با این که آگاهم مباحث علمی به گونه ای نیست که برای آن یادداشت اینترنتی نوشت، اما این احتمال را می دهم با باز کردن باب این قبیل نوشته‌ها در وب، بتوان قدمی برای بازتبیین اندیشه های کهن شیعی که قرنهاست [و این این روزها هم] مورد حمله اخباری ها و غالی ها و افراطی ها قرار گرفته، برداشت.

بیشتر عالمانی که در قرن چهارم و پنجم هجری گرایش به عقلیات و حتی پژوهشهای جهانشناسانه مستقل در فرهنگ اسلامی داشتند، یا رسما در زمره شیعیان بودند یا گرایش به تشیع داشتند. افرادی چون ابوریحان بیرونی (م 440) ، ابن سینا (م 428)، فارابی (م 339)، ابن ندیم (385) ابن مسکویه (م 421)، و محمد بن ایوب حاسب طبری (نیمه دوم قرن پنجم) و بسیاری دیگر از این زمره‌اند.
البته این طور نیست که این جماعت همه شیعه رسمی باشند، اما بدون تردید تحت تاثیر آموز‌ه‌های شیعی هستند، چرا که در جبهه مخالف، محدثان و فقیهان و نهایت متکلمانی بودند که با محتوای آنچه این جماعت می‌نوشتند سر سازگاری نداشتند و آنها را هم به دلایل تئوریک و نیز سیاسی و گرایشی، برخلاف جهت گیریهای دینی و مذهبی ارتدوکس سنی می‌دانند. (هرچند این نیز کلیت ندارد)
این که این گروه در سایه دولت آل بویه بالیدند و در اطراف آن دولت رشد کردند و نوشتند و تدریس کردند، بهترین قرینه بر این است که فضای عقل گرایانه ای که توسط امرا و وزرای آل بویه مانند صاحب بن عباد ترویج می‌شد در شکل گیری این نسل حتی از سنیان معتزلی مؤثر بوده است.
برجسته ترین علمای رسمی شیعه این دوره مانند شیخ مفید (م 413) سید مرتضی (م 436) و شیخ طوسی (م 460) نیز شامل این توضیح می‌شوند، جز این که اینها اساس تشیع بودند و در درون تشیع و هم وجه بیرونی، رهبری را در دست داشتند. طبعااین رهبران، باورهای خاص شیعی هم دارند که ویژگی رهبری شیعه و برای ملاحظه جامعه شیعی است. با این حال، گرایش عقلی آنها به خصوص سید مرتضی، استوانه‌ای بسیار نیرومند در ترویج این نگرش است و این به ویژه از آن روست که خبر واحد را در بخش عقاید به هیچ روی حجت ندانسته و برای عقل بنیادی استوار در در دین شناسی و دین پژوهشی بر پا کرده است. (باید گفت حیف که این نگاه ادامه نیافت).
پرسش مهم این است که چه چیزی در این مکتب فکری که شیعیان این دوره داشتند، اهمیت داشت و در کدامین نقطه از دیگر مذاهب و مکاتب جدا می شد؟
در پاسخ باید گفت، مهم در این مکاتب، تفاوت نگاه آن به مجموعه معارف دینی بود، این که معرفت ومعارف دینی در کجا محک می‌خورد، و در میان انبوه مطالبی که به عنوان «معارف دینی» از سوی فلاسفه، متکلمان، فقیهان، محدثان، مفسران و حتی قصه خوانان عرضه می‌شود، کدام بخش آنها درست است و با چه ابزاری؟
سید مرتضی ذهن پر جولان و پویایی دارد. می‌اندیشد، تأمل می‌کند، زایش فکری دارد و سعی می‌کند به پرسشهای اساسی که از وی شود پاسخ های درخور و عاقلانه بدهد. او اصرار دارد که همه چیز باید تابع ادله و استدلالهای عقلانی باشد.
علاوه بر چندین کتاب، مجموعه‌ای از رسائل وی در چهار مجلد به چاپ رسیده که حاوی مباحث سنگینی در مباحث کلامی، اصولی و فقهی براساس مبانی و روشی است که او در مکتب شیعی بغداد و تحت تأثیر استادانش به ویژه شیخ مفید فرا گرفته یا آموزش داده است..
