نخواسته‌ایم ستاره پاپ شویم/ هنر ناب مرده است / گفت‌و‌گو با امید نعمتی، خواننده گروه موسیقی پالت

امید نعمتی می‌گوید گروه پالت دوست دارد آهنگ‌ها و ترانه‌هایی را اجرا کند که نزدیک به زندگی مردم باشد.

مهدی یاورمنش: سال گذشته با برگزاری دو کنسرت و انتشار یک آلبوم، در کمتر از شش ماه نامشان بر سر زبان‌ها افتاد. موسیقی‌شان متفاوت است؛ درست مثل نام گروه‌شان و عنوان نخستین آلبومی که منتشر کردند. گروه پالت با انتشار آلبوم «آقای بنفش»، راهی را در موسیقی کشور گشودند که اگر چه در جهان و حتی منطقه خاورمیانه تازگی ندارد، اما در ایران تجربه‌ای نو به شمار می‌آید. پالتی‌ها تا امروز نشان داده‌اند واقعاً یک گروه هستند؛ امید نعمتی، داریوش آذر، روزبه اسفندارمز، کاوه صالحی، مهیار طهماسبی و حسام الدین محمدیان‌پور با همفکری و همکاری هم ترانه‌هایشان را می‌نویسند و آهنگ‌هایشان را می‌سازند. همین کار گروهی، در عین وحدت رویه، تنوعی رنگارنگ به کار‌هایشان بخشیده است. در آستانه کنسرت تازه گروه پالت در برج آزادی که چهار شنبه، پنج شنبه و جمعه این هفته و سه روز آخر هفته آینده برگزار می‌شود، با امید نعمتی که خواننده و یکی از ارکان اصلی این گروه است، گفت‌و‌گو کرده‌ایم. 

پالت از هر نظر عنوانی متناسب با گروه موسیقی شماست. آهنگ‌های شما مثل یک تابلوی نقاشی از هم نشینی، ترکیب یا تضاد رنگ‌های موسیقایی شکل می‌گیرد. در این باره توضیح می‌دهید.

 ما شش نفر بودیم که با سوابق کاری، عقاید و علاقه‌های مختلف دور هم جمع شدیم. هر کدام یک جور فکر می‌کردیم، نوع متفاوتی موزیک می‌زدیم و گرایش‌های متنوعی داشتیم؛ مثل رنگ‌های یک پالت که با وجود تفاوت، اما در ‌‌نهایت با هم یک تابلوی واحد را به وجود می‌آورند. شاید اول که این عنوان را انتخاب کردیم، خیلی ارتباط حسی و فکری با آن نداشتیم، اما هر چه زمان گذشت، ارتباط بیشتری و بهتری را با آن پیدا کردیم. بعداً چند مقاله خارجی هم خواندم و دیدم از واژه پالت در حوزه موسیقی زیاد استفاده می‌شود.

امید نعمتی

امید نعمتی در مراسم رونمایی از آلبوم «آقای بنفش»

در این چند ماه، رسانه‌ها از پالت ببش‌تر به عنوان یک گروه موسیقی تلفیقی یاد کرده‌اند که به نظرم درست نیست. تعریف موسیقی تلفیقی در ایران آن قدر بی‌در و پیکر شده است که هر چیز متفاوتی را سریع در آن قرار می‌دهند. تلفیق یعنی اینکه دو چیز متفاوت را با هم بیامیزیم و از دل آن اثری نو را که پیش از آن وجود نداشته، بیافرینیم. در یک مثال ساده می‌توانم بگویم تلفیق یک عمل شیمیایی است و نه فیزیکی؛ یعنی دو عنصر ترکیب می‌شوند و عنصری تازه را به وجود می‌آورند. در این باره چه نظری دارید؟

 اگر تلفیقی هم اتفاق افتاده، ما به آن فکر نکرده‌ایم. ما تنها می‌خواهیم موزیک بزنیم و برای همین شاید جایی تم جاز غربی در کنار آواز ایرانی نشسته باشد، تلفیق شده باشد، ترکیب شده باشد یا.... 

