صداهای بسیاری در واشنگتن علیه کاخ سفید بلند شده که میگویند ایالات متحده از هیچ استراتژی روشنی در خاورمیانه پیروی نمیکند. خب البته سخن درستی است، اما نه صرفا به دلایلی که امثال آقای مک کین یا بینر و منندز و حتی ژنرال پترائوس و دمپسی میگویند. طرح انتقاداتی از این دست با هر انگیزهای صورت میگیرد،اما چهرهای دموکراتیک از منتقدان آقای رئیس جمهور در برابر ما قرار نمیدهد،آنگاه که مشاهده میکنیم هر یک از این افراد و همفکرانشان در به وجود آوردن وضعیت کنونی مقصرند ولی اکنون زیرکانه از زیر بار مسئولیتهای گذشته و فعلی خود شانه خالی میکنند. لوک کافی یک عضو موسسه مطالعات آمریکایی اندیشکده هریتیج به شبکه الجزیره گفته است "مقامات اکنون به اشتباهاتشان اعتراف میکنند درحالیکه در گذشته فرصت کافی برای جلوگیری از بروز اشتباهات داشتند".
وضعیت کنونی جهان عرب و اوضاع تاسف بار و دهشتناک یمن که پازل ناامنیهای اجتماعی و جنگهای داخلی در خاورمیانه عربی و خلیجفارس را از سال ٢٠١١ تکمیل کرده، با تردیدی آزار دهنده ما را در برابر این سوال قرار داده است که نتایج و عواقب وقایع سالهای اخیرموسوم به « بهار عربی» آیا برای جامعه عرب تجربه موفقی بوده یا میتوانست باشد؟ تا آنجا که به تحولات کنونی مربوط میشود جایی برای خوشبینی باقی نمی گذارد و پاسخ به این سوال با تردیدهایی روبه رو ست. تردید نه به این دلیل که جوامع عربی اساسا آیا توان و موقعیت ایجاد تحول را دارند؟ و یا نیازمند به تغییرات هستند؟ بلکه به این اعتبار که اجتماع عربی در یک تناقض عجیب میان محافظهکاری سنتی و انقلابیگری اجتماعی مدرن، از یک طرف نیاز به تغییرات را احساس میکنند، بدون آنکه الگویی در برابر خود ببینند و از طرفی دیگر به علت نداشتن اهرمهای اجتماعی و سیاسی برای انجام تغییرات بنیادین،توسعهیافته و یا حتی رفرم های روبنایی ، توان بهرهگیری از فرصتها و بزنگاهها را در خود احساس نمیکنند. نتیجه یک چنین فرآیندی در خلاء، ضرورتا به عقیمی جنبشهای این جوامع منجر یا نتیجه باروری آن را به تأخیر انداخته است.
واخوردگی از نحوه پاسخ به این نیاز و تقابل آن با توان اجتماعی وسیاسی به آنجا ختم شده که ملتهای خاورمیانه بیش از آنکه بدانند چه میخواهند؟بیشتر میدانند چه چیزی را نمیخواهند. لیبی،سوریه، یمن و مصر را ببینید. در مورد مصرو آرامش ظاهری آن، این کشور حتی یک استثنا نیست و چه کسی باور میکند ژنرال سی سی نتیجه یک تحول دموکراتیک در جامعه خود است! این بیشتر به یک جوک سیاسی شباهت دارد تا یک واقعیت سیاسی و اجتماعی.
عدم تناسب و فاصله عمیق میان «خواست» تا «توان» امت عرب، تنها به خلأ مورد اشاره محدود نشده است. فقدان الگوی کارآمد وحدتطلب پایدارو وفاق جمعی از یک طرف، تداوم حس تغییر از طرف دیگر و شدت خشونت رهبران دیکتاتور عرب در سرکوب خواستهای اجتماعی از سوی سوم، گسلی خطرناک در بافت عمومی جهان عرب بهوجود آورده که تا به امروز صرفا مورد بهرهبرداری و سوءاستفاده گروههای تندرو مذهبی و افراطی مانندالقاعده،داعش،النصره،بوکوحرام و جبهه التکفیر قرار گرفته و ما را نسبت به آینده و امنیت خلیج فارس نگران کرده است!.اما به تصور من، مشکل اصلی آن نیست که چرا فرآیند تغییرات در اعراب با ناکامی روبهرو شده، بلکه در آن است که اولا تمایلی به شناخت علت این ناکامیهادیده نمیشود،ثانیا این تصور وجود دارد با زور و برش فوری قطعه ایی از کیک میتوان به تحولی بنیادین دست یافت. آن هم در جوامعی به شدت سنتگرا با بافتی متناقض. لیبی را ببینید، سوریه را مشاهده کنید، بحرین را رصد کنید و اینک یمن را با تاسف در برابر دیدگان خود قرار دهید. به چه نتیجهای میرسیم؟ پارهای از تحلیلگران امور اعراب معتقدند جامعه جهانی متوجه این مسأله نشد که هر گونه تحولگرایی و تحولخواهی پایدار دمکراتیک در جوامع عربی در نتیجه تظاهرات خیابانی پایتختهای عربی مسالهای است که الزاما اولا به فرآیند و نتیجه ایی دموکراتیکی منجر نخواهد شد، ثانیا در اثباتیترین حالت این فرآیند در بلندمدت اثربطئی و پایدار خود را نمایان میسازد. در نهایت برای وقوع آن احتمالا لازم است نسلی بهطور کامل عوض و آماده سازی شود. در عرض چند روز یا چند هفته نمیشود به دموکراسی دست یافت و عدم توجه به این مهم سادهانگارانه به این خیال خام منجر شده که بدون توجه به تغییر زیرساختهای سنتی ، ضرورتهای اجتماعی و آمادگی نسل متولد شده، خیلی سریع میتوان با تظاهراتی خیابانی به جایگزین طبیعی برای حکومتهای استبدادی و محافظهکار عرب دست یافت.اما شوربختانه این تحولات دستوری از بالا یا به جنگ داخلی ختم شدند مانند سوریه و لیبی یا به تعمیق بیشتر دیکتاتوری منتهی شدند مانند مصر و یا به سرکوبهای شدید خاتمه یافتند مانند بحرین. واقعیت تلخ آنکه اکنون ما حتی با ظهور یک دولت نیم بند دموکراتیک در میان کشور های کرانه بهار عربی روبهرو نشدهایم. شاید وقت آن رسیده که متوجه شویم "وقتی ظرفی را شکستی، حتما مالک آن نخواهی شد".(روزنامه شهر وند)matinmos@gmail.com
نظر شما