در میان آثار مفصل او، «کتاب الامالی» یکی از سنگین ترین آثار است که نخستین بار چاپ منقّح آن را مصری ها (دارالفکر العربی، 1998م) متکفل شدند، نه شیعیان عراق وایران. این نشان از آن داشت که اثر جایگاه بلندی در ادب عربی دارد. این کتاب حاصل بحث‌های علمی و ادبی و دینی است که در پاسخ به برخی از پرسشها و موضوعات مهم ارائه و املاء شده است. گستره دانش سید مرتضی، از تنوع آثار وی و نیز موضوعاتی که در همین کتاب به آنها پرداخته کاملا آشکار است.
در اینجا بنای آن دارم تا بندی از این امالی را گزارش کنم، بندی که روش و طرز فکر سید مرتضی را در باره بخشی از معارف دینی نشان می‌دهد.
در این بند، پرسشی از سید مرتضی در باره روایاتی می‌شود که سخن از برخی از پرندگان و حیوانات و خوراکی‌ها در آنها به میان آمده، برخی از موجودات ستایش شده و برخی مذمت می‌شوند. از کبوتر و بلبل و دراج تمجید شده، اما از فاخته و شماری از حیوانات مانند میمون و خرس و فیل و جز اینها و حتی زمین شورزه زار ذم شده است.
در این ستایش، بر اساس این اخبار، گفته می‌شود که اینها ثنا گوی خداوند هستند و به اولیاء خدا دعا کرده بر دشمنان آنان نفرین می‌کنند. اما آن موجوداتی که مذمت می‌شوند، به این خاطر است که عکس آن رفتار کرده، از اولیاء الهی بدگویی می‌کنند.
همین مطلب در باره نوعی ماهی که جری نامیده شده و گفته می‌شود که به خاطر دشمنی با ولایت، مسخ شده، صادق است. خرس و میمون و فیل و دیگر حیواناتی که گفته می‌شود مسخ شده است.
پرسش از سید مرتضی این است که چرا و چه توجیهی برای این قبیل روایات که با عقل آدمی ناسازگار می‌نماید وجود دارد؟
پاسخ سید مرتضی با این سخن آغاز می‌شود که آنچه اساس و پایه باور و معتقدات به حساب می‌آید، مطالبی است که از ادله و استدلالها به دست آید. بدین ترتیب باید اخبار و روایات وارده را با آن بسنجیم و هر مقداری که در قالب اجمال و تفصیل، مطلق و مقید، یا عام و خاص قابل توجیه است، بپذیرم، و در غیر این صورت کنار بگذاریم.
وی می‌گوید: این کاری است که ما با ظاهر قرآن می‌کنیم، چرا نباید در باره اخبار آحادی که نه علم آور است و نه اطمینان بخش همین کار انجام ندهیم؟ هر زمان که از این قبیل اخبار بدست آمد آنها را بر «ادله و حجت های عقلی» عرضه باید کرد. اگر هیچ راهی برای تأویل و توجیه آنها نبود، راهی جز کنار گذاشتن آنها نیست.
در باره این روایات، توجیهاتی می‌توان داشت که سید مرتضی دو نمونه را بیان می کند:
یکی این که این روایات مشتمل مدح و ذم نسبت به حیوانات و پرندگان یا زمین شوره زار نه به خاطر خود آنها، بلکه به خاطر صاحبان آنهاست. درست مثل این که در قرآن، آیت « وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها» سرپیچی از دستور خدا را به «قریه» نسبت می‌دهد که مقصود اهل قریه است. برای این توجیه، اشکالاتی وجود دارد که خود سید اشاره کرده و پاسخ‌هایی هم داده است که محل تأمل است.
توجیه دیگر این است که روایات رسیده در باره موجودات مذموم، ناشی از مسأله شوم بودن و طیره باشد که روشی شناخته شده در میان عرب بوده است. این مسأله حتی برای کسانی که باور به شوم بودن و طیره [نسبت به حیوانات یا برخی از پرندگان مانند جغد] ندارند، می‌تواند درست باشد، چرا که به هر حال، این مسائل تأثیر خود را میان مردم دارد [و شاید از این بابت ابراز شده است!]
