محدثه واعظیپور: پیش از تماشای نمایش «هم هوایی» به کارگردانی افسانه ماهیان میشد پیشبینی کرد با اثری روبروییم که رنگ و بو و حس و حالی ویژه دارد.
تیمی زنانه، متشکل از نویسنده، کارگردان و بازیگران به سراغ سه شخصیت رفتهاند که بخشهایی از زندگی شخصی و اجتماعی شان را برایمان مرور میکنند. در قالب مونولوگ از عشق، خوشی، ترس، یاس و مرگ سخن میگویند و در سفری دور و دراز اما سریع و پرهیجان شریکمان میکنند. سفری از دل زندگی زنانی که در نگاه نخست وجه اشتراکی ندارند، اما سرنوشت تراژیکشان آنان را بهم پیوند میزند.
«هم هوایی» میتوانست مونولوگ هایی تاثیرگذار و گاه شیرین درباره زوایای پنهان شخصیت سه زن باشد، به ویژه که یکی از آنها همسر سرداری بزرگ است و موقعیتی ویژه دارد و دیگری، یکی از چهرههای جنجالی سالهای اخیر، اما کارگردانی ماهیان به آن بعد و غنای تصویری بیشتری داده است.
استفاده از دکور آشپزخانه و فضای ساده مقابل آن، قرار گرفتن سه زن در کنار هم و میزانسنهای مشابهی که آنها هنگام آشپزی دارند، غلبه رنگ سیاه در صحنه و نورپردازی موضعی، ساختمان بصری نمایش را شکل داده است. خلاقیت کارگردان در استفاده از موسیقی، ترانه، صدای آژیر و رادیو موقعیت دهه 60 را که بخشی از قصه در آن میگذرد به خوبی تداعی میکند.
«هم هوایی» جدا از آن که قصه سه زن است، قصه نسلهایی است که در کوران تحولات اجتماعی قرار میگیرند و گاه از شتاب زمانه عقب میافتند.
متن نمایش با اشاره به گذشته شخصیتها به ویژه درمورد قهرمان کوهنوردی (سارا ابراهیمی) و همسر دوم فوتبالیست مشهور (ستاره اسکندری) می کوشد ریشه آنچه برایشان اتفاق افتاده در روزهای سپری شده بیابد.
«هم هوایی» از سه اپیزود تشکیل شده که همزمان و با فاصله ای اندک روایت میشوند، گاه روایتها در هم تداخل مییابد و بازیگران بهم واکنش نشان میدهند. اما سه اپیزود به یک اندازه منسجم و جذاب نیست، در اپیزود مربوط به همسر دوم فوتبالیست جدا از آشنایی بسیاری از تماشاگران با ماجرای شهلا جاهد و پرونده جنجالی اش، ضعفی وجود دارد که در بسیاری از واکنشها به این ماجرای خونین دیده می شود. هم در مستند قابل توجه «کارت قرمز» ساخته مهناز افضلی و هم در نمایش «عامدانه، عاشقانه،قاتلانه،» به کارگردانی ساناز بیان همدلی با شهلا جاهد به نادیده گرفتن زنی دیگر انجامیده و این غم انگیز است.
در همه این آثار جایگاه لاله همسر نخست ناصر محمدخانی کمتر همدردی و همدلی سازنده اثر را به همراه داشته. گویا جفایی که بر شهلا رفته و شخصیت جذاب و سمپاتیک او آنچنان بر این پرونده سایه افکنده که هنرمندان نیز لاله و مرگ فاجعهبار و تراژیک او را از یاد بردهاند. در «هم هوایی» پرداختن با نگاهی متفاوت به این زن میتوانستنقطعه عطف نمایش و مکمل شخصیتهای قصه باشد و شاید آن ترکیب به نتیجه بهتری میانجامید.
اما آنچه «هم هوایی» را به اثری دوست داشتنی تبدیل کرده، توجه ویژه به شخصیت همسر شهید است، نرگس با بازی الهام کردا تداعیکننده همسر شهید عباس دوران است. نمایش با مونولوگهای نرگس درباره ازدواجش با سعید شروع میشود و با تصویر او روی مزار همسرش در آستانه شروع سالی نو به پایان میرسد.
کارگردان، نمایش را با نرگس آغاز و با او تمام میکند و با این تاکید، ضمن ادای دین به خاطره شهیدان دفاع مقدس به بانوان بزرگواری ابراز ارادت میکند که با صبوری و ایمان تصویری متفاوت از عشق و رابطه عاشقانه ارائه میکنند. قهرمان نمایش «هم هوایی» نرگس است که با بازی خوب کردا، جان می گیرد و بدون شعارزدگی و نگاه احساساتی یا گل درشت غبار از چهره پاک همسران شهید می زداید. قصهای که شهلا جاهد را به یاد میآورد کمتر نکات تازه دارد و قصه دختر جوان کوهنوردفاقد آن میزان جذابیت است که به تنهایی مخاطب را با خود همراه کند، اما قصه نرگس علاوه بر ارائه اطلاعات، تاثیرگذار و گرم است و بیشترین میزان همدلی تماشاگر را برمیانگیزد.
آنهایی که بخت تماشای مستند داستانی «عباس» (درباره شهید عباس دوران و همسرش) به کارگردانی سیدرضا میرکریمی را داشتهاند، در مقایسه دو اثر به این باور میرسند که میتوان با نگاهی درست به یک موضوع به ابعادی متفاوت از آن پرداخت و درباره یک شخصیت و حتی با رویکرد یکسان نکاتی تازه را کشف و به مخاطب عرضه کرد. این باعث خرسندی است که سینما و تئاتر دو تصویر متفاوت اما واقعی از شهید عباس دوران و همسرش به یادگار گذاشتهاند، تصاویری که عطر حضور یک زن را در آن میتوان به وضوح پیدا کرد.
جهانی که «هم هوایی» خلق میکند، لبریز از خاطرهها و نامها است، امیدهایی که بر باد میروند و عشقهایی که همچنان زنده میمانند و هر سال نو میشوند.عشقهایی که گاه فراتر از یک یادگار مشترک به خاطره جمعی یک ملت بدل میشوند.
5858
نظر شما