آنچه در «فحاشی گرهی باز میکند؟» خواندید مربوط به کارکرد زبانی-اجتماعی دشنام و ناسزا بود. اما ممکن است و به جا است که وقت خواندن آن مطلب دو پرسش مطرح شود:
۱. ناسزا گفتن تنها در مخاطبه ممکن است؟ نمیشود به کسی که نیست یا کسی که اصلاً از دنیا رفته ناسزا گفت؟
۲. ناسزا تنها در روابط متقابل اثر دارد؟ بر خود ناسزاگو اثری ندارد؟
در واقع این دو پرسش به هم و به روانشناسی ناسزا مربوط است. بله. هم میتوان به کسی که نیست ناسزا گفت و هم ناسزا بر خود ناسزاگو اثر دارد. ناسزاگو با این کار خشمش را نه تنها بروز میدهد، بلکه آزاد میکند. به بیان دیگر، کسی که ناسزا میگوید هر چند در عرصهی روابط دعوت به شراکت در یک روند خشونت متقابل و فزایندهی زبانی میکند، اما در درون خود دارد با ناسزا گفتن خشم خود را از دیگری تسکین میدهد.
یکی از ممکنترین دلایل چنین رفتاری ناتوانی است. ناسزاگو نمیتواند به شیوهای دیگر خشم خود را مهار کند یا تسکین دهد، برای همین با ناسزا خود را آرام میکند. نمیتوان به چنین کسی توصیه کرد که خشمش را فرو بدهد و پنهان کند. باید به او آموخت که راههای کمهزینهتر و مفیدتری برای مهار خشمش بیابد. مثلاً در مواردی اگر تفاهم بین دو نفر بیشتر شود خشم کمتر میشود. در مواردی دیگر، اگر نامعقول بودن مدعا یا عمل دیگران خشمآور است، اگر بتوانیم واضح به دیگران نشان بدهیم که این گفته یا کار نامعقول است چندان خشمگین نمیشویم.
از این دو سوال که بگذریم، ماجرای سومی هم در این میان هست که قابل بررسی است:
۳. در وضع کنونی که فاصلهی جغرافیایی و فاصلهی ارتباطی دیگر هیچ پیوندی با هم ندارند، و هویتهای مجازی مصونیتهای حقیقی ایجاد میکنند دشنام در روابط مجازی چه کارکردی دارد؟ این بحث دیگری است که باید به آن پرداخت.
نظر شما