وقت این رسیده که بابک زنجانی تصمیم بگیرد به چه کسی سود خواهد رساند؛ مردم یا مفسدان

ببین آقای زنجانی

شما همیشه که در این اندازه از فعالیت و درگیر این دادگاه نبوده‌ای. زمانی هم بوده که کسب و کارهای کوچک‌تر داشته‌ای. بگذار حدس بزنم که تا حدی هم از شیوه‌های کسب و کار ناسالم بی‌خبر نیستی. یکی از این کسب و کارهای ناسالم امیدفروشی است. می‌دانی که یک نفر به چیزی نیاز دارد که از راه‌های معقول و قانونی نمی‌تواند به آن چیز برسد. اول او را مطمئن می‌کنی که کارش از راه نامعقول یا غیرقانونی قابل انجام است، بعد که کاملا مطمئن شد قدم دوم را برمی‌داری و به او می‌قبولانی که تنها راه غیرمعقول فراهم آوردن خواسته‌اش تو هستی. تمام رمال‌هایی که از بیماری لاعلاج مردم سوء استفاده می‌کنند و با فروختن وعده‌ی درمان به آنان پول خون آنان را بالا می‌کشند، تمام آن‌ها که به مردم بسته‌های شبه معنوی برای فراهم آوردن آرامشی بی‌نظیر می‌فروشند، تمام کلاش‌هایی که دور و بر اداره‌ها پرسه می‌زنند و به مشتریان ساده‌لوحشان می‌باورانند که در آن اداره آشنای ذی‌نفوذی دارند که می‌تواند با رشوه مشکلشان را حل کند، تمام موسساتی که به مردم قول کم کردن فلان کیلو وزن در یک هفته را می‌دهند، همه از همین کلک استفاده می‌کنند.

قسمت وحشتناک کلک این است که قربانی پس از مدتی خود مدافع پر و پا قرص شارلاتانی می‌شود که به دامش گرفتار شده، چون نمی‌خواهد بعد از از دست دادن سرمایه و پولش، امیدش را هم از دست بدهد.

خریداران امید وضع رقت‌انگیزی و اغلب لاعلاجی دارند. چیزی که از پرونده‌ی شما پیدا است و ما آدم‌های بی‌خبر هم می‌بینیم این است که ممکن است قوه‌ی قضائیه صد در صد مثل ساعت کار نکند و در عالی‌ترین وضع ممکن نباشد، اما در این پرونده اولا جدی است و دوم این که زیر بار تاثیر عوامل خارجی به هیچ وجه نمی‌رود. ساده‌تر اگر بگویم، بعید است این پرونده عاقبت شادمانه‌ای برایت داشته باشد.

و طبیعتاً این میان کسانی هستند که تمام سرمایه‌ی فعلی تو را، یعنی سکوتت و نشت ندادن اطلاعاتت را با امیدت معامله می‌کنند. تو را امیدوار می‌کنند اگر به نگفتن حرف حساب و نشت ندادن اطلاعات ادامه بدهی، اگر وفاداریت را به آن سرنخ‌های فساد که تو را به اینجا رساندند ثابت کنی، خلاصت خواهند کرد.

تنها توصیه‌ی عاقلانه‌ای که برایت دارم این است که دست از این امید بی‌حاصل بردار، بپذیر بابت خطاهایی که کرده‌ای بهای جدی‌ای - شاید جانت را - خواهی پرداخت. بعد به آن‌ها که دارند تلاش می‌کنند همچنان اغفالت کنند نشان بده که این بازی برای آنان نیز هزینه خواهد داشت. نگران چه هستی؟ مدرک کافی نداشته باشی؟ علیهت به جرم افترا شکایت کنند؟ کسی که زیر هشت است از چه می‌ترسد؟

کد خبر 517039

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 10
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • نوید IR ۰۶:۲۷ - ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    48 5
    ... وچند کلمه حرف حساب.
  • ص IR ۰۶:۳۹ - ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    10 53
    کسی به اعدام محکوم شده و شما اینطور می نویسید؟‌
    • بی نام A1 ۰۶:۵۷ - ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
      21 2
      کسی که صدها نفر بابت کارهای او و بدون محکوم شدن به اعدام جان داده‌اند.
  • بی نام IR ۰۷:۰۶ - ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    20 0
    آنهایی که چند برابر تو خوردند میان پای چوبه دارت اشک بریزند هرچند آنها هم حتما شما را به مرگ تهدید میکنند که حرفی نزنید اما بیا لااقل پیش خلق خدا خودت را روسفید کن و پته همشون را رو آب بریز خدا را چه دیدی شاید برای شما هم فرجی شد
    • ایرانی EU ۱۵:۴۴ - ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
      4 1
      دوست عزیز کجا باید حرفاش رو بزنه که به گوش بقیه برسه؟ آیا واقعا قاضی و دادستان محترم مجرم اصلی را نمی شناسند؟؟
    • بی نام EU ۰۳:۲۵ - ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
      2 0
      مثل شهرام جزایری
  • سیدمهدی سیدکاظمی A1 ۰۷:۳۶ - ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    12 0
    ممنون که حرف راست و درستی گفتی
  • مسعود IR ۱۰:۱۸ - ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    19 0
    آقای زنجانی، همه مردم و منجمله حضرتعالی به خوبی می دانیم که این راهی که شما رفتید بی کمک غیر ممکن بوده و هیچ کس نمیتواند به تنهایی به این مرحله ای که شما رسیدید برسد، حرف هوش و توان را هم نزنید که در این وادی خریداری نداره، بهترین نتیجه برای دوستان شما این است که شما را از سر راه بردارند، پس حالا که آب از سر شما گذشته و به آخر خط رسیدی کمی حرف حساب بزن و از دوستان و یاری رسانان به خود و از آنهایی که بیشتر از شما از تجارت شما منتفع شده اند بگو، در بند بودن و س÷س نابودی شما آرزوی آنهاست، همیشه یادت باشه "خیلی زود دیر می شه"
  • بی نام A1 ۱۰:۲۱ - ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    5 5
    مطمین باش جونش براش مهمتر از لو دادنه برای خیلی از مام مهمتره و طبیعی هم هست
  • بی نام IR ۱۸:۱۷ - ۱۳۹۴/۱۲/۱۷
    3 0
    آقا بابک تمام شد . آب که از سر گذشت ، چه یک متر ، چه صد متر بیا همه چیز را بگو . بذار اسمت به بدی ثبت نشه .