یک کارشناس مسائل خاورمیانه معتقد است رهبری با انتخاب عبارت «نرمش قهرمانانه» این پیام را به غرب و منطقه دادند که نرمش در سیاست خارجی از سوی دولت مورد تایید ایشان است.

فاطمه استیری: نخستین سفر روحانی به مقصد نیویورک برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل با بازتاب و انعکاس گسترده ای در سطح دولتمردان کشورهای غربی و رسانه ها روبرو شده است، آنگونه که رییس جمهور آمریکا و فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی از جمله 5+1 به تناوب تمایلشان برای دیدار با رییس جمهور و وزیر امورخارجه کشورمان در حاشیه این نشست را مطرح کرده​اند. در این میان گرچه موضوع رابطه بین تهران - واشنگتن به تناوب در دولت های پیشین نیز مطرح شده است اما تغییر رویکرد مقامات آمریکایی نسبت به دولت تازه پا گرفته روحانی و برخی دیگر از گمانه‌ها از احتمال ملاقات اوباما و روحانی در حاشیه این نشست خبر می دهند.

صباح زنگنه کارشناس مسائل خاورمیانه گرچه اصل دیدار روسای جمهور دو کشور را نفی نمی کند اما معتقد است دیدار بدون برنامه ریزی و منطق درست، ضرری به مراتب بیشتر از منفعت دارد. وی با اشاره به قطع رابطه بیش از سه دهه بین دو کشور می گوید شاید برقراری رابطه و مذاکره در سطح وزاری خارجه در شرایط فعلی راهکاری مناسب تر از دیدار روسای جمهور دو کشور باشد.

مشروح گفت​وگوی خبرگزاری خبرآنلاین با صباح زنگنه را در ادامه بخوانید؛

****

نخستین سفر آقای روحانی به نیویورک با علامت‌های مثبتی در افکار عمومی داخل کشور روبرو شده است. تا اینجای ماجرا هم ارزیابی بین المللی از حضور ایشان در مجمع عمومی سازمان ملل بسیار مثبت بوده است. ارزیابی شما از نخستین سفر رییس جمهور به نیویورک چیست و چه تاثیری در آغاز مناسبات بین المللی دولت جدید خواهد داشت؟
روابط کشور ما با دنیا با یک سفر تغییر پیدا نمی‌کند. اما سفر و صحبت‌های مقدماتی و عکس العمل‌ طرف‌های مختلف می‌تواند به تغییر جدی در سیاست خارجی کشور کمک کند. طبیعتا نحوه سخن گفتن، نحوه فهم معادلات و روابط بین‌المللی در اصلاح روند سیاست خارجی مهم و تاثیرگذار است. در سفر نیویورک طبعا می‌شود به زنجیره‌ای از دستاوردها امیدوار بود. خود حضور در مجمع عمومی سازمان ملل، ملاقات با روسای هیات‌های کشورهای مختلف حاضر در مجمع، دیدار با ایرانی‌ها و بیان تحلیل رییس جمهور از تحولات منطقه و جهان، بیان سیاست‌های موردنظر رییس جمهور و... همه و همه می‌توانند به تصحیح و اصلاح تصویری که از ایران در اذهان جهانیان نقش بسته کمک کند.

اما باید این را بدانیم که روابط بین کشورها عمیق‌تر از یک دیدار، یک سخن و یک ملاقات است. اما آب کردن یخ‌های موجود بین ایران با برخی کشورها از جمله آمریکا یا عادی‌سازی روابط ایران با برخی کشورهای منطقه و همسایگان و اروپا به اینکه قطار روابط خارجی روی ریل خودش قرار بگیرد و در مسیر درستی که مجموعه نظام انتخاب می‌کند حرکت کند کمک زیادی خواهد کرد.

در این میان باید پیچیدگی‌های روابط و منافع کشورها، تعامل و تضاد این منافع حتما در نظر گرفته شود، چرا که این تناقض و اختلافات بین منافع کشورها و جریانات می‌تواند در شکل گیری روابط درست ایران و رسیدن کشورمان به منافع کاملش و حمایت از امنیت و صلح منطقه‌ای و جهانی نقش ایفا کند.