به نظر من‌‌ همان عبارت کنار هم نشستن درست است و نه تلفیق. در قطعات شما ما با همنشینی آواز ایرانی، موسیقی غربی، شعر کهن، شعر نو، ملودی‌های قدیمی، تجربه‌های نو در آهنگسازی و... هستیم. این‌ها با هم تلفیق نمی‌شوند، در کنار هم می‌نشینند و‌گاه حتی تضادشان را به رخ می‌کشند. 

برای همین گفتم در راستای موسیقی تلفیقی حرکت نمی‌کنیم، چرا که تعریف دقیقی برای آن وجود ندارد. من خیلی دوست دارم موسیقی دانان، کار‌شناسان و منتقدان بیایند به میدان و یک تعریف درست و دقیق از تلفیق به دست دهند تا این نوع موسیقی را تبیین کنند. 

با توجه به بعضی از ویژگی‌های قطعاتی که ساخته‌اید، رگه‌هایی از پست مدرنیسم در موسیقی‌تان دیده می‌شود. بهره گیری از کولاژ، ستایش آثار گذشته، لحنی‌گاه طنزآلود و... از جمله چیزهایی است که به آثارتان رنگ و بوی پست مدرنیستی می‌دهد. 

آرتور دانتو در دهه 50 میلادی، نظریه پایان هنر را ارائه داد و گفت هنر ناب مرده است؛ ما هم این طور فکر می‌کنیم و اعتقاد داریم دیگر نمی‌توان اثری هنری را از صفر خلق کرد. دنیا سالهاست با هنر پست مدرن دارد می‌رود به سمت کولاژ و ما هم این راه را در پیش گرفته‌ایم. پست مدرن‌ها می‌روند به سمت چیزهایی که قبل از خودشان بوده است و با کشف مجدد آن‌ها و ترکیب‌شان، به چیز جدیدی دست می‌یابند.

کولاژ عنصر اصلی سازنده آثار شماست. این درتمام 11 قطعه آلبوم «آقای بنفش» و تک آهنگ‌های شما دیده می‌شود. این کنار هم قرار دادن عناصر متفاوت،‌گاه مثل قطعه «هزار تا قصه»، یک تضاد پر رنگ را شکل می‌دهد که شاید برای بعضی‌ها یک مقدار برخورنده باشد.

 شما هم این حس را داشتید؟ 

نه. اتفاقاً خیلی خوشم آمد. 

خوشحالم. دوست دارم توضیح بدهم که این قطعه از زندگی واقعی من می‌آید. زمان جنگ، وقتی که کودک بودم، یادم می‌آید یک روز داشتم یکی از برنامه‌های کودک تلویزیون را می‌دیدم که یک باره با اعلام وضعیت قرمز، قطع شد. خاطره‌ای گنگ و مبهم از آن روز دارم؛ من می‌خواستم بنشینم تا ادامه برنامه را ببینم و مادر بزرگم دستم را می‌کشید تا به زیر راه پله‌ها ببرد که پناهگاه خانه ما بود. آن حس و فضا در قطعه «هزار تا قصه» خودش را نشان داده است، دو حس متضاد در یک لحظه. 

پالت

کنسرت گروه پالت در برج آزادی

آهنگ‌های شما یک جورهایی موسیقی کافه‌ای است. این صفت شاید در نظر بعضی‌ها کوچک شمردن کار شما باشد، اما من این را یک حسن می‌دانم. شما خودتان این نگاه را می‌پذیرید؟

 چرا بدمان بیاید. ما از‌‌ همان ابتدا که دور هم جمع شدیم و گروه پالت را تشکیل دادیم، تصمیم گرفتیم با مردم یک ارتباط بی‌واسطه برقرار کنیم. ما دوست داریم ترانه‌هایمان نزدیک به زندگی مردم باشد. ما هیچ‌گاه نخواستیم یا فکر نکردیم می‌خواهیم ستاره پاپ شویم، ارتباط با مردم برایمان یک عنصر حیاتی است.

 آشنایی زدایی یکی دیگر از ویژگی‌های آثار شماست. اینکه تصور عموم از یک خاطره، ملودی، شعر و... را بشکنید و از زاویه‌ای دیگر به آن نگاه کنید. 