سید مرتضی در باره ماهی جری هم که گفته شده است به خاطر انکار ولایت مسخ شده می‌گوید: تحریم آن نوع از ماهی مانند دیگر محرمات شرعی، می‌تواندبه خاطر مفسده‌ای باشد که از نظر شرع در آن وجود ندارد. اما گفتن این که به خاطر انکار ولایت مسخ شده، سخنی خنده آور است «فأما القول بأن الجرّىّ نطق بأنه مسخ بجحده الولایة فهو مما یضحک منه و یتعجب من قائله».
سید مرتضی در باره خرس و میمون و فیل نیز همین سخن را می‌گوید که تحریم آنها به خاطر وجود مفسده است و فرقی با دیگر محرمات ندارد. اگر مجبور شویم چیزی به نام مسخ را در باره آنها بپذیریم باید آن را چنین توجیه کنیم که خلقت اول آنها در وهله نخست نفرت انگیز نبوده، اما پس از مسخ شدن، قیافه آنها درهم ریخته و تنفر آمیز شده است!
وی سپس در باره زمین‌های شوره زار و این که دلیل آن انکار ولایت بوده است می‌گوید: اگر نتوان آن را به گونه‌ای که در باره «قریه» در قرآن آمده، توجیه کرد، باید گفت چنین مطلبی معقول نیست.
وی در باره روایاتی که حیوانات را به دو دسته مؤمن و کافر تقسیم می‌کند می‌گوید: این ها مخالف با عقل و مسائل بدیهی است « فمما تخالفه العقول و الضرورات»، زیرا حیوانات عاقل و کامل و مکلف نیستند؛ در این صورت چطور به حق یا باطل باور دارند؟
سپس می‌افزاید: هر خبر و روایتی که در آن مطلبی از این دست باشد، یا باید دور ریخته شود یا بر معنای درستی که نمونه آن گذشت، توجیه گردد.« إذا ورد أثر فى ظاهره شی‏ء من هذه المحاولات؛ إما اطّرح أو تؤوّل على المعنى الصحیح». [امالی المرتضی: ج 2 ص 249 ـ 251].
این بود نمونه‌ای برخورد یک اندیشمند شیعی با مجموعه ای از آنچه تحت عنوان روایت و حدیث در باره موضوعی خاص وارد شده است. اخباری که با عقل سلیم منطبق نیست و سید مرتضی تلاش می‌کند نشان دهد که ما موظف هستیم تا اخبار را بر عقل عرضه کرده، اگر ممکن است توجیهی معقول برای آن عرضه کنیم و اگر نشد، آن را کنار بگذاریم. این درست مانند همان نگاهی است که شیخ صدوق در باره روایات طبی دارد که غالب آنها را نادرست می‌داند [بنگرید: بحار: 59 / 75].
 

کد خبر 265596

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 16
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • جمال IR ۲۳:۲۲ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۲
    23 3
    استاد گرامی واقعا خوب بود بهره بردیم
    • دوست IR ۱۴:۴۱ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۷
      2 0
      اینکه مطلب خلاف عقل را نباید پذیرفت سخن درستی است اما در مورد روایات مذکور دلیل عقلی بر خلاف آن ها چیست؟ لطفا دلیل عقلی را هم مطرح کنید چون قرآن می گوید موجودات تسبیح می گویند ولی شما نمی فهمید
  • طبا IR ۰۸:۵۰ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۳
    5 39
    سلام آقاي جعفريان عزيز اندکي بايد تامل کرد خيلي بد است که انسان با عينکي خاص به علم نگاه کند بخصوصو که او لباس پيغمبر بر تن کند و حرف از خدا بزند آقاي جعفريان خيلي مواظب باشيد به ورطه استدلالياني نيفتيد که چوبين پايند !!!‌ اقاي جعفريان با حب و بغض نمي شود حرف علمي زد . حرف از عقل حرف از تيغ دو دم زدن است مراقب باشيد بند استدلالتان را پاره نکنيد
    • بهروز IR ۱۰:۱۸ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۳
      20 1
      چوبین بودن پای استدلالیون چه ربطی به مطلب دارد؟! استدلال و برهان - چه نوع منطقی و فلسفی و چه نوع تجربی (تجربه از هر جنس، چه عرفانی و چه حسی) - اساس سنجش درستی و نادرستی گزاره‌هاست. کجای صحبت‌های طرح شده ایراد داشت؟
    • ملت IR ۱۴:۰۰ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۳
      7 0
      جناب طبا، حداقل برای گفته های خود یه ادله از همین کتب معتبر یا از کتب کتابخانه تان بیاورید. نمیشود هر کسی به خود اجازه بده، صحبتهای منطقی و با ذکر منبع و ماخذ رو براحتی بایه سری کلمات بی سرو ته رد کنه!
