زاییدن!
کار ما از خرج و برج زندگی نالیدنه
این یه جور زاییدنه!
پیه این رنج فراوان را به تن مالیدنه
این یه جور زاییدنه!
پنج کیلو اسکناس سبز، این «طفلک» میخواد
وقتی از مادر میزاد!
توی زایشگاه، وقت اسکناس پاشیدنه
این یه جور زاییدنه!
پای صندوق میزنه «بابا» دوبامبی بر سرش
اشک در چشم ترش!
صاحب زایشکده(!) فکر سبیل تابیدنه
این یه جور زاییدنه
با زبان بیزبانی بچه گوید: ای پدر
حق داری باشی پکر
کار تو از دیدن این نرخها ترسیدنه
این یه جور زاییدنه
وقت شیر خشک من شد، گیوهها را وربکش
پر درآر و پر بکش
حالیا هنگام دنبال دوا گردیدنه
این یه جور زاییدنه
«هفت خان» در پیشه، رخش تیزتک را زین بکن
مدتی تمرین بکن
مثل رستم وقت خفتان و زره پوشیدنه
این یه جور زاییدنه!
***
رسانه!
به تقلید از منظومه «افسانه»
«خطاب به تلویزیون»
ای رسانه، رسانه، رسانه
ای به امواج تو من نشانه
ای سخنرانی و پند و اندرز
با تکانهای زیبای چانه
اندکی هم بزن زیر آواز!
چیستی، ای که گویی خبرها
از چغندر میان چپرها
ای که باعث شدی ما ببینیم
ویدئو را نهان از نظرها
پخش کن چیزهای دلانگیز!
ای رسانه چه خوب است زین پس
خندهای روی لبها بکاری
دست برداری از جنگ دوم
فیلمهای حسابی بیاری
تا دگر حال ما را نگیری!
گل آقا. شماره 140. مهر 1372
6060
نظر شما