عباس طهماسبي‌زاده: زمانی که از دوران هشت ساله دولت‌های نهم و دهم سخن می‌گوید، سرعت و لحن کلامش تغییر می‌کند. او از آن دوران به عنوان بلا یاد می‌کند و معتقد است که احمدی‌نژاد از همان زمانی که در نشست نامزدهای انتخابات سال 84 در شورای نیروهای خط امام حاضر نشد، برنامه‌ای از پیش تعیین شده را اجرا و تنها اصولگرایان را نردبانی برای پیشرفت خود قرار داد.
او آنقدر به احمدی‌نژاد و جریانش مشکوک است که احتمال می‌دهد آنها با منابع حاصله از برخی فسادهای آن دوران در انتخابات اسفندماه حضور جدی داشته و شاید بتوانند حضور چشمگیری نیز در بهارستان داشته باشند. بدبینی کریمی اصفهانی نسبت به رئیس دولت‌های نهم و دهم تا جایی پیش رفته که از احمدی‌نژاد به عنوان «مامور» برای پیشبرد پروژه‌ای در کشور یاد می‌کند و گواه استدلالش را نیز خانه نشینی او مطرح می‌کند که چون نتوانست افکاری عمومی را با خود همراه کند، دست از ادامه خانه‌نشینی برداشت و به کار خود بازگشت.
این فعال سیاسی اصولگرا به جریان‌های حامی احمدی‌نژاد همچون پایداری و ایثارگران نیز خوشبین نبوده و معتقد است که این دو جریان به دلیل سهم‌خواهی، وحدت اصولگرایان در انتخابات پیشرو را مشکل کرده‌اند. وقتی که از او دلیل همراهی طیف‌های معتدل اصولگرا با جریان‌های تندرو را می‌پرسیم می‌گوید هیچ گروهی نمی‌خواهد در صورت شکست در انتخابات پیشرو به عنوان وحدت‌شکن معرفی شود.
او که از رفتار برخی نمایندگان تندرو اصولگرا به شکوه آمده، هدف آنان را حذف لاریجانی مطرح می‌کند و می‌گوید که مجلس جای جنگ و دعوا نیست. کشور نیاز به مجلسی دارد که برای حفظ عزت و منافع نظام دست به ماشه باشد و بتواند نقش نظارتی خود را به خوبی ایفا کند.
متن گفت‌وگوی خبرآنلاین با دبیرکل جامعه اصناف و بازار را می‌توانید در ادامه بخوانید:
قبل از هر انتخابات مجلس به خصوص در سه دور اخیر، شاهد تشکيل جبهه متحد اصولگرایان بودیم. این بار عنوان آن به «ائتلاف اصولگراين» تغییر کرده است. اما به نظر می‌رسد تمام چهره‌های شاخص اصولگرا در آن حضور ندارند. تفاوت شکل‌گیری این دوره با دوره‌های قبل در چیست و آیا می‌توان چتر اين ائتلاف را فراگیر بر سر تمام گروه‌های اصولگرا دانست؟
اگر بتوانیم به وحدت حداکثری برسیم، بهترین دستاورد براي ما خواهد بود. برای رسیدن به این موضوع هربار راه طولانی در پیش داریم. علی‌رغم اینکه این دفعه چندین ماه هم زودتر کار شروع شد، اما به خاطر برخی فاصله‌ها در جریان اصولگرایی که طبیعی هم است، این امر به کندی پیش رفت. باید این امر را مدنظر داشت که اگر اصولگرایان گرد هم نشستند تا برای ائتلاف و وحدت فکری کنند، باید از برخی خواسته های خود بکاهند. خاصیت انفرادی عمل کردن تشکل یک چیزی است و در مجموعه قرار گرفتن چیز دیگری است. از این رو طبیعی است که افراد در جمع باید از برخی خواسته‌های خود دست بردارند.
اگر احمدی‌نژاد اطمینان پیدا می‌کرد که حرکتش جواب می دهد و مردم به تبع خانه نشيني او به خیابان می‌ریزند، حتما خانه نشینی خود را تا به 80 روز می‌رساند تا به اهداف خود برسد.
اگر این وضعیت در بخشی از اصولگرایان عملیاتی اما گروه دیگری همچنان برخواسته‌های خود پافشاری کنند، وحدت حداکثری، کمی دور به نظر می‌رسد. ما بر این اعتقادیم که باید از خواسته های خود کوتاه بیایم تا با رسیدن به سازوکاری بتوانیم در عرصه رقابت انتخاباتی موفق شویم. البته باید افرادي باشند که حرف آخر را بزنند. شاید از اول انقلاب تا کنون این حرف آخر را جامعتین (جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم) می‌زدند. امام (ره) فرمودند هر وقت در کارهایتان به مشکل برخوردید از جامعه مدرسین مشورت بگیرید. ما جایگاه حقوقی و نه جایگاه شخصی جامعه مدرسین را مدنظر داریم. اما برخی دوستان جایگاه حقیقی برای برخی اعضای مدرسین متصور هستند.
