حفظ محیط زیست، نه حاشیهای بر زندگی که متن آن است. و سخن گفتن از آن، نباید پیرایهای برای پوشاندن هزار رفتار آسیبرسان ما که باید راهنمای کنش ملاحظهکارانهمان با بستر زندگی باشد.
باشد که منِ کنشگر محیط زیست، اگر پولی گرفته ام که طرحی زیستمحیطی را به پیش برم، هدف اصلی و اعلامشدهی خودم را که همانا جلوگیری از تخریب و آلودهسازی سرزمین است، در پیشگاه کارفرمای خود قربانی نکنم.
و منِ استاد دانشگاه یا متخصص، امضای خود را پای «طرحهای ارزیابی محیط زیستی» پروژههایی که منابع کشورم را به باد میدهند، نگذارم.
و منِ مدیر رسانه، با کشیدن قلم خودسانسوری بر نوشتههای هیات تحریریهام، جلوی تابش نور را بر گوشههایی که در آن محیط زیستکُشی میکنند، نگیرم.
و منِ مدیر دولتی یا نمایندهی مجلس، برای جبران «لطف» کسانی که مرا به این مقام رسانده اند، از جنگل و مرتع این سرزمین حاتمبخشی نکنم.
و منِ شهروند عادی، ستمهای کوچکی را که بر سرزمین روا میدارم، با ستمگریهای بیحساب «بزرگان» توجیه نکنم؛ و در خیالِ انجام «کاری اساسی» برای محیط زیست یا با این بهانه که «دیگر کاری نمیتوان کرد»، تن به روزمرّگی ندهم؛ و هیچگاه مطالبهی حق محیط زیستی خود از دولتمردان را فراموش نکنم... .
روز محیط زیست بر همهی ما گرامی باد!
نظر شما