    • بدون نام IR ۲۰:۵۵ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۴
      1 1
      روایات باید به قرآن عرضه شوند و در صورت "تعارض" با عقل "کنار گذاشته" بشوند. ولی باید دقت کرد به اینکه عقل کل و کل عقل حضرت رسول(ص) به مسلمونا بسته ای رو معرفی کرده که راه هدایت بعد از ایشونه: "قرآن اهل بیت"، همون طور که وقتی مطمئن میشیم با آیه ای از قرآن مواجهیم در "صحت" کلام خدا پای عقل رو وسط نمیکشیم(بلکه با کلام ائمه و به کمک عقل تلاش در تفسیر و تبیینش میکنیم) زمانی که اطمینان کامل پیدا میکنیم که کلامی از معصومین صادر شده، با عقل ناکامل بشری(حتی عقل جمعی) نمیتوان و نمیبایست در صحت کلام تشکیک نمود،به نظر بنده کردار بسیاری از دانشمندان بزرگ در این زمینه الگوست: زمانی که با عقل خود روایت صحیحی(از نظر سندی) را نمیفهمیم آن را با کمال احترام برای آیندگان کنار بگذاریم، شاید در آینده فهمیده شود.
  • جواب طبا IR ۱۱:۲۴ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۳
    17 2
    آقای طبا؛ این که گفتی یعنی چه؟ دو دو تا چهار تا که دیگر عینک و حب و بغض ندارد. حرف سیدمرتضی درست است والسلام؛ چه جعفریان بگوید چه دیگریان
  • Mokhalef IR ۱۳:۳۵ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۳
    19 1
    ضمن احترام: در صحت نظرتان (حُجیت اقوای عقل) با شما هم نظرم؛ اما اتفاقا در یادداشتتان نامی وجود دارد که علیرغم بالاترین توجه به عقلانیت در حُسن و قُبح، برخورد اخلاف با نظراتش نمونه کاملی از تعصب است؛ شیخ الطایفه "طوسی"- چرا؟ تنها به دلیل تربیت شیخ، زیر نظر اساتیدی از اهل تسنن (شافعی) و اتفاقا ورود بیشتر حجیت عقل (و استحسان و استصلاح) در عقایدش، همواره اکثر آنها از سوی علمای بعدی مورد تشکیک یا حتی تخطئه قرار گرفته است (از شهیدین تا شیخ انصاری) در همین راستا و ورود تعصب، می توان به طبقه بندی حُجیت اخبار و روایات در فقه شیعه (اصول) هم اشاره کرد که از ملاکهای مهم آن، بود و نبود فردی غیر شیعه در بین راویان است. به رغم نیت خیر شما، قطار فقه، لکوموتیو که هیچ، حتی واگنی به نام "عقل" هم ندارد.
  • mbagher IR ۱۳:۵۸ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۳
    7 1
    چرا نبايد هرمطلبي با بازوي علم سنجيده شود ؟ اينكه زمين شوره زار منكر ولايت بوده واقعا خنده دار است توي اين دنيا چند درصد مردم دنيا اگر نگوييم چندرصد مسلمانان به ولايت اعتقاد دارند و راست راست مي گردند واز خيلي از ولايت مدارها هم سرحال ترند واقعا چرا مگر فروتن تر از علم چيزي ديگر ي وجود دارد؟ بدون ادعا و.......