این هم اگر به کار ما راه پیدا کرده، با قصد قبلی نبوده است. البته تاکید می‌کنم در نقاشی‌هایم این ویژگی وجود دارد. چون خودم را بیشتر یک نقاش می‌دانم تا یک موسیقی‌دان، شاید این خصوصیت از آنجا آمده است. همین جا باید تاکید کنم موسیقی در ایران به نسبت دیگر هنر‌ها عقب مانده‌تر است. مدت زیادی موسیقی در کشور مورد بی‌مهری قرار گرفته و برای همین نتوانسته آن طور که شایسته است، نفس تازه کند و به روز شود. چون موسیقی در ایران پیشرو نیست، برای همین شاید خیلی از چیزهایی که وارد کار ما شده، از دیگر هنر‌ها آمده است. 

به سبک جاز علاقه خاصی دارید. برای مثال بداهه نوازی در کار شما به جای موسیقی ایرانی، بیشتر وام دار جاز غربی است.  در کل تکنیک و شیوه کارتان خیلی متاثر از موسیقی جاز است.

 درست است، چون تمام اعضای گروه به این سبک از موسیقی علاقه داریم. جاز یک نوع موسیقی غنی است که به کار ما هم نزدیکی زیادی دارد. البته اگر بخواهم توضیح دقیق تری بدهم، می‌توانم بگویم ما بیشتر جذب تاثیرات جاز روی موسیقی عرب‌ها، ترک‌ها و هندی‌ها شدیم. الهامی که موسیقی دانان کشورهای منطقه از جاز گرفته‌اند، به ما ایده‌های زیادی داده است. 

در کنار جاز، ملودی‌های آشنای موسیقی دستگاهی یا محلی ایران را زیاد به کار گرفته‌اید. چرا؟

 چون با این‌ها زندگی کرده‌ایم، تو خون ماست. به هر حال ایرانی هستیم. اما موسیقی ایرانی نمی‌زنیم. اما می‌خواهیم هر کس بشنود، بفهمد این موسیقی کار یک ایرانی است. یک مثال می‌زنم، آیدین آغداشلو به سبک‌های سنتی ایران نقاشی نمی‌کند، اما همان‌ها را جوری به کار می‌گیرد که هر کس کارش را ببیند، می‌فهمد او یک نقاش ایرانی است. اگر چه موسیقی ایرانی کار نمی‌کنیم، اما دوست داریم ما را به عنوان گروهی از ایران بشناسند. 

پالت
گروه پالت، در آثارشان ملودی های ایرانی را در کنار تکنیک های موسیقی غربی به کار می گیرند

در اجرای قطعات آلبوم «آقای بنفش» از سازهای ایرانی استفاده نکرده‌اید. وسوسه نشدید مثل خیلی‌های دیگر این کار را انجام دهید؟

 اصراری نداشتیم. من خودم قطعاتی را که سنتور و گیتار الکتریک را کنار هم می‌گذارند، خیلی دوست ندارم. آن قدر در تیتراژ سریال‌های تلویزیونی این کار تکرار گردیده که تبدیل به ضد خودش شده است. نه اینکه اصلاً نمی‌خواستیم، چون اگر کنار هم قرار دادن سازهای ایرانی و غربی اصولی و با منطق خودش باشد، خیلی هم خوب است، اما ما در این قطعات نیازی ندیدیم. جالب است بدانید مهیار طهماسبی که در آلبوم «آقای بنفش» ویلن سل می‌زند، کار‌شناسی ارشدش را با ساز تخصصی سه تار گرفته است. در یکی از قطعات هم استفاده از سه تار را امتحان کردیم که خوب در نیامد و صرف نظر کردیم. 

یعنی اگر نیاز ببینید، استفاده می‌کنید.

 بله حتماً. ما در یک قطعه که در آلبوم «آقای بنفش» نیست، از عود و پیانو استفاده کرده‌ایم چون با حال و هوای کار می‌خواند.

 آخرین پرسش من در باره پخش آلبوم «آقای بنفش» است که خوب صورت نگرفت. کار قطره چکانی به بازار آمد و به خیلی از شهرستان‌ها نرسید و منجر به این شد بسیاری از علاقمندان قطعات را از سایت‌ها دانلود کنند. موافقید؟

 بله در پخش آلبوم ضعیف عمل کردیم. مثل ما که نخستین آلبوم خودمان را منتشر می‌کردیم، توزیع کننده هم کار اولش بود. با این حال مطمئن هستم با همکاری هم، آلبوم دوم را خیلی بهتر به دست علاقمندان خواهیم رساند.