این نگرانی را داریم که برخی‌ها موقعی که صحبت از اشخاص می‌شود می‌خواهند به سمتی بروند که جایگاه این شورا را تنزل دهند. ما معتقدیم مجموعه مدرسینی که علمای بزرگی در آن حضور دارند، کسانی هستند که قیامت خود را به این دنیا نمی‌فروشند. از اين رو جمع مشورتی این ها می‌تواند کمک بزرگی به ما کند و چکیده نظر جمعی آنها برای ما قابل احترام است. ممکن است برخی اعضای آن تحت‌تاثیر حرف‌ها و برخی لابی‌ها قرار گیرند، اما کلیت جامعه مدرسین تحت تاثیر قرار نمی‌گیرند و منافع نظام را بر منافع اشخاص ترجیح می‌دهند.
در دوره‌های گذشته هم گروه‌های اصولگرا جایگاهی را برای روحانیت درنظر داشتند. اما نهايتا چقدر به حکمیت و سخنان بزرگان اصولگرا وفادار بودند؟ به طور مثال در انتخابات ریاست جمهوری 84، وقتی شورای نیروهای خط امام به رياست حجت الاسلام ناطق نوري در مورد آقای لاریجانی به توافق رسیدند، بقیه نامزدها حاضر نشدند که کنار بکشند. فقط آقای توکلی کنار رفت، آقای رضایی شب آخر کنار کشید، آقای ولایتی هم گفت که به خاطر آقای هاشمی کنار می‌رود نه به احترام نظر شورا و احمدی‌نژاد و قالیباف نیز تا آخر ماندند. در مورد انتخابات مجلس نیز زمانی که مرحوم مهدوی کنی بر حضور تمام چهره‌ها تاکید می‌کرد هم گروهی بودند که این سخنان را نمی‌پذیرفتند. به طور مثال در انتخابات مجلس نهم، به دلیل اصرار جبهه پایداری و ایثارگران چهره‌های مورد نظر آقای لاریجانی در لیست گنجانده نشدند و بر همین اساس ائتلاف‌های دیگری شکل گرفت.
اکثر افرادی که در مجموعه اصولگرا بودند، نظر جمع را پذیرفته بودند. به طور مثال در جبهه پیروان خط امام و رهبری، پس از اظهارنظر آقای مهدوی کنی، آقای باهنر و آل اسحاق در انتخابات رياست جمهوري 92 کنار کشیدند. اما در مجموع حرف آقای مهدوی کنی بر روی زمین ماند. زمانی هم که آقای ناطق نوری در شورای هماهنگی بودند، 5 نفر در مظان انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفتند، بنا شد که روزی این افراد نظریات خود را در جمع بیان کنند. همه در سالن جمع شدند ولي آقای احمدی‌نژاد نیامد. در صورتی که همه آمدند و صحبت هم شد. کسی که بازی را بر هم زد، فردی بود که شاید از پیش برنامه ریزی کرده بود.
احمدي‌نژاد تمام اعتقادات مردم را به بازی گرفت. شاید بتوان این احتمال را داد که احمدی‌نژاد یک مامور باشد. حرف سنگینی است اما این را پنج شش سال پیش هم مطرح کردم.
شاید برخی با سخن من که احمدی‌نژاد اصولگرا نبود اما حمایت شد، موافق نباشند؛ هرچند که خود وی بارها این مسئله را اعلام کرد که اصولگرا نیست. به نظر من وی از نردبان اصولگرایی استفاده کرد و بالا رفت. او در آنجا بازی را برهم زد و ما متوجه برنامه او شدیم و با وجود اینکه شورا به حضور لاریجانی رای داد، احمدی‌نژاد هم با شعارهای عوام فریبانه آمد و آنی را بر سر مملکت آورد که باید زمان بسیاری بگذرد تا متوجه شویم در مسائل سیاسی و اقتصادی او با ما چه کرد! اگر آن روز نظر جامعه روحانیت عملیاتی شده بود، شاید این بلایی که در دو دوره ریاست جمهوری ایشان بر سر کشور آمد، رخ نمی‌داد.
در مجموع باید بگویم که اصولگرایان حرف شنوی دارند اما بخشی از اصولگرایان هستند که فکر میکنند فقط به تنهایی آنها اصولگرا هستند و دیگران را تنها از نظر تاکتیکی قبول دارند. مثلا پایداری و ایثارگران در مصاحبه‌هایشان هم گفته اند که اگر «چهره انقلابی» هم هست، این ها هستند و تنها این افراد برای نظام دلسوزی میکنند. در جمع هم که قرار می‌گیرند بر اینگونه نظریات خود پافشاری میکنند. اگر مشکلی هم پیش بیاید با توجه به حضور این افراد است.
