نشست درس گفتارهایی درباره‌ بیهقی «هنر نویسندگی بیهقی» دوم اسفند با حضور محمود دولت‌آبادی در مرکز فرهنگی شهرکتاب برگزار شد.

علی‌اصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب درباره‌ کتاب «تاریخ بیهقی» اظهار کرد: همه‌ حکایت‌های بیهقی خوانده نشده است؛ اما زبان و کلام او اثرگذار بوده و در کنار کلیله و دمنه و گلستان سعدی به‌عنوان سه متن فارسی تأثیرگذار از او یاد شده است. تأثیر بیهقی بر واژگان را می‌توان در فرهنگ‌نامه‌ دهخدا دید. واژه و تعبیرات زیادی در «دهخدا» و «امثال‌الحکم» هست که تنها شاهد مثال این واژگان، تاریخ بیهقی است و ویژگی‌های تاریخ بیهقی بر بسیاری اثر داشته، ویژگی ایجاز و پرهیز از حشو و زواید در شعر شاملو و نثر دولت‌آبادی از بیهقی گرفته شده است. گزیده ای ازاظهارات محمود دولت آبادی در این مراسم را به نقل از ایسنا می خوانید:

- کسانی که علاقه یا فرصت خواندن کتاب تاریخ بیهقی را ندارند، خواندن یادنامه‌ ابوالفضل بیهقی برای آن‌ها می‌تواند بسیار سودمند باشد. در این کتاب، کوشش خوبی برای شناخت بیهقی شده است.

- بیهقی آدم درستی است و نسبت به آنچه می‎نویسد، منصف است و نسبت به کاری که انجام می‎دهد، عمیقا احساس مسئولیت می‎کند. اصل موضوع در چگونه آدم بودن نویسنده است. بیهقی در کلامش هیچ صنعتی نیاورده و کلام او به معنی نخواستن زبان دیگر از دل جامعه‌ی ایران است، او می‌گوید من می‌خواهم زبان خودم را داشته باشم و بیهقی نتیجه‎ی چنین نخواستنی است.


- در سعدی بیش از هر چیز صنعت نوشتن غلبه دارد؛ اما در کلام بیهقی، صداقت نوشتن غالب است. من به‌عنوان داستان‌پرداز به بیهقی نزدیک شدم، چراکه بیهقی در داستان‌پردازی بسیار آموزنده است. او نویسنده است و تخیل بیهقی است که امروز بعد از هزار سال می‌شود به او نگاهی ویژه داشت. به این دلیل است که او فقط تاریخ‌نویس نیست و ارکان یک اثر ادبی، مناسبات یک اثر ادبی، شخصیت و چهره و پیوستاری یک اثر ادبی را می‌توان در کتاب او دید.

- البته من آن‌قدر ساده‌لوح نیستم که فکر کنم همه‌ آن چیزی را که در ادبیات امروز وجود دارد می‌توان در نثر بیهقی و سعدی یافت. ادبیات امروز حرکت‌هایی داشته است، ولی بیهقی را می‌توان به‌عنوان نویسنده‎ای متعهد در نظر داشت.
 

- به من می‌گویند چون با بیهقی همشهری هستی از او اثر گرفته‌ای، اما من از بیهقی همان‌قدر تأثیر گرفته‌ام که از حافط یا ناصر خسرو. تمام مدتی که من روی «کلیدر» کار می‎‌کردم، حافظ می‌خواندم. انسان یادگیر از همه‎ ارزش‌های یادگیرنده، می‎آموزد و خداوند به من استعداد آموختن داده است.

- من از بیهقی آموزه‌ای دارم که شاید به آن اشاره نشده و این آموزه انصاف است. بیهقی انسانی متعادل و منصف است. اگر از سلاطین غزنوی یاد می‌کند و می‌گوید بهشت نصیب آن‌ها باد، از آن روست که باور دارد آنچه اهمیت دارد، این است که این باور با تملق‌گویی، چاپلوسی و نان کسی را خوردن و سفره‌اش را لگد مال کردن، فرق دارد. محمدتقی بهار درباره‌ کتاب بیهقی می‌گوید که این کتاب در سال 447 هجری قمری نوشته شده، یعنی زمانی تاریخ بیهقی نوشته می‌شود که از خاندان غزنوی فقط یک امیر کوچک مانده و اگر بیهقی به این خاندان اظهار اخلاص می‎کند، از این رو نیست که سلطان محمد زنده است و او را می‌تواند کاسه‎ طلا بدهد.

- برخی داستان‎های بیهقی دراماتیک‌اند، اما این‌که چرا داستان حسنک از سوی استادان و کتاب‌های درسی لانسه شده است و بر آن تأکید می‌شود، سه دلیل دارد؛ در میان یک شبکه‌ نظامی و استبدادی که وجود داشته و بیهقی در توصیف آن زمان می‌گوید لشگر هند، عرب‎ها و خانات آسیای میانه حکومت می‌کردند حسنک، ایرانی و نیشابوری است. حسنک در آن زمان که خلیفه می‌گوید امیرمومنان است و زیر این عنوان کارهای می‌کند، از نخستین کسانی است که واژه‎ تاج را در معماری می‌آورد. غزنویان چه می‌دانستند تاج چیست. همچنین حسنک خود را با امام سوم شیعیان مقایسه می‌کند و او از نظر ما انگار شهید می‌شود و این سه عامل سبب می‎شود که بزرگان ما داستان حسنک را برجسته‌ترین داستان بیهقی بدانند.
 

عکس ها: سایت شهر کتاب

6060

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محمداسماعیل کیخسروی IR ۰۰:۳۱ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۴
    4 0
    درنظم شاعران زیادی داریم که برشعرفارسی تاثیر گذاربوده انداما درنثراینچنین نیست.افرادکمی مثل بیهقی داریم که نثرروان ساده وادبی وتاثیرگذارداشته باشندوازنظرذکرتاریخ بزرگترین امانتداراست