بعد از تایید نامه‌نگاری اخیر بین روسای جمهور ایران و آمریکا و قطعی شدن حضور آقای روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل گمانه‌های زیادی در سطح سیاستمداران و رسانه‌های داخلی و خارجی از احتمال دیدار روحانی و اوباما مطرح شده است. جنابعالی احتمال می دهید این دیدار انجام شود و اینکه اساسا با چنین دیداری چه اتفاقاتی را باید در سیاست خارجی دو کشور منتظر بود؟
اگر دیداری بین روسای جمهور دو کشور ایران و آمریکا انجام بگیرد، طبعا فضای روانی و سیاسی مساعدی را برای برداشتن بقیه گام‌ها می‌تواند فراهم کند. اما اگر این دیدار بدون برنامه‌ریزی و محاسبه انجام بگیرد، شاید در یک مقطعی ضررش بیشتر باشد. چرا که خیلی از کشورها از تصحیح روابط ایران - آمریکا یا برقراری گفت​وگو بین دو کشور ناراحت هستند و احساس ضرر می‌کنند، مهمترین این کشورها هم اسرائیل است.

اسرائیل هرگز مایل نیست رابطه کشورهای منطقه با آمریکا یا رابطه آمریکا با کشورهای منطقه یک رابطه متعادل و همراه با احترام و همراهی باشد. لذا انواع مختلف راه‌ها را در پیش می‌گیرد که این اتفاق نیفتد و اگر افتاد با اعمال فشار بر دولت آمریکا امتیازات فراوانی را از آنها بگیرد. فرض کنید از طریق تعدادی از سناتورهای آمریکا، اسرائیل فشارهایی را بر دولت این کشور وارد می‌کند تا دولت آمریکا در نهایت وادار به دادن امتیاز به این رژیم شود. رویه‌هایی از این نوع موجب خواهد شد که دولتمردان و نظام حاکم آمریکا به ارزیابی سود و ضرر بپردازد. فایده - هزینه کند و ببیند این ملاقات و این گفتگو فایده بیشتری دارد یا هزینه بیشتری.

ممکن است آمریکا از جیب خودش هزینه نکند و سعی کند این هزینه را از جیب دیگران بپردازد. بنابراین در بررسی معادلات ارتباطی بین آمریکا و دیگر کشورها اعمال فشار اسرائیل یک عامل مهم است.

عامل مهم دیگر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس هستند. اگر نگوییم همه این کشورها ولی حداقل سه کشور از این کشورها مایل نیستند رابطه ایران و آمریکا یک رابطه احترام آمیز و عادی بشود.

در جایی دیگر روسیه و چین هم معلوم نیست تمایل داشته باشند رابطه ایران و آمریکا عادی سازی شود. تعدادی از کشورهای اروپایی هم مایل نیستند این رابطه برقرار شود. چرا که روابط اقتصادی و سیاسی‌شان با ایران تحت الشعاع رابطه ایران و آمریکا قرار خواهد گرفت.

حتی در داخل ایران یا آمریکا جریاناتی وجود دارد که مخالف برقراری رابطه هستند. لذا با یک ملاقات و یا یک گفت​وگو نباید انتظار داشت که بتوان همه این نوع مخالفت‌ها و اختلاف منافع رو حل شود.

به کشورهای حاشیه خلیج فارس اشاره کردید، در دوره آقایان هاشمی و خاتمی روابطمان با کشورهای حاشیه خلیج فارس روابط به نسبه مثبتی بود، حتی برخی از این کشورها مانند امارات در دورانی مانند تحریم های جنگ به ایران کمک زیادی برای دور زدن تحریم ها کردند. اما در چند سال اخیر بارها و بارها شاهد موضع گیری‌ها و اقدامات این کشورها علیه ایران بودیم. آقای روحانی اولویت خود در سیاست خارجی را هم بهبود روابط با همسایگان عنوان کرده اند، به نظر شما تا چه میزان می توان از پتانسیل کشورهای همسایه در روابط فرامنطقه‌ای بهره برد؟

موافقم که اولویت در اصلاح روابط بین المللی باید با کشورهای همسایه باشد. البته تاثیرگذاری این کشورها در تنظیم روابط بین‌المللی کشورمان باز هم دارای یک سقفی است. آنقدر دست این کشورها باز نیست که بخواهند با فشار بر آمریکا روابط بین دو کشور را تیره و تار بکنند. اما قدرت تاثیرشان باید مورد ارزیابی قرار گیرد. چرا که حتما این کشورها تاثیر دارند و نمی‌توان منکر آن شد. اما برای ایران اولویت اصلاح روابط با کشورهای پیرامونی است. بنابراین کشورهایی مانند عربستان باید در اولویت اصلاح روابط قرار بگیرد.