این افرادی که در دوره‌های قبل بازی برهم زدن بوده‌اند، چگونه اکنون از پایه‌های محور و وحدت شده اند؟ به طور مثال نام آقای نبی حبیبی به دلیل مخالفت این افراد در لیست جبهه متحد اصولگرايان در انتخابات مجلس نهم قرار نگرفت و مجبور به انصراف در دور قبل شد. چگونه است که اکنون موتلفه به فکر وحدت با همان وحدت شکنهاست؟
در کار تشکیلاتی گاهی نظریات تحمیل می‌شود و نمی‌توان کاری کرد. زمانی که پذیرفته می شود با این دو جریان صحبت شود، هرچند که در اقلیت هم باشند، باید در کار تشکیلاتی و جمعی نظر گروه را اجرایی کرد و گرنه سنگ بر روی سنگ بند نمی‌شود. از گذشته هم خبر داریم که حتي وقتی افراد موتلفه در لیست قرار گرفتند، آنها در سخنرانی‌ها و جلسات متعدد نفی این افراد را می کردند. اما موتلفه به لحاظ اصالتی که دارد سعی کرد تا جمع حداکثری را به وحدت فراخواند. آنها در پي آنند که حداقل بخش برهم زدن بازی را موتلفه بازی نکند، اما همان ايثارگران و پايداري در خلال بازی، عهد شکنی را نشان داده و حالا هم همین وضعیت را دارند. اما وقتی جمع تصمیمی را می‌گیرد، دبیرکل ناچار است که با آنها جلسه بگذارد.
این افراد اصلا قواعد بازی را قبول ندارند و این دفعه نیز می‌دانند که هیچ شانسی به تنهایی برای پیروزی در عرصه انتخابات ندارند و به عنوان یک ابزار از بقیه برای جمع‌آوری رای استفاده میکنند.
آیا وحدت شکنی دوباره آنان را پيش بيني مي‌کنید؟
در جامعه ما عده ای اصلا نرمال رفتار نمی کنند؛ سر هرمسئله ای فریاد می کشند و فحاشی می کنند. فحاشی و فریاد کشیدن و یا حتی تهدید یکی از مسئولان دولتی به اینکه روی شما سیمان می ریزم به دور از شان نماینده مجلس است. این نوع حرکت ها و حتی جلوتر از رهبری حرکت کردن، درست نیست.
تا الان هنوز به اصل موضوع که مسئله مصداق‌ها و لیست است، نرسیده‌ایم. در حال حاضر همه از وحدت صحبت می کنند و تا حدی هم نظریات یکدیگر نزدیک شده‌اند. البته آقایان پافشاری داشتند که به جای جامعتین فقط سه آیت‌‌الله باشند و به فرد توجه داشتند. از سوی دیگر به جای شورای هماهنگی، اضلاع را مطرح می کردند اما اکنون محوریت جامعه روحانیت را پذیرفته ولی در عمل همان روند قبل را پیش می‌برند و متاسفانه دوستان ما هم توجه لازم را نکردند. با حضور حداکثری ايثارگران و پايداري در جمع تصميم گيران ائتلاف اصولگرايان، تقریبا وضعیت موضوع اضلاع همچنان به قوت خود باقی است. اختلاف اصلی و جایی که وضعیت این دو تشکل نمود دارد، سر مصداق ها و سهم‌خواهی‌هایی است که دير يا زود بروز خواهد کرد.
اصولگرايان ناچار به همکاري با این دو تشکل هستند و یا به خاطر ملاحظات و اهداف بلندتري بر عهدشکنی آنان سرپوش می‌گذارند؟
در حال حاضر به خاطر اینکه اصلاح‌طلبان تمام امکانات از قبیل قوه‌مجریه و فرمانداران اصلاح‌طلب را در اختیار دارند و چینش نیز به نفع آنها است، نمی خواهیم در آینده به ما بگویند وحدت را ما برهم زديم. اما سبک و سیاق آقایان در گذشته نیز به همین منوال بوده است و در حال حاضر نیز تصور می‌کنم همان مشی را ادامه خواهند داد. امیدوارم در این دور این دو تشکل که همواره بازی را برهم می زند، این بار به خاطر اهداف بالاتر، بازی را برهم نزنند. ما ناچاریم که کار را ادامه دهیم و حتی خوشحال می شویم این دو تشکل این بار خوب رفتار کنند و با وحدت پیش بروند.
آیا جلسات هماهنگی که تاکنون برگزار شده، تغییری در رفتار این دو تشکل بوجود آورده است؟
تندروی ها همچنان ادامه دارد، منتهی الان قابل تحمل است. از طرف دیگر آنها متوجه شده اند که این دفعه به تنهایی نمی توانند موفق عمل کنند و ما هم قبول داریم که در صورت وحدت، شانس پیروزی وجود دارد. اگر در مصداق‌ها از سهم خواهی چشم‌پوشی کنند، می توان به موفقیت در انتخابات پیشرو خوشبین بود.
