شما نظر دهید/ چگونه می‌توان پس از ازدواج دوام زندگی را افزایش داد؟

افزایش طلاق معلول تغییرات اجتماعی است و تغییرات اجتماعی در ذات همه ی جوامع هست و بر اثر گذر زمان رخ میده . . . برای حل این مسئله در واقع باید جلوی گذر زمان رو گرفت و در واقع یعنی کار خاصی نمیتوان کرد

پول داشتی زندگی دوام داره .نداشتی بی دوام میشه

توقع های کم تر نسبت به هم... درک کردن شرایط یکدیگر... چشم و هم چشمی نکردن مخصوصا خانومها...

در اين زمانه مردان مي توانند با دادن پول فراوان و تمام نشدني به همسر خود از بسياري از طلاقها جلوگيري كنند وگرنه بهانه ها شروع شده و هزاران اشكال پيدا مي كنيد.

مراجعه مرتب به مشاور خانواده و جلوگیری از کهنه شدن و وسعت گرفتن کدورت ها و درگیری ها.

زوج های جوان سعی کنن به همدیگه به چشم یک دوست نگاه کنن

گذشت کردن در بسیاری از مسایل کوچک

عملی نیست چون از فردا قرار نیست هیچ تغییری در هیچ جیز حادث شود

داشتن صداقت صداقت صداقت

تو سن بالا ازدواج کنیم. موقعی که هم امکانات لازم برای زندگیو داشته باشیم هم شیطونیامونو قبل از ازدواج کرده باشیم

به نظر من کسانی که نمیتوانند زندگی مشترک داشته باشند و کارشان به دعوا و لجبازی و طلاق می انجامد مشکل شخصیتی دارند و در همه زمینه ها مشکل آفرین و ناسازگارند، در شغل، رانندگی، دوستی و ... خلاصه تو هر کاری خرابکاری میکنند.

طلاق باید قبل از ازدواج پیشگیری شود. دختری که برای استقلال بیشتر و بهبود اوضاع اقتصادی اش ازدواج می کند، پسری که فقط برای ارضای نیازهایش و البته استقلال بیشتر و گرفتن پول زیاد از پدرش ازدواج می کند، زندگی شان دوام نخواهد داشت. حس مسئولیت پذیری نسبت به همسر، علاقه به بنیاد خانواده خود، احترام گذاشتن به خانواده ای که فرزندش را بزرگ و تربیت کرده، لازمه هر زندگی زناشویی است. احترام به حریم عفیف زناشویی، ریشه هایش در ایدئولوژی فرد است. اگر کسی برایش مفهومی ندارد که خط قرمز روابط اش باید همانی باشد که به کل اقوام با گرفتن مراسم اعلام کرده، ثبت کرده، عهد کرده و پیمان بسته، بعد از ازدواج تا فرصتی بیابد به سراغ فانتزی هایش می رود. هرکدام از این خطاها جای بخشش دارد که به طلاق نرسد،به شرطی که عادت نشود

خيانت همسران در بعد مادي و معنوي نسبت به هم

هرچقدر سن ازدواج پایین تر بیاد مرد و زن شخصیت منعطف تری دارن و بهتر می تونن همدیگرو درک کنن و هرچه سن ازدواج بالاتر برده شخصیت انسان سخت تر و غیر منعطف میشه و سخت تر ب همدیگر هماهنگ میشن.

این روزها همه اعصاب ندارن همین جور به هم دیگه گیر 3 پیچ میدن نه کاری به پول داره نه سواد قدیما هم بی پول بود هم پول دار

عشق دوست داشتن اخترام گذاشتن ایده آل ترین روند