بحث درخصوص تغییر رویکرد در سیاست خارجی کشورمان همزمان با بیانات مقام معظم رهبری درباره «نرمش قهرمانانه» بود. برخی رسانه های خارجی بیانات اخیر رهبری را در راستای همان تغییر رویکرد و پشتوانه محکمی برای اقدامات دولت در عرصه دیپلماسی عنوان کرده اند. ارزیابی شما چیست؟
انتخاب این عبارت توسط رهبری، انتخاب دقیقی است. پیام‌هایی که از این عبارات حاصل می‌شود پیام‌های متعددی است. اولا در داخل کشور این پیام را دارد که اگر هنوز افرادی در داخل متعرض نحوه انتخاب سیاست خارجی توسط ریاست جمهوری باشند، بدانند که این موضوع مورد ارزیابی، محاسبه و رایزنی قرار گرفته است. از سوی دیگر پیامی به کشورهای منطقه است که نرمش در سیاست خارجی توسط دولت مورد حمایت رهبری است و بیانگر آن است که ایران دارای یک نظر واحدی است. یعنی آنگونه نیست که برخی نشریات و رسانه‌های خارجی تلقین می‌کنند که گفتمان در ایران گفتمان دوگانه است. پیام سوم هم نسبت به آمریکا و سفری که آقای روحانی در پیش دارند بود، که به غربی‌ها اعلام شود که رییس جمهور مورد حمایت رهبری است و اقدامات رییس جمهور در مهمترین پرونده‌ها مانند پرونده هسته‌ای، سوریه یا ... مورد حمایت مجموعه نظام است و در ملاقات و گفت​وگوها می‌توانند بر روی این مواضع حساب کنند.

فکر می کنید تغییر رویکرد در سیاست خارجی دولت جدید تا چه میزان می تواند زمینه ساز حل و گشایش در برخی مناقشات مانند پرونده هسته ای، تحریم های اقتصادی و ... باشد؟
طبعا این تغییر روش و رویکرد بر مسائل هسته‌ای و تحریم‌ها تاثیر خواهد داشت. اما نباید فراموش کنیم که تحریم‌ها در زندگی مردم تاثیر گذاشته است و اگر غربی‌ها با این تحلیل، تحریم‌ها را افزایش می‌دادند که یا دولت در برآورده کردن نیازهای مردم ضعیف‌تر و ناتوان باشد یا اینکه مردم ناراضی باشند و نارضایتی آنها منجر به عصیان یا اعتراض عمومی شود؛ باید بدانند که این روش را مردم نپسندیدند و نمی‌پسندند و به شدت با آن مخالفند. به همین دلیل کمپین «نه به تحریم» را مردم و سازمان‌های مدنی، شوراها و تشکل‌های گوناگون صنفی و همه جناح‌ها راه انداختند بنابراین این تنها وظیفه دولت نیست.

رییس‌جمهور به عنوان نماینده و منتخب مردم می‌تواند با صدای روشن و رسا این خواسته‌ها را بیان کند. اما سازمان‌های مدنی و نهادهای مردمی و تشکل‌ها هم وظیفه جدی دارند که همزمان با تحرک جدید دولت آنها هم پا به عرصه بگذارند و صدا و اعتراض خودشان به این روش‌های غیرانسانی را به گوش جهانیان برسانند.

فکر می کنید رویکرد جدید در سیاست خارجی با حضور و سخنرانی آقای روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل تا چه میزان محقق شود؟ و پیام جدیدی از سیاست ایران به گوش سیاستمداران و دولتمردان دیگر کشورها برساند.
طبعا یکی از مهمترین جاهایی که می‌توان دیپلماسی کشور را در آنجا تببین کرد و به سمع جهانیان رساند، مجمع عمومی سازمان ملل است. اکنون به نظر می‌آید دولت‌ها، ‌ملت‌ها و هم سازمان‌های مردمی و تشکل‌های مختلف در انتظار بیان کاملی از رییس جمهور هستند تا سیاست‌های جدید را بشنوند و بر مبنای آن محاسبه کنند.

این انتظاری که از آن سخن می‌گویید در سال‌های پیش وجود نداشت و سخنرانی رییس دولت سابق گرچه در راستای سیاست های خارجی کشور بود؛ اما بیشتر حول محورهای عدالت و مدیریت جهانی و ... بود که چندان توجه افکار عمومی داخلی و خارجی را جلب نمی کرد. اما انتظارات امروز از روحانی انتظاری متفاوت از رییس جمهور سابق است.

فراموش نکنیم که ایران دارای یک جایگاه مهمی است و مدیریت این کشور چه به سمت ناملایمات حرکت کند یا مدیریت کشور به سمت حل مشکلات باشد، برای همه جهان قابل توجه است. تاثیرگذاری ایران در منطقه قابل انکار نیست. به دلیل گفتارهایی که در دوره‌های قبل مطرح می‌شد و حالت تهاجمی به خودش گرفته بود و تنش زا محسوب می‌شد یا طرح ادعاهایی نارس، طبعا حساسیت مردم و کشورها بیشتر شده است که ببینند آیا واقعا انتخابات ایران اثرگذار بوده است؟ و می‌تواند این رویه‌ها را تغییر دهد؟ از سوی دیگر ایران در منطقه‌ای قرار گرفته که دموکراسی در این منطقه خیلی نوپا است و کمتر کشوری به استثنای ترکیه، پاکستان و هندوستان که دارای انتخابات مستمری هستند به روند دموکراسی پیوستند یا دیر به این روند پیوستند. بنابراین حضور و ظهور ایران که با اتکا به مردمسالاری دینی خودش می‌تواند این تغییرات را بدهد و جریان‌ها و رویه‌های داخلی خودش را تصحیح و مدیریت کند برای دنیا قابل توجه است و جذابیت خاصی دارد.

سال گذشته نتانیاهو بعد از سخنرانی آقای احمدی نژاد نقاشی یک بمب را نشان داد و توانست تا حدودی توجه مجمع عمومی را به خود جلب کند، با موضع گیری روزهای اخیر او علیه رییس جمهور منتخب ایران که او را به گرگ در لباس میش هم تشبیه کرده است، به نظر می رسد مجمع عمومی سازمان ملل عرصه ای از هماورد روحانی و نتانیاهو در جلب توجه دیگر اعضای این مجمع باشد. خصوصا اینکه گفته می شود ایران محور سخنان نتانیاهو نیز خواهد بود. پیش بینی شما از این موضوع چیست؟

به نظرم می آید که نتانیاهو طبعا عصبانی متولد شده و تلاش می‌کند با افزایش تنش در منطقه و اختراع دشمن یا ایجاد تعریف‌های جدیدی از دشمن اذهان غربی‌ها را مخاطب قرار دهد و هر اندازه تنش‌ها کاهش پیدا کند او سعی خواهد کرد که آتش بیار بیشتری باشد. برای اینکه زندگی نتانیاهو و دولتمردان اسرائیل نان به نرخ روز خوردن است و نان‌شان در دعوا است و با ایجاد جنگ و تنش و ایجاد فضای دشمنی بیشتر می‌توانند امتیازات بیشتری از آمریکا و اروپا کسب کنند و درآمدشان عمدتا از طریق همین بیان مظلومیت، محرومیت و تهدید بیرونی ترسیم کنند. بنابراین وقتی که در مقابلشان یک شخصیت عقلایی قرار می​گیرد که معتقد است اسرائیل از درون تهدید می‌شود نه از بیرون، یعنی تناقضات درونی اسرائیل برای نابودی آن کافی است. طبعا دولتمردان اسرائیلی سعی می‌کنند این نظریه را همچنان بر در دشمنی بیرونی بچرخانند و انظار جهانیان را به مجددا به یک دشمنی از بیرون جلب کنند. در حالیکه محققان منصف یهودی در جهان به عکس این نظریه معتقدند و می‌گویند دولتی​های اسرائیل باعث تضعیف و نابودی این تشکیلات خواهند شد.

برخی رسانه‌های خارجی از احتمال دیدار ظریف و جان کری در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل خبر داده بودند. بعد از دیدار روز گذشته ظریف و اشتون خبر دیدار گروه 5+1 در سطح وزیران خارجی در روز 5 شنبه مخابره شد و احتمال دیدار کری و ظریف در حاشیه این نشست قوت گرفت. فکر می کنید برقراری روابط در این سطح هم می تواند سیگنال مثبتی باشد؟

بیش از 30 سال است که دو کشور از ملاقات مستقیم پرهیز داشتند و حتی اگر قرار بر ملاقات بوده سعی می‌کردند در کنار جمع دیگری این ملاقات صورت بگیرد. حتی سفرای ما در هر کشوری پرهیز داشتند از اینکه با سفرای آمریکا در آن کشورها ملاقات رودرو داشته باشند. حتی اگر اختلاف منافعی بین ما و آمریکا در آن کشور خاص نبوده، اما باز هم این ملاقات صورت نمی‌گرفت. آمریکایی‌ها هم همینطور بودند. آنها هم در هیچ محفل و جشنی با سفرای ایران ملاقات نمی‌کردند، حتی کارشناسان مختلف سعی می‌کردند این ملاقات‌ها صورت نگیرد. بنابراین با سه دهه دوری تقریبا نزدیک به مطلق به سر بردیم. حال اینکه این ارتباط ناگهان از طریق دو رییس جمهور صورت بگیرد طبعا شرایط منطقه ای و داخلی آمریکا و شرایط شاید برخی جناح‌ها در ایران این ملاقات را بر نتابند. تمهیداتی هم از سوی آمریکا باید صورت گیرد. تا حالت افراط و تفریط حاصل نشود و یک ملاقات ضد خود تبدیل نشود.

به نظر می‌رسد دیپلماسی رسانه‌ای آقای روحانی در تغییر نگاه کشورهای منطقه و فرا منطقه به ایران تاثیر زیادی داشته است. کشورهایی نظیر انگلیس و فرانسه نیز خواستار ارتقا و بهبود روابط خود شده اند. تا چه میزان این دیپلماسی را تاثیرگذار می​دانید؟
تاثیر گفتمان رسانه ای در واقع باید تابعی از گفتمان واقعی سیاسی و دیپلماتیک باشد. ممکن است کشوری صرفا در سخن حرف‌های زیبا و مثبتی بیان کند ولی در عمل کاملا برخلاف آن باشد. یک نقطه اساسی و یک هسته رنگی لازم است تا یک بشکه آب تغییر رنگ بدهد. اما یک بشکه آب هرگز نمی‌تواند بدون مایع رنگ دیگری به خود گیرد. بنابراین اساس کار که ماهیت اندیشه و تفکر و سیاسی که آقای روحانی دنبال می کند حکایت از یک واقعیت می‌کند که این واقعیت در رسانه‌ها منعکس می‌شود. در واقع یک لازم و ملزومی بین سیاست واقعی و سیاست رسانه‌ای باید باشد که اثر خود را بگذارد. ظاهرا این تلازم و تناسب اکنون بیش از هر وقت دیگری احساس می شود.
/29220

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 314447

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 15 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۲:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۲
    6 21
    مثل اينکه ترجمه سخن رهبر درباره نرمش قهرمانانه معني خاصيه که خودتون دوست داريد از اون برداشت کنيد .
  • بی نام A1 ۱۲:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۲
    15 1
    اقایون روحانی و ظریف دارن حد اکثر تلاششون رو میکنن. اگر امریکایی ها دست رد به این تلاش بزنن و پشت کنن به ما دیگه چه میشه کرد؟ حد اقل برای کسی بهانه نمیمونه دیگه که بگه تقصیر خود ما است. میگیم ما سعیمون رو کردیم. ما خواستیم باهاشون بشینیم پشت یک میز و مشکلاتمون رو حل کنیم ولی اونا نخواستن چون افسارشون دست اسرائیل بود.
  • بی نام IR ۱۴:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۲
    21 0
    بابا یک روبوسیه دیگه.همه چیز تموم میشه آنقدر مسئله رو بزرگ نکنید.
  • حسن A1 ۰۹:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۳
    3 1
    بابا کاری نداره ک منم ی بار با دوستم ک اسمش حسین بود قهرکردم چندروز بعدشم آشتی کردیم ب همین راحتی