این مصداق‌های مورد اختلاف شامل چه مواردی است؟
قرار است افرادی که اتفاق نظر در مورد آنها وجود دارد در لیست باشند. افرادی هم که اتفاق نظر در نبودنشان در لیست هست، کنار گذاشته شوند. در رابطه با بقیه نیز بعد از صحبت هایی که خواهند داشت، حکمیت را بر عهده جامعه روحانیت خواهد بود.
برچه اساسی افراد نمی‌توانند و نباید در لیست شورای اصولگرایان حضور داشته باشند؟
اینکه عده ای مرتب به دنبال حذف لاریجانی هستند، نشان مي دهد که آنها در پی قانونگذاری نیستند بلکه برنامه‌ریزی کرده اند که چه صحبت‌هایی را چه در نطق‌های پیش از دستور و چه در تذکرات و کمیسیون ها عنوان کنند. آنها تنها به فکر حذف افراد و ایجاد درگیری هستند. این افراد حتما نباید در لیست اصولگرایان حضور داشته باشند.
ما مجلسی می خواهیم که هم «مجلسی» باشد و هم «آرامش» داشته باشد. مجلس جای قانونگذاری است و جای بده و بستان، جنگ و دعوا نیست! برخي در مدتی که نماینده بودند، همواره در مقام التهاب آفرینی هستند. مجلس باید با فکر، مذاکره و کار علمی پيش برود. اینکه عده ای مرتب به دنبال حذف لاریجانی هستند، نشان مي دهد که آنها در پی قانونگذاری نیستند بلکه برنامه‌ریزی کرده اند که چه صحبت‌هایی را چه در نطق‌های پیش از دستور و چه در تذکرات و کمیسیون ها عنوان کنند. آنها تنها به فکر حذف افراد و ایجاد درگیری هستند. این افراد حتما نباید در لیست اصولگرایان حضور داشته باشند.
اتفاقا اکنون دعوا بر سر حضور این افراد در لیست اصولگرایان است.
در جامعه ما عده ای اصلا نرمال رفتار نمی کنند؛ سر هرمسئله ای فریاد می کشند و فحاشی می کنند. فحاشی و فریاد کشیدن و یا حتی تهدید یکی از مسئولان دولتی به اینکه روی شما سیمان می ریزم به دور از شان نماینده مجلس است. این نوع حرکت ها و حتی جلوتر از رهبری حرکت کردن، درست نیست. در مسئله برجام، مسائل زیادی گفته شد و آخر کار رهبری مطالبی بیان کردند. آیا بعد از سخنان ایشان افراد نباید خود را با آن فرمایشات تطبیق می دادند؟ می‌دیدیم همچنان برخی بر نظریات قبلی خود پافشاری می کنند و اگر به آنها اجازه‌ای داده می شد، برخی افراد را حتی از دین خارج می‌دانستند! اینکه لاریجانی را انقلابی تصور نکرد و به او نسبت‌هایی دادند، زیبنده مجلس نیست.
تندروی‌اي که در 22 بهمن قم انجام دادند، موجب شد که مقام معظم رهبری از این مسئله ناراحت شوند. مسببان آن کسانی هستند که این حرکت را انجام داده و وضعشان هم مشخص است. رهبری دستور بررسی آن مسئله را صادر کردند و حتی عوامل آن نیز مشخص شد که چه کسانی هستند ولی برای حفظ برخی از مصالح در هنگام قرائت گزارش در مجلس، اسامی آنها اعلام نشد و معلوم بود که از کجا دستور می‌گیرند. آنها همچنان رویه خود را ادامه می دهند.
اصرار بر حضور اسامی کساني چون کوچک‌زاده و حسینیان در لیست جبهه متحد اصولگرایان در انتخابات دور قبل، موجب شد که مطهری، کاتوزیان و عباسپور در آن لیست نباشند. آيا میدان دادن دوباره به این افراد، موجب حذف افراد معتدل و منطقی از لیست اصولگرایان نمی‌شود؟
درباره تندروها که سخن می‌گوییم باید مراقب باشیم که برخی افراد که در بیان نظریات رهبری و قواعد اسلامی جدی و پافشاری میکنند، تندرو نیستند بلکه کسانی که از حدود الهی پا را فراتر می‌گذارند و از خط اصیل امام خمینی فاصله گرفته و گفتمان رهبری را قبول ندارند و به اصطلاح مسلمان تر از رهبر انقلاب هستند را تندرو می‌دانیم.
برخی مرتب مجلس را از شان مجلس بودنش خارج کردند. نماینده باید با وقار باشد. مجلس که جای جنگ نیست. افرادی که اشاره کردید مرتب در مجلس برنامه دارند. در زمان بررسی مصاديق نیز آقایان بر روی این افراد بیشتر اصرار دارند. آقای گاهي باهنر براي سمت نايب ریيسي مجلس بخاطر مسائل جمعی پا پس می کشيد. در زمان آقای صدر، شانس نائب رییسی باهنر حتمی بود، اما بخاطر احترام به رای‌گیری صورت گرفته در فراکسیون، در صحن علنی مجلس اعلام نامزدی نمی‌کند.
