطه نیز با معرفی خود با اسامی ناشناسی و یا عدم معرفی خود در این رهگذر با آن افراد و به سان آنان همنوا شده اند؟! ، اما صرفنظر از عدم تاثیر ادبیات و اقداماتِ وهن آمیز و تاسف بار آنها در مسیر انسانی و ایمانی خادمان به مردم و حقیقت و بی اهمیتی مطلق عملکرد و اقدامات موصوف آنها، به ترتیب مزبور در این باره- تاریخ و افکار عمومی نسبت به فرافکنی مسئولیت آنان و مسئولان مورد حمایت آنها و بی توجهی به احساسات پاک و حقوق ذاتی و قانونی مردم و نقض آشکار آنها و نیز بستن عالمانه و عامدانه چشم و وجدان خویش به روی واقعیات و حقایق سیلاب بهشهر و عوامل ناشی از آن و تلاش جهت عدم اطلاع رسانی درست و کامل از این مهم قضاوت کرده و آنرا در آینه دل و جان خویش ثبت و ضبط خواهند نمود : " ... زندگی چیزهایی نیست که جمع می کنیم، بلکه قلب هایی است که جذب می کنیم ...". نقض آشکار عدالت و انصاف از سوی این غیر دردمندان، متاعی نیست که دیگر خریداری داشته باشد! و به قول ساموئل ؛ " از عدالت های انفردای است که عدالت اجتماعی حاصل می شود..". جامعه و مردم دیگر انتظاری از این افکار و رفتاری های غیر مسئولانه اینان نداشته و چشم و دلی نیز به عدالت مورد ادعای اینگونه افراد نیز نخواهند داشت....؟!
اینجانب نیز به مانند بسیاری از نویسندگان و خبرنگاران محترم از هرگونه الفاظ و رفتار توهین آمیز و حتی، تهدید نسبت به آتیه خویش و خانواده خود محروم و بی نصیب نمانده ام؟!. استعمال الفاظ ناشایست در رسانه ها و سایت ها و عدول از موازین اخلاقی و انسانی و تلاش جهت هجو و بسط سفسطه و مغلطه آمیز واقعیات نسبت به حقایق مستند و موجود، با وجود همه دلائل مشهود و مضبوط در راه اطلاع رسانی ها و مطالب منتشره از سوی اینجانب، خود حکایتی دیگر از بطلان اراده و طرد افکار نامردمی و غیر انسانی مطروحه از سوی آنها و منویات غیر مسئولانه و گریزان از درد و آه مردم در آنها دارد.
بدیهی است از کوزه همان تراود که در اوست...؟!
مهم این نیست که به نویسنده و یا وکیل دادگستری اینچنین، توهین کنند و هتک حرمت و تهمت به وی به ناروا، روا دارند! طرح القائات و رفتارهای وهن آمیز و تهدیدات جاری و آتی افراد و اشخاص نابینا به واقعیات و درد و رنج مردم سیل زده و طرح شعارهای بدون عمل و خلاف واقع و پشتوانه و به پایان رسیدن دوران این مدعا و رویه تاسف بار در طول تاریخ معاصر، مهم نیست! مهم نیست به شان و جایگاه علمی و حرفه ای ما با احترام یا با هتک حرمت و تهمت نگریسته شود و آنرا مورد انواع و اقسام بی مهری های و کج اندیشی های افراد فاقد صلاحیت علمی و کارآمدی قرار دهند!
مهم- ؛ احترام به بنی نوع بشر و رعایت حقوق شهروندی و حفظ حقوق مردم و نیز تلاش جهت فرهنگ سازی و قانونمندی و دفاع از حقوق شهروندان و روستائیان سیل زده و خانواده های داغدار سیلاب بهشهر و منطقه و حقوق مربوط به اموال و خانه و زندگی و سرمایه آنها و همچنین، جلوگیری از استمرار تخریب بی رویه جنگل ها و منابع طبیعی و تخریب محیط زیست، همراه با مسولیت قانونی و حقوقی دولت و دست اندرکاران دولتی و شهری مرتبط با این مهم است که صدالبته، توفیقات حاصله در این راه، هزینه های خاص خود را طلب کرده و توهین و تهدید از سوی افراد مزبور با عناوین " مازنی، احمد حقوق خوانده حاضر و مطلع در جلسات ستاد مدیریت بحران و مطلع از اخبار و فعالیت ها؟!، بهشهر و مانند آنها.... در سایت ها و رسانه های مختلف بخشی از این هزینه هاست که باید چشم انتظار هزینه های بیشتر و کلان تر در راه دفاع از حقوق مردم و رعایت قانون اساسی و حقوق شهروندی مردم و آگاه سازی آنان بود...!
به راستی که می توان درد و رنج مردم و واقعیات و حقایق را به نیکی و درستی از میان همان " گل و لای سیل بهشهر و حتی، جرز دیوار ها" یافت و بدان اهتمام نیز ورزید. حال چشم بصیرت و وجدان آگاه و بیدار و مسئولانه خواهد خواست تا در هر لباسی، اعم از مسئول دولتی و غیر دولتی، شهروند عادی یا وکیل دادگستری و هر فرد و قشری به این توفیق دست یابد و آنرا بیابد. لکن، آنها که چشم بینا و دل شنوا برای یافتنِ این واقعیات تاسف بار از میان همان گل و لای و جرز دیوار نداشته و ندارند، به کدامین تعهد و مسئولیت انسانی و حرفه ای خویش باید افتخار نمایند؟! : ... کاغذ سفید را هرچه قدر هم تمیز و زیبا باشد کسی قاب نمی گیرد برای ماندگاری در ذهن باید حرفی برای گفتن داشت...
افتخار حقیر این است بعنوان یک کارگر زاده بهشهری و دردمند مردم و به کسوت درآمده در جایگاه نویسندگی و وکالت دادگستری، کماکان، کارگر زاده ای روستایی و در خدمت به همان مردم محترم و درد آگاه بهشهر و ایران بوده و خواهم بود. نه نیازی به مصلحت گرایی متعارف و مصلحت جویی های پُر رونق داشته و نه در پی جاه و مقام و مسند و قدرت بوده و خواهم بود و نه نشانی از قلم به مزدی و تلاش برای نام و نان در این روزگار پر آشوب و نا بهنجار از اینجانب به مانند بسیاری از مدعیان بدور از مردم و ملت خواهید یافت! . بی رنگی و صداقت در گفتار و کردار، تنها رنگ مان بوده است و حرمت مردم، خدمت مردم و حقوق مردم در چهارچوب قانون و تلاش جهت حفظ حقوق اساسی و شهروندی مردم و آگاه سازی آنها در این ارتباط، از دغدغه های اصلی ماست...، باشد که همواره مورد عتاب و توهین و تهدید قرار گرفته و هزینه های آنرا نیز با جان ودل پرداخت نمائیم.
فراموش نکنیم که به فرموده شهید مدرس : ... انسان و طبیعت، دو رکن اصلی خلقتند. هرگونه بی احترامی بدان ها، تجاوز به ناموس خلقت است.... شما خود حدیث مفصل بخوانید از این دفتر و سیل ویرانگر بهشهر....!! :
کسی نیک می بیند به هر دو سرای که نیکی رساند به خلق خدای
تهران- 10/8/1391
نظر شما