  • علی IR ۱۵:۰۶ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۳
    8 0
    با تشکر از استاد جعفریان در طرح این مقالات مختصر و خوب . من متوجه نشدم چرا وقتی از قول سید مرتضی چیزی نقل می کنند منتقد گرامی به ایشان تشر نیفتادن در ورطه عقل گرایی می زند نه به سید مرتضی . خوب است این آقا سری به دوران طلایی تمدن اسلامی بزنند که ما مسلمانان به آن افتخار می کنیم تا متوجه عقل گرایی و میزان تعالی جامعه در آن دوران شوند . آقای معروفی در اصفهان به همین روایات استناد می کرد و می گفت شوره زاری زمین ها به خاطر اعتراف نکردن به ولایت امیر المومنین است و اگر طلا و نقره و عقیق ارزشمند است بخاطر اعراف به ولایت ایشان است . امیر المومنین (ع) قله ای مرتفع است که از تپه های دیگر بخوبی قابل شناسایی است شیعه اینقدر مبانی ولایتش سست نیست که بخواهیم این مسائل تمسک کنیم و حقانیت آنرا اثبات کنی
  • مراد IR ۱۳:۲۷ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۴
    0 3
    سلام اين نظريه استاد جعفريان به نظر يه انديشه هاي معتزليان زياد نزديك است. من يه كم در تشخيص اين انديشه و انديشه هاي افراطي عقل گرايي معتزليان دچار شبه شدم
    • mbagher IR ۱۹:۲۳ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۴
      1 0
      اقا مراد عقل گرایی هیچ وقت افراط و یا تفریط بردارنیست عقل گرایی این اعتدال دینمداری و شرعیت مداری است مثل اینکه شما قاعده ملازمه را فراموش کردید
  • بدون نام IR ۰۸:۵۲ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۵
    2 1
    نمیدانم انسان چرا با دو تا کتاب که معلوم نیست آیا همه کتابهای کتابخانه ملی درست هستنند و آیا همه مطالب آنها همان واقع است و آیا همه چیز در آنها هست را مطالعه کند میشود علامه دهر خوب است انسان (خودم را میگویم و منظورم کس دیگر نیست)هم گاه گاهی یک تنظیم باد برود.
  • حمیدی A1 ۱۴:۳۰ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۷
    3 1
    عقل‌گرایی از افتخارات شیعه است آن چیزی که سبب حیرت است این تعصبی است که در برخی نظرات که غالبا توهین‌آمیز هستند و خالی از هر گونه نقد علمی، برای رد آقای جعفریان وجود دارد. و مایه تاثر است که آقای جعفریان برای چنین مساله واضحی ناچار است که از شیخ مفید نقل قول کند تا آتش تعصب برخی که زحمت نقد روشمند را به خود نمی‌دهند در دامن او نگیرد
  • علیرضا DE ۰۸:۱۲ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۶
    4 0
    سلام بنده با قاعده ای که حجت الاسلام جعفریان مطرح کرده اند، موافقم اشکال کبروی ندارم هیچ امر خلاف برهانی نباید بخاطر اینکه ظاهرِ یک یا چند حدیث است، پذیرفته شود. ولی عنایت بفرمایید که برهان عبارت است استدلالی که یقین آور باشد. بنده در این متن هیچ «دلیل محکم عقلی» بر اینکه امکان ندارد زمین یا حیواناتی امر ولایت را قبول نکرده باشند و در نتیجه از بعضی خیرها محروم شده باشند، پیدا نکردم. معلوم است که قبول ولایت در هر موجودی به حسب خصوصیات خود اوست چنانکه مثلاً قرآن از تسبیح و حمد همۀ موجودات به صراحت سخن گفته و معلوم است که تسبیح و حمد در هر موجودی به حسب خصوصیات اوست. با صِرف
  • علیرضا DE ۰۸:۱۴ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۶
    3 0
    ... با صرف استبعاد و ادعای اینکه فلان حرف خنده دار است، که هم عمده دلیلِ متن است و هم نظرات ذیلِ آن نمی توان «حکم قطعی» به بطلان روایات کرد. کما اینکه البتّه نمیتوان حکم قطعی به درستیِ آنها هم نمود. لذا باید به مقتضای «ما اوتیتم من العلم الا قلیلاً» این موارد را به قول شیخ الرئیس در بقعۀ امکان باقی گذاریم تا خداوند علمش را نصیبمان فرماید.

آخرین اخبار