قطعا گروه احمدی‌نژاد به عنوان یک خطر جدی در انتخابات پیش رو حضور پیدا خواهند کرد. آن گروه منحرفین که راس آن احمدی‌نژاد است. کسی که به دو بار رياست جمهوري هم راضی نبود و برای دور سوم به دنبال محلل بود تا بار ديگر بتواند مجددا ریيس جمهور شود.
در دوره قبل انتخابات مجلس، همین دو تشکل خط قرمز خود را باهنر می دانستند و اعلام می کردند که او نباید در لیست باشد. کسی که مجلسی است و همه کاردانی او را قبول داشتند، این آقایان مصر بودند که در لیست نباشد و افرادی که نمی توانند الف را از ب تشخیص دهند وارد مجلس شوند.
یادم است که آن زمان آقای مهدوی کنی گفت خط قرمز من باهنر است. این دفعه آقای باهنر کنار کشید و به نظر من اصولگرایان به عنوان کارشناس و دلسوز حداقل باید در بستن لیست از ایشان حرف شنوی داشته باشند.
آیا این گروه در این مدت در جلسات برگزار شده حرف شنوی از چهره‌های شاخص جریان اصولگرایی داشته‌اند؟
آمدن آنها در کنار اصولگریان مبنای اعتقادی ندارد و تنها به خاطر اینکه مردم آنها را شناخته اند می خواهند از این نمد برای خود کلاهی بسازند! ما باز هم نصیحت می کنیم که این بار به خاطر حساسیت زمانی، مقداری تبعیت کنند و خیر آنها هم در این است. چون اگر از مجموعه جدا شوند، حتما رای نخواهند آورد.
برخي گروه‌هاي تندرو اصولگرا شرط حضورشان در ائتلاف اصولگرايان را عدم حضور آقاي لاريجاني عنوان کرده بودند و حالا که ايشان به اين ائتلاف نپيوسه اند هم تهديد مي‌کنند که اگر شکست بخوريم، آنها که به ما نپيوستند بايد هزينه آن را بپذيرند! نظرتان درباره اين نوع ادبيات طيف مذکور چيست؟
آنها همچنان در پنهان دارند بر علیه لاریجانی سم پاشی میکنند. چگونه انتظار دارند فردی که این همه علیه او فضا سازی می کنند، وارد جمع ائتلاف شود؟ آقای لاریجانی اگر بحث محوريت جامعتین مطرح بود حتما حضور پیدا می کردند، اما ایشان به مراتب از بنده، شما و دیگران این آقایان را بهتر می‌شناسند و می داند که امکان نشستن با این افراد نیست. باهنر اصولگرای تمام عیار است اما این افراد برای راه افتادن کارشان اصولگرایی را به یدک می‌کشند. اینکه به مجرد عدم حضور در ائتلاف گفته شود فرد در دایره طف مقابل است، درست نیست.
آقاي لاریجانی زمانی که از نظر حضرت آقا مطلع شود، تلاش خود را برای انجام آن به کار می‌بندد؛ اما آیا این اقایان به فرمایشات رهبری عمل میکنند؟ زمانی هم بوده که مجلس در اختیار این آقایان بوده است. زمانی ریاست مجلس را ایثارگران بر عهده داشت و کل مجلس را این افراد مدیریت می‌کردند.
چه زمانی؟ دوره رياست آقاي حدادعادل را مي‌فرماييد؟
تندروهاي اصولگرا همچنان در پنهان دارند بر علیه لاریجانی سم پاشی میکنند. چگونه انتظار دارند فردی که این همه علیه او فضا سازی می کنند، وارد جمع ائتلاف شود؟ آقای لاریجانی اگر بحث محوريت جامعتین مطرح بود حتما حضور پیدا می کردند، اما ایشان به مراتب از بنده، شما و دیگران این آقایان را بهتر می‌شناسند و می داند که امکان نشستن با این افراد نیست.
بله موقعی که آقای حدادعادل رییس مجلس بود از رییس دفتر مجلس و از بالا تا پایین را همين ايثارگراني ها اداره می کردند و هر جلسه ای که می‌خواست تشکیل شود، بدون حضور ایثارگران جلسه آغاز نمی شد. خود آقایان این مسائل را به خوبی به یاد دارند. با کارهایی که این افراد دارند، نظام را نمی‌توان اداره کرد. باید با عطوفت و تلاش برای افزایش دوستان نظام، مدیریت کنيم نه اینکه هر فردی را از میدان به در کنیم. روشی که این افراد دارند، روشی است که فرد با کوچکترین خطا کنار گذاشته می شود. آن کس که خطا ندارد، کیست؟ همه ما خطا داریم اما درصد اشتباه افراد، متفاوت است. ما باید سعی کنیم هر روز افراد را نسبت به نظام خوشبیت تر کنیم، اما حرکات این گروه به گونه‌ای است که هر روز تعداد ریزش‌های انقلاب را بیشتر میکنند. این ها مقابل رویش را گرفته و ریزش را شتاب بخشیده‌اند.