 57245 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 308321

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 14
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سیاوش A1 ۱۳:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۳
    19 70
    موسیقی کافه ای بهترین توصیف برای موسیقی پالت است...موسیقی بی مزه... الکی خوش و شکم سیر...چون اصولا کافه نشین های حرفه ای آدم های شکم سیری هستند که همش توو قیافه اند...من دانشجوی موسیقی دانشگاه هنر هستم و میبینم این دوستان با شلوارهای قرمز و سبزشان فقط خوراک تهیه میکنن برای کافه های شمال شهر تا یه سری آدم شبیه خودشان که نمی دونن چطور وقتشون رو بگذرونن بیان و دور هم باشن...البته بد هم نیست فقط خواهشن قیافه نگیرن دیگه....اون دوستمون هم که ویلنسل میزنه معلومه که سازش این نیست که البته آقای نعمتی گفتن که سازش سه تار بوده
    • بی نام A1 ۱۷:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۳
      9 33
      موافقم
    • آرش IR ۱۸:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۳
      56 6
      این همه مطلب تو گفتگوست و شما گیر داده ای به یک گوشه آن. این عبارت موسیقی کافه ای را هم مصاحبه کننده استفاده کرده است و نه خواننده گروه (امید نعمتی) . ای کاش کمی انصاف داشته باشیم
    • نوید IR ۱۸:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۳
      37 7
      اتفاقاً کار های گروه پالت خیلی مردمی است.
    • بی نام IR ۰۵:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۵
      17 1
      من به شخصه خسته شدم از بس که فقط آهنگای چرت و تقلیدی از لس آنجلسیا رو گوش کردم تو این فضایی که همه دارن تقلید میکنن ، پالت و گروه های دیگه ای شبیه پالت سعی میکنن موسیقی خودشونو بسازن و این اتفاق خیلی خوبی است برای پیشرفت این نوع موسیقی در کشور. در ادبیات چیزی به نام مرگ مولف وجود دارد کاش در کار موسیقی هم بود که به جای نگاه کردن به رنگ شلوار یا تیپ به چیزی که تولید میشود فقط نگاه میشد.
  • علیزاده IR ۱۳:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۳
    44 8
    گروه پالت کارهای زیبا و خاطره انگیز دارد.
    • فرنوش A1 ۱۶:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۳
      8 38
      دوست عزیز چیزی که شما بهش میگی کارهای خاطره انگیز پالت آثار فولک ایرانیه ربطی به این گروه نداره و به تازگی فاش شد که آهنگ مثلث هم متعلق به موسیقی دانی دیگر بوده که این گروه بدون اجازه از اون استفاده کرده
    • صدف IR ۰۵:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۶
      12 2
      فرنوش خانم، اون قطعه اي كه گفتي متعلق به آهنگسازي ديگه بوده، يك قطعه ي موسيقي محلي بوده كه آقايي به نام كاظم ملايي ادعا كردن متعلق به ايشونه و خيلي شتابزده مسئله رو رسانه اي كردن كه اگه يه كم پيگير بوده باشي مي بيني كه گروه تو پيج رسمي خودشون در دنياي مجازي بيانيه اي دادن و ضمن عذرخواهي سوء تفاهم پيش اومده رو برطرف كردن و خود آقاي ملايي هم پذيرفتن كه اشتباهي بوده كه سهوا رخ داده. شما اگه مي خواي نقد كني اول اطلاعات دقيق كسب كن بعد نقد كن دوست ِ‌من :)
  • یک شهروند متوسط GB ۱۳:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۳
    49 10
