درآمدزایی از هنر اگرچه همیشه مخالفان و موافقان خود را داشته، اما استقلال مالی و خودکفایی اقتصادی هنر نکته‌ای است که همه هنرمندان در عرصه‌های گوناگون با آن موافقند.

زهرا آران:اگرچه هنرمندان در رشته‌های مختلف از روند مالی هنرها رضایت ندارند ولی در میان تمام شاخه‌های هنری، سینما توانسته به موفقیت خوبی دست یابد. البته عده‌ای این موفقیت را منکر می‌شوند و عده‌ای هم آن را ماحصل حمایت‌های بی‌وقفه دولت از هنر هفتم می‌دانند. دسته سوم اما این موفقیت را مدیون دو عامل جذابیت سینما و توانایی سینما در جذب سرمایه‌گذاری بخش خصوصی می‌بینند؛ راهی که دیگر هنرها هم باید به گفته هنرمندان مختلف بروند تا هنر در شاخه‌های گوناگون نه تنها از نظر اقتصادی شکوفا شود بلکه به لحاظ کیفی هم رشد کند.

شاید سینمای ایران، نمونه خوبی برای بررسی خودکفایی اقتصادی هنر باشد. یکی از دلایل این امر به گفته حسین مسافر آستانه، رییس موسس هنرهای تصویری معاونت سینمایی، تعداد بیشتر مخاطبان سینماست: «مخاطبان سینما در سطح گسترده‌تر قرار می‌گیرند و به لحاظ کمیت، قابل مقایسه با مخاطبان سایر هنرها نیستند لذا بخش عمده‌ای از اقتصاد سینما توسط مخاطبان تامین می‌شود و به این واسطه توانسته بهتر و بیشتر روی پای خودش بایستد.»

او می‌گوید: سینما در سطح گسترده‌تری عرضه می‌شود و برای عموم مردم جذابیت‌های بیشتری دارد، مخاطبان بیشتری هم دارد. البته این مساله به کشور ما محدود نمی‌شود و سینما در تمام جوامع، جذابیت‌های بیشتری دارد و باقی هنرها خاص‌تر هستند و مخاطبان ویژه‌تری دارند. در حالی که تئاتر، همین ویژگی‌ها را دارد ولی قابلیت عرضه گسترده سینما را ندارد به علاوه کار پرزحمت و مشقتی هم هست و هر بار اجرا، یک تولید مجدد به حساب می‌آید ولی فیلم، یک بار، اجرا می‌شود و پس از آن، قابلیت عرضه نامحدود دارد طبیعی است که درآمد بیشتری هم نصیب سینما می‌شود.

مسعود صفوی، تهیه کننده و مدیر مرکز انیمیشن حوزه هنری که از مدافعان سرسخت خودکفایی اقتصادی فرهنگ و هنر به حساب می‌آید، درآمدزایی مستقل هنرهایی همچون انیمیشن را ضروری می‌داند و می افزاید که گاهی هنر، به موضوع استراتژیک کشور تبدیل می‌شود . در حالی که در تمام دنیا، مساله کودک، موضوعی استراتژیک محسوب می‌شود ولی در ایران، به محض وجود کمبود و نقص در زمینه‌های اقتصادی، بلافاصله نیازهای اساسی کودکان را نادیده می‌گیریم و از بودجه این حوزه کم می‌کنیم. البته انیمیشن، محدود به کودکان نمی‌شود ولی اگر امروز، تولید کارهای انیمیشنی را برای کودکان محدود کنیم و بودجه مناسبی به آن اختصاص ندهیم، باید این را هم انتظار داشته باشیم که کودک‌مان از محصولی تغذیه کند که با عرف‌های ما همخوانی ندارد و در نتیجه چیزهایی را هم می‌آموزد که ما نمی‌خواهیم یا جزو اهداف‌مان نیست. چون بچه‌ها با اسباب‌بازی و کارتون و کتاب است که رشد می‌کنند.