در صحبت‌هایتان به احتمال عدم حضور برخی افراد در لیست ائتلافی اشاره کردید. از نظر آقاي مطهری، ارائه یک لیست الزاما موجب وحدت در این جریان نیست و از سوی دیگر آقاي حدادعادل وحدت را در ارائه واحد یک لیست بیان و از مابقی نامزدها خواسته است از ادامه حضور در انتخابات خودداری کنند.
این احتمال در دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا وجود دارد که چنانچه برخی از آنها در لیست قرار نگیرند، با لیست دوم در عرصه انتخابات حضور پیدا کنند. از سوی دیگر باید لیستی در انتخابات باشد تا بتواند مجموعه خاکستری را هم به پای صندوق‌ها بیاورد. اینکه کسی در مجلس حرفی بر خلاف میل ما را زد حذف کنیم، درست نیست. ما باید افرادی که درگیری ایجاد میکنند را حذف کنیم. ورود مستقل لاریجانی و برخی افراد نزدیک به وی به معنای اصولگرا نبودن انها نیست. لاریجانی به مراتب از افرادی که سعی میکنند تنها یک لیست ارائه دهند اصولگرا‌تر است.
افرادی که در خود استعدادی می‌بینند و می‌توانند از عهده کار مجلس بربیایند ایرادی ندارد که در لیست جداگانه قرار گیرند.
به نظرتان رقابت چه گروه‌هایی در انتخابات پیشرو جدی‌تر است؟ برخی رقابت را میان اصولگرایان و اصلاح‌طلب‌ها می‌دانند اما برخی از تشکیل جبهه ای به نام اعتدال دم می‌زنند و گروهی هم امکان حذف چهره‌های اصلاح طلب را مطرح میکنند.
در اینکه انتخابات پیشرو دو قطبی خواهد بود، شکی نیست؛ اما حتما طیف‌ها و گروه‌های دیگری نیز به طور جدی وارد عرصه خواهند شد. قطعا گروه احمدی‌نژاد به عنوان یک خطر جدی در انتخابات پیش رو حضور پیدا خواهند کرد. آن گروه منحرفین که راس آن احمدی‌نژاد است. کسی که به دو بار رياست جمهوري هم راضی نبود و برای دور سوم به دنبال محلل بود تا بار ديگر بتواند مجددا ریيس جمهور شود. این گروه به آسانی عرصه قدرت و سیاست را فراموش نخواهند کرد. از نظر مالی و امکانات نیز توانمند هستند.
برخی از وزرایش هم در انتخابات پیشرو ثبت‌نام و در ائتلاف اصولگرايان هم حضور دارند.
به نظرم احمدي‌نژادي‌ها سه گروه هستند. گروهی از آنان احمدی‌نژاد را قبول ندارند، گروه دیگر احمدی‌نژاد را منهای مشایی قبول دارند و گروه آخر احمدی‌نژاد را با هرکی باشد قبول دارند. این سه گروه الان فعال هستند. کار عجیب غریبی در دولت آنها شد. در روستاها کسی که یارانه می گیرد به این آسانی از او دل نمی کند. این یارانه‌ها در حال حاضر معضلی برای نظام شده است . احمدی‌نژاد در دوره هشت ساله خود خیلی خوش شانس بود و یک فرصت طلایی در اختیار نظام افتاد که فروش نفت در آن دوران برابر و یا حتی بیشتر از فروش نفت از اول انقلاب تا سال 84 بود.
برخی افراد که در بیان نظریات رهبری و قواعد اسلامی جدی و پافشاری میکنند، تندرو نیستند بلکه کسانی که از حدود الهی پا را فراتر می‌گذارند و از خط اصیل امام خمینی فاصله گرفته و گفتمان رهبری را قبول ندارند و به اصطلاح مسلمان تر از رهبر انقلاب هستند را تندرو می‌دانیم.
اگر نگوییم احمدی‌نژاد پول نفت را میل کرد، لااقل «حیف» که کرد. معتقدم نظام در دست قوا است. اگر مجلس، مجلسی زنده بود نظارت لازم را بر این فروش حاصل از نفت می کرد . اگر بیش از دو هزار قانون توسط احمدی‌نژاد اجرایی نشد، بايد همان زمان به وی تذکر می‌دادند نه اینکه پس از اتمام دوره اش گفته شود رییس جمهور سابق به چه میزان قانون را اجرا نکرده است!
امروز یارانه را می دهیم اما برای تامین نیمی از آن مشکل داریم! چه عیبی دارد که وضعیت را تغییر دهیم. تا کجا باید پیش رویم که سرمان به دیوار بخورد. نظام مهمتر است یا ادامه این وضعیت که در آن هستیم؟ ما یارانه را پرداخت می‌کنیم اما نه دولتهاي نهم و دهم و نه دولت یازدهم یارانه تولید را پرداخت نکردند. این بدبختی که گریبانگیر تولید کشورمان است، اگر حل نشود مساوی با بیکاری است. مردم ما باید حواسشان باشد. ما مجلسی نیاز داریم که برای تمام منافع نظام دست به ماشه باشد و اجازه کمترین انحراف در اجرای قانون، بودجه و مسائل فرهنگی و نظامی را ندهد. مجلسی که کارا باشد. متاسفانه مجلس هم به موازات دولت قبل خوب عمل نکرد. کجا گفتند مکانیزم پرداخت یارانه به مردم و عدم پراخت یارانه تولید اشتباه است؟
افرادی که نامزد شدند اگر بخواهند از نظر شرعی روی او حساب کنند، کار بسیار سنگینی بر دوش دارند. بايد تبعات هر رای مثبت و منفی به طرح‌ها و لوایح، را بسنجند. هر مشکلی که بعدها پیش بیاید اگر در دنیا هم بتواند از مسئولیت آن فرار کند، اما در قیامت که راه فراری ندارد. شاید با رایی که می‌دهند مردم را بیچاره کنند. ما نمايندگاني مثل مرحوم موحدی ساوجی، کم داشتیم. هیچ قانون و لایحه‌ای نبود که درباره آن اظهارنظر الکی انجام دهد. بر روی تمام موارد مطروحه در مجلس شبانه‌روزی کار می‌کرد. اگر کسی نمی تواند دین خود نسبت به آرای اکتسابی از مردم را ادا کند، نبايد به مجلس برود. نمی شود که چون فردی از صندلی خود پا شد او نیز به تبع او از جای خود برخیزد یا بنشیند؛ مجلس که جای نشستن نیست!
در حال حاضر ما با معضل اقتصادی در کشور مواجه هستیم. نمایندگان حداقل باید شم اقتصادی شان نسبت به سایر مسائل قوی تر باشد. ما در این سی و پنج - شش سال گذشته از انقلاب هنوز توفیق پیاده کردن یک برنامه جامع اقتصادی برای پیشرفت کشور را نداشته‌ایم. ما هشت صدم امکانات جهانی و یک درصد جمعیت جهانی را در اختیار داریم. جایی که کار می لنگد مدیریت ایراد دارد. از سوی دیگر نمایندگان و دولتمردان از مسائل به صورت تئوری آگاه هستند و از روش‌های عملی آن خبر ندارند. در مجلس های سابق، افرادی از همه گروه‌های جامعه از حلبی‌ساز، خیاط، نانوا، معلم و ... حضور داشته و از معضل مسائل اقتصادی آگاهی داشتند. اما امروز نمایندگان تنها از مسائل به صورت تئوریک که آن هم براساس نظریه های غربی است، آگاهی دارند و روش‌های میدانی و عملی آن را نمی‌دانند.
شما خطر گروه احمدی‌نژاد را جدی تلقی کردید. آیا از آنان حرکتی دیدید؟ منابع مالی که اشاره کردید را چگونه به دست آورده‌اند؟
به طور قوی هر دولتی امکاناتی را در اختیار دارد و بسیاری از کارها را می‌تواند پنهاني انجام دهد. احمدی‌نژاد آرای مردم نسبت به خود را از طریق پرداخت یارانه‌ها به دست آورد و بعد چماق بر سرشان زد! خانواده‌ای با چهار جوان بیکار، بهتر بود که با عزت زندگی کند یا اینکه هرماه منتظر گرفتن یارانه باشد؟
برخی مفاسد به صورت علنی در در دولت نهم و دهم بود. بیشترین خطا و سوءاستفاده‌ها اعم از اختلاس سه هزار میلیاردي و هفت و هشت رقم کلان ديگر که نه تنها در دولت‌های پس از انقلاب بلکه در تاریخ کشور بی سابقه بود، را در دولت قبل شاهد بوديم. اگر مقداری از آن مبالغ هم در جای پنهان ریخته شده باشد، مبنع مالی کلانی خواهد بود. سوال ما از نظام این است که این همه امکانات و پول کجاست؟ اگر 80 هکتار در گوشه ای از کشور به نفری داده می شود و بعد هم جواز تجاری می گیرد برای چیست؟ از هر ده مورد یک مورد آن کشف می‌شود و 9 مورد آن به نتیجه نمي رسد.
معتقدم احمدي نژاد امکانات زیادی فراهم کرده و حالا حالا هم آن افرادی که برایشان کاری شده، او را رها نخواهند کرد و با آنها کار دارد. طبیعی است که داد و ستد و بده بستانشان ادامه خواهد داشت. آنها با زیرکی در این کارها اثری از خود برجای نگذاشته‌اند که بتوان دست آنها را رو کرد. آقای احمدی‌نژاد برای شخص خود چیزی نگه نداشته اما اطرافیانش منتفع شده و باید لطف دیروز را امروز پاسخگو باشند.
از ميان سه گروهی که از وزرای احمدی‌نژاد معرفي کرديد، کدامیک نسبت به مابقی براي حضور دوباره در عرصه سياست فعال‌تر هستند؟
دو گروه به ظاهر می‌گویند «مشایی نه». معتقد نیستم که مشایی مرشد احمدی‌نژاد است بلکه برعکس. احمدی‌نژاد مرشد مشایی است و خوب توانسته همه را به بازی بگیرد. زمانی که مقام معظم رهبری اشاره می کنند که مشایی نباشد، به مشایی نگفتند که نباش، بلکه به احمدی نژاد گفتند. مقام معظم رهبری ابتدا تذکر می‌دهند، بعد مطلب را بیان میکنند و در نهایت تذکر کتبی می‌دهند. هیچ رییس جمهوري در کشور ما اخطار کتبی از رهبري نگرفته اما در مورد مشایی چندین بار آقا تذکر دادند اما چه شد که منجر به اخطار کتبی شد؟
زمانی هم که آقای ناطق نوری در شورای هماهنگی بودند، 5 نفر در مظان انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفتند، بنا شد که روزی این افراد نظریات خود را در جمع بیان کنند. همه در سالن جمع شدند ولي آقای احمدی‌نژاد نیامد. در صورتی که همه آمدند و صحبت هم شد. کسی که بازی را بر هم زد، فردی بود که شاید از پیش برنامه ریزی کرده بود. شاید برخی با سخن من که احمدی‌نژاد اصولگرا نبود اما حمایت شد، موافق نباشند؛ هرچند که خود وی بارها این مسئله را اعلام کرد که اصولگرا نیست.
احمدی‌نژاد کارهای متعددی کرد و خودش مرشد اصلی است. کسی که در سازمان ملل آن نمایش را بازي کرد و گفت امام زمان را می‌بیند یعنی کسی که فرسخ ها از مقام معظم رهبری جلو تر است و توانسته با امام زمان خلوت کند! او صندلی می‌گذارد و در راه و بی‌راه و یا و در جنگل نگه می‌دارد و مدعي مي شود با امام زمان در ارتباط است! او از این صحبت می‌کند که همه کارها توسط امام زمان نظارت می‌شود. او تمام اعتقادات مردم را به بازی گرفت. شاید بتوان این احتمال را داد که احمدی‌نژاد یک مامور باشد. حرف سنگینی است اما این را پنج شش سال پیش هم مطرح کردم.
یعنی همان بحث نفوذی که رهبری بیان کردند؟
بله. نمی‌دانم مامور کجا اما می‌دانم مامور است. نوع حرکت ایشان موجب شده که حس ششم بگوید خبری است.
این گمانه زنی در مورد آقای احمدی نژاد توسط چندین نفر ديگر هم مطرح شده، چرا دستگاه اطلاعاتی این مسئله را مورد بررسی قرار نداده است؟
دلیل آن را نمی‌دانم؛ اما شاید مصلحت‌ها بگونه‌ای انجام می‌شود که برخی مسائل را ناچارا باید تحمل کنیم. اینکه چرا برملا نمی‌شود، دلیل‌اش این است که خیلی مسائل هنوز در این نظام مشخص نشده است.
نشستن احمدی‌نژاد در خانه، یک تست بود. تستی بود تا بررسی کند که با وجود انحرافاتی که بوجود آورده، تا کجا می‌تواند جامعه را به سمت خود بکشد. زمانی از خانه خارج می‌شود که متوجه می‌شود هنوز نتوانسته اثر لازم بر روی جامعه را داشته باشد. اگر احمدی‌نژاد اطمینان پیدا می‌کرد که حرکتش جواب می دهد و مردم به تبع کار او به خیابان می‌ریزند، حتما خانه نشینی خود را تا به 80 روز می‌رساند تا به اهداف خود برسد.
الان هم احمدی‌نژاد عوض نشده و تنها منتظر فرصت است. اگر دادگاه تنها به بررسی پرونده فروش نفت می‌پرداخت که این هزینه ها کجا صرف شده است، بسیاری از مسائل در مورد ایشان مشخص می شد. متاسفانه هچ برخوردی با ایشان به خاطر این تخلفات نشد و این امر موجب شده که وی مسیر خود را ادامه دهد.
آیا بازداشت اطرافیان احمدی‌نژاد موجب توقف برنامه‌ها و ماموریت وی شده است؟
حدود 13 نفر از اطرافیان وی بازداشت شدند. برخی از آنها افرادی هستند که احمدی‌نژاد بر روی آنها قسم می‌خورد. اگر گذاشتیم خطاکار راحت بچرخد باعث می‌شود که خطا کار زیاده شده و درستکار کم شود.
عکس‌ها از زاوش محمدي
2727
نظر شما