    دوست عزیز که داعیه هنر دانی داری ،بدان که احترام گذاشتن به سلایق و نظرات انسان ها اولین اصل زندگی است حتی مهمتر از کاری که شما در تحصیل موسیقی انجام میدهی،کافه نشینی در تمام کشورهای دنیا چه غنی و چه فقیر انجام می شود،این فضای تاختن به تجمعات روشنفکری جریانی است که این روز ها مد شده است،شما شلوار پارچه ای بپوش یا اصلا برای نزدیک شدن به توده مردمی برای این که گرسنگی ات را ثابت کنی شلوار مندرس بپوش اما به رنگ شلوار کسی توهین نکن که خدای ناکرده گشت ارشاد هم همسو با رسالت شما عمل می کند.اگر هم نقدی به پالت دارید که بنده هم دارم لازم است از لحاظ تکنیکی آن را بیان بکنید نه این که شخصیت آن ها را به سخره بگیرید اولین درس هنر نوع دوستی و احترام به تنوعات فکری است.
    • سیاوش A1 ۱۴:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۳
      11 20
      نه عزیز جان من داعیه هنر ندارم قصد توهین هم ندارم اما این قشر را که بسیار محترم هم هستند از نزدیک میشناسم...یعنی داخلشون زندگی میکنم وقتی میگم شکم سیر توهین نیست واقعیت است...مگه شکم سیر بودن بده؟...معلومه که خیلی هم خوبه ولی هنر شکم سیر خیلی بده...در ضمن نوع پوشش و آرایش ظاهر کاملن مشخص کننده خیلی چیزهاست که باز هم نمیگم بده که اینا لباسهای رنگی میپوشن ولی خب دیگه رنگ رخسار خبر می دهد از سر درون
    • سیاوش A1 ۱۵:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۳
      13 30
      راستی شما ایران زندگی میکنید؟...چقدر با فضای تهوع آور و پوچ هنرمندنماهای ایران آشنا هستید؟...داخلشون زندگی میکنید؟...کافه نشینی در اروپا را خواهشن با ایران مقایسه نکنید چون کلن فضای هنری ایران کاریکاتور فضای هنری اروپاست
  • ی.م IR ۱۸:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۳
    56 5
    آقا این خونه مادر بزرگه ...بسیار با حال است
  • صدف IR ۰۵:۲۶ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۶
    10 3
    دوستاني كه به اين گروه نقد دارن.نقد مثبت هميشه سازنده س.بهترينه.اما نقد زماني كه رنگ نق‌نق به خودش بگيره و از رنگ شلوار يه گروه تا اينكه فلان نوازنده ساز اصليش اين نيست سخن بره ديگه اثر كه نداره هيچ،‌جنبه ي تمسخر آميز و غيرحرفه اي پيدا مي كنه!گروه هايي مثل دنگ شو،‌پالت‌،‌چارتار و...زمينه ي آشنايي هم نسل هاي من رو با موسيقي سنتي فراهم كردن. موسيقي كه به گوش ما حزين و غمگين بود تو تلفيقي كه اين گروه ها بوجود آوردن دلنشين و گوش نواز شده تاكيد مي كنم"براي نسل ‌ِ‌ما".و حتي خيلي از پدرها و مادرهايي كه با موسيقي تلفيقي ميونه اي نداشتن به شدت جذب ملودي ها و تركيب اشعار كهن و نوي قطعات ساخت پالت شدن.شما اگر نقدي دارين حرفه اي بيانش كنين نه كه با ايرادات بني اسراييلي هويت يه سري آدم رو زير سوال ببرين!
  • بی نام IR ۱۴:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۷
    7 1
    دوست عزیز شما می فرمایید که هنر شکم سیر بد است،لطفا برای من توضیح بدهید که از نظر شما کدام هنر به توده های مردمی و فقیران نزدیک است تا ما از این جهالت در بیاییم،در ضمن بنده نیز دانش آموخته هنر در سالیان دور بودم و از همان زمان واژه روشنفکر قابلیت فحش شدن داشت پیدا می کرد،باید قبول کنیم که هنرمندان مرز شکنانی هستند که چه با آثار و چه با پوشش و هر چیز دیگر سعی در نو آوری دارند،شما که دانش آموخته موسیقی هستید چرا کلامی درباره خود موسیقی صحبت نمیکنید و دایما از واژه شکم سیر و فقیر بودن استفاده میکنید مدل نقد شما بنده حقیر را به یاد طلیفه آقای ده نمکی می اندازد یا حد اقل از همان جنس آدم ها،لطف کنید دوخط درباره موسیقی بنویسید تا بنده هم ایراداتم را به موسیقی بیان کنم