او اضافه می‌کند: «به دلیل همه این مسائل است که اقتصاد هنر باید جدی گرفته شود. اگر ما فرض کنیم که هر صنعتی، نظام آموزش، عرضه، تقاضا و ... دارد، اقتصاد آن بررسی می‌شود، در موضوع فرهنگ و هنر، این مسائل کمتر دیده می‌شود. انگار در مملکت ما فرهنگ و هنر را باید با چشم مسلح ببینیم درواقع تنها چیزهایی که در کشور ما دیده می‌شود، خوراک، پوشاک، مسکن و چیزهایی از این دست است. بسیاری از مدیران ما فراموش کرده‌اند همین فرهنگی که هم‌اکنون نسبت به آن بی‌اهمیت هستند، می‌تواند در آینده‌ای نه چندان دور موجبات گرفتاری را فراهم آورد. متاسفانه ما فقط از فرهنگ صحبت می‌کنیم بدون اینکه برای آن قدمی برداریم در صورتی که می‌توانستیم سیاست، هدف گذاری و برنامه‌ریزی درستی در این‌باره داشته‌باشیم همانگونه که کشوری همانند سری‌لانکا توانسته با یک برنامه‌ریزی مدون، بازار انیمیشن جنوب آسیا را قبضه کند.»

او ادامه می‌دهد: «چهار سال پیش که برای شرکت در نمایشگاهی به یکی از شهرهای فرانسه رفته بودم، متوجه شدم در کنار نمایشگاه، بخشی برای سرویس دهی به مخاطبان هم وجود دارد به این معنا که اگر سفارش‌دهنده‌ای یک کار انیمیشن می‌خواست، می‌توانست قیمت این سرویس را در کشورهای مختلف بسنجد و مناسب‌ترین قیمت را انتخاب کند. و در این میان کشور سری لانکا بهترین کیفیت و ارزان‌ترین قیمت‌ها را پیشنهاد می‌داد و در همان چند روز توانسته بود تمام بازار انیمیشن را قبضه کند. بعدها مشخص شد که دولت سری‌لانکا تصمیم گرفته بوده که با وام‌هایی که به مدت 10 سال به انیمیشن می‌دهد، از این صنعت حمایت کند تا تهیه‌کننده‌ها بتوانند با قیمت‌های اندک، سرویس دهند و بعد از اینکه هنرشان قوی شد، قیمت سرویس‌دهی را بالا ببرند یعنی سری‌لانکا، انیمیشن را هم همانند دیگر کارهای اقتصادی فرض کرد و موفق هم شد.»

در همین حال، مرتضی گودرزی دیباج، مدیر مرکز تجسمی حوزه هنری درباره کمیت مخاطبان سینما معتقد است: «اینکه مخاطبان سینما بیشتر از هنرهای دیگر است، یک فرضیه است و هیچ تحقیق قابل اتکایی نداریم که به صورت میدانی و علمی تحقیق کرده باشد که مخاطبان سینما بیشتر از تجسمی است. این تصور، به دلایل مختلف که یکی از آنها نوعی سینمازدگی از طریق تلویزیون به مردم القا شده است و بین بسیاری از مردم و مسئولان جا افتاده که سینما مخاطب بیشتری دارد در حالی که اگر سینما، تئاتر و موسیقی را از هنر، حذف کنیم، هرآنچه باقی می‌ماند، جزو هنرهای تجسمی محسوب می‌شود از نقاشی گرفته تا صنایع دستی.»

او می‌گوید: «از سوی دیگر قرائن و شواهدی که ما در دست داریم، این را می‌گوید که اتفاقاً مخاطبان هنرهای تجسمی بیشتر هستند چون گاهی مشاهده می‌کنیم که کل تماشاچیانی که برای دیدن یک فیلم در یک سانس می‌روند، 40-50 نفر در یک سالن 600 نفره هستند در حالی که ممکن است یک فیلم، میلیاردها تومان هزینه کرده باشد. از سوی دیگر ما از میزان مخاطبان و استقبال هنرهای دیگر، اطلاع چندانی نداریم مثلاً معماری، یکی از شاخه‌های هنرهای تجسمی است و همه مردم در دنیا مخاطب آن هستند؛ تنها هنری که اصلاً نمی‌توانیم از آن فرار کنیم و مدام با آثار معماری درگیر هستیم و این هنر ما و زندگی‌مان را می‌کاود ولی خبر نداریم چون آنقدر کثیر است که اصلاً دیده نمی‌شود.»

با سوبسید، مخاطب به حاشیه می‌رود   

مهدی فیروزان، مدیر عامل شهر کتاب اما دلیل این موضوع را که چرا حوزه‌هایی همانند موسیقی و سینما، اقتصاد بهتری دارند، در مسائل دیگری جستجو می‌کند: «به نظر من چون این حوزه‌ها از سوبسید جدا شده‌اند، مخاطب و در نتیجه اقتصاد بهتری دارند. مادامی که سوبسید به تولیدکننده هنر داده می‌شود، تولیدکننده به مخاطب فکر نمی‌کند اما وقتی قرار می‌شود هنرمند، مخارج تولید اثر را خودش متقبل شود، به ذائقه و سلیقه مخاطب توجه می‌کند و نمی‌گوید: «هنر برای هنر» بلکه می‌گوید: «هنر برای خریدار». زمانی‌که ما از اقتصاد هنر صحبت می‌کنیم، از دو سوی یک معامله سخن می‌گوییم؛ مولد و خریدار. جالب است که هیچ وقت درباره کالایی مثل تلویزیون نمی‌گوییم که این را تولید می‌کنم که فقط خودم یا عده خاصی از آن استفاده کنند ولی خیلی راحت درباره هنری مثل ادبیات می‌گوییم من برای دل خودم شعر یا داستان می‌نویسم. اگر تولیدکننده هنری به فکر بازگشت سرمایه‌اش باشد، به بازار، سلیقه، تبلیغات، نیاز اجتماعی، بازارسازی، بازاریابی و... نیز فکر می‌کند.»

از سوی دیگر هنرمندانی چون ایرج راد، مدیر عامل خانه تئاتر و یا حسین مسافرآستانه عمیقاً معتقدند هنر در شاخه‌های متفاوت صرفاً نباید به درآمدزایی فکر کنند و این شیوه، نهایتاً به بازاری شدن هنر می‌انجامد. رییس موسس هنرهای تصویری معاونت سینمایی در این باره می‌گوید: «در اینکه هنرها باید رویکرد اقتصادی داشته باشند، تردیدی وجود ندارد. هنرها باید تلاش کنند که اقتصادی شوند، ارتباط بهتری با مخاطبان برقرار و تعداد بیشتری از آنها را جذب کنند اما اینکه فکر کنیم هنر، فقط و فقط باید بنابر اقتصاد خودگردان اداره شود، لطمه جبران ناپذیری را به هنر وارد می‌کند. هنر می بایست از حمایت‌های دولتی برخوردار باشد. این اتفاق نه تنها در جوامع رو به پیشرفتی مثل ما بلکه در جوامعی که مدعی پیشرفت هستند نیز وجود دارد مثل هنرهای تجسمی، تئاتر و حتی بخشی از سینما در همه جای دنیا مورد حمایت قرار می‌گیرند وگرنه خطر بیراهه رفتن این هنرها، نابودی هنرها و هنرمندان آنها وجود دارد.»

مدیر عامل شهر کتاب نیز می‌گوید: «اگر اقتصاد هنر نیز همانند دیگر زمینه‌های اقتصادی که از قانون عرضه و تقاضا پیروی می‌کنند، این قانون را مد نظر داشته باشد و آن را به کار بگیرد و هم زمان با آن، دولت‌ها به جای پرداخت مستقیم پول، به تقویت تقاضا بپردازند، مشکلات اقتصادی هنر برطرف می‌شود. متاسفانه در کشور ما یارانه کتاب به ناشران پرداخت می‌شد و این یعنی کمک به عرضه. در صورتی که اگر این حجم پول در کنار ناشران قرار می‌گرفت و برای تشویق و ایجاد انگیزه در مردم برای خواندن کتاب صرف می‌شد، امروز با مشکلاتی که ما هم اکنون در حوزه اقتصاد کتاب و کتاب‌خوانی با آن مواجه هستیم، روبرو نمی‌شدیم و اقتصاد نشر، راهش را پیدا می‌کرد.افزایش عرضه در صورتی که تقاضا نباشد، اشتباه است و اگر تقاضا باشد، عرضه نداشته باشیم، باز هم در اقتصاد خلل وارد می‌شود. به گمان من، دولت‌ها باید در حوزه اقتصاد هنر و فرهنگ دخالت کنند ولی این دخالت باید در فربه کردن خریدار باشد نه فروشنده!»

او قطع سوبسید از حوزه کتاب را هم مفید می‌داند و می‌گوید: «از زمانی که یارانه کاغذ قطع در ایران شده، کار بخشی از ناشران به کلی تعطیل شده است اما در عوض، عده دیگری از ناشران به فکر بقای خود افتادند و بسیاری از کتاب‌ها را منتشر نمی‌کنند؛ تا پیش از این، خیلی از ناشران به این مسائل اهمیتی نمی‌دادند چون تعدادی از کتاب‌ها را به ارشاد، تعدادی را به کتابخانه‌ها و تعدادی دیگر می‌فروخت و برایش مهم نبود که باقی نسخه‌ها فروش برود یا نه بنابراین کتاب‌های زیادی چاپ می‌شد که مناسب و مطابق با طبع بازار نبود به خصوص ناشرانی که کتاب‌های به‌خصوصی را برای تبلیغ مفاهیم خاصی منتشر می‌کردند.»

هنر با حمایت‌های صرف دولتی، راکد می‌ماند

البته همان افرادی که به حضور دولت در کنار هنر اعتقاد دارند، افراط این امر را نیز باعث و بانی تخریب شاخه‌های مختلف هنری می‌دانند. مسافر آستانه در این خصوص می‌گوید: «صرف حمایت‌های دولتی، هنر را در شاخه‌های گوناگون، محدود می‌کند و موجبات رشد آن را فراهم نمی‌کند چون هنر یا هنرمندی که تمام نیازهای اقتصادی‌اش تامین باشد، به فکر ارتباط بیشتر با مخاطبان نیست و راکد می‌ماند در حالی که هنر اساساً به این دلیل ارائه اندیشه‌ها و حرف‌های تازه به مخاطبان خلق می‌شود و برای اینکه مردم آن حرف‌های تازه را بشنوند، باید هزینه کنند وگرنه هنر مجانی نه برای مخاطب، لذت‌بخش است و نه برای هنرمند، ایجاد دغدغه می‌کند.»

او اضافه می‌کند: برای اینکه این اتفاق بیفتد، نیازمند ورود و حضور بخش خصوصی در حوزه هنر هستیم. برای اینکه هنر را به حال خودش رها نکنیم، باید این بخش را فعال کنیم. بخش خصوصی هم باید برای رفع نیازهای خودش پا به عرصه حمایت از هنر بگذارد یعنی برای تبلیغ محصولات و کالاهای‌شان. این اتفاق در کشورهای دیگر به این صورت افتاده است که بخش خصوصی از یک هنر خاص پشتیبانی می‌کنند. حتی گاهی برندها به خاطر حمایت از یک هنر، برند شده‌اند و افتخار و انحصار تبلیغاتی‌شان این است که حامی تئاتر یا مثلاً مجسمه‌سازی هستند. متاسفانه فعالان اقتصادی در ایران هنوز به ضرورت این امر پی نبرده‌اند با اینکه میلیون‌ها تومان خرج تبلیغات خیابانی می‌کنند ولی حاضر نیستند بخشی از تبلیغات‌شان را صرف کارهای هنری کنند.»

او ادامه می دهد:«در ورزش این اتفاق افتاده است و رشته‌های هنری از اسپانسرینگ فعالیت‌های اقتصادی و تجاری برخوردار شده‌اند ولی ما برای حمایت اقتصاد از هنر این کارها را نکرده‌ایم و سراغ برندها نرفته‌ایم. البته در سال‌های اخیر برخی از بانک‌ها کارهایی در زمینه حمایت از هنرهای مختلف کرده‌اند اما این اقدامات، آنچنان پررنگ و جدی نبوده است. امیدوارم این نوع فعالیت‌ها فراگیر شود چون ما باید برای تضمین سلامت فعالیت‌های فرهنگی هنری از تمام توان خود استفاده کنیم چراکه فعالیت فرهنگی وجود خواهد داشت با یا بدون حمایت‌های اقتصادی ولی اگر دولت و بخش خصوص حمایت نکند، فعالیت و آثار هنری، می‌تواند به صورت سم در جامعه عمل کند و به جای نجات، موجب تخریب فرهنگ شود بنابراین بهتر است فعالان اقتصادی ضمن بهره‌برداری‌های تبلیغاتی، سلامت هنر را تضمین کنند.»

فیروزان نیز اعتقاد دارد که در این حوزه کارهای بسیار زیادی می‌توان انجام داد که یکی از مهم‌ترین آنها جمع‌آوری و استفاده از تجربیات کشورهای دنیاست چراکه دغدغه جلب مردم به هنر یا مطالعه، مساله تمام کشورهاست و این موضوع، از فاکتورهای توسعه فرهنگی محسوب می‌شود: «ما هم باید همانند دیگر کشورها که به دنبال توسعه فرهنگی هستند، بدانیم باقی کشورها چه کارهایی کرده‌اند که بچه‌های‌شان از قبل از دبستان، عادت به کتابخوانی دارند. اگر مطالعه وسیعی در این حوزه صورت گیرد، به نتایج خوبی خواهیم رسید. پس از آن، تعدادی از کارشناسان خلاق در حوزه‌های فرهنگی باید دور هم جمع شوند و برنامه‌ای برای رشد در این زمینه در کوتاه مدت و بلند مدت تدوین کنند تا نه تنها اقتصاد ادبیات که اقتصاد هنر نیز شکوفا شود.»

مدیرعامل شهرکتاب ادامه می دهد: «به نظر من همان‌طور که ایران در موشک‌سازی، بیوتکنولوژی و دیگر حوزه‌های اساسی کارهای خوبی انجام داده است، به طور قطع می‌تواند در امر تشویق فرهنگ و هنر نیز سرآمد و موثر باشد. اگر ایران در پزشکی، نرم‌افزار نویسی، حوزه‌های استراتژیک علمی، آی تی و ... رشد نداشت، هیچ کس از این کشور توقع نمی‌داشت که بتواند فرهنگ و هنر ایران را از نظر اقتصادی خودکفا کند و بازار اندیشه را رشد دهد.»

5757

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 348648

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 12 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۱۰:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۲
    1 0
    اینجا ایرانه فراموش نکنیم واقع بین هم باشیم
  • حمید صحرایی IR ۱۰:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۲
    2 0
    من از هنر سررشته ندارم ولی فکر میکنم اگر وزارت ارشاد مجوز صادر کند،وجود گروههای موزیک در پارکها و محلات ضمن ایجاد فضایی شاد و سرگرم کننده،میتواند درامد زا هم باشد. مشروط بر انکه پیوسته موزیک مذهبی و سرود ننوازند. از بسیاری از مفاسد اجتماعی هم پیشگیری میشود.
    • بهرام A1 ۲۰:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۳
      0 0
      همچین روزی رو تو خواب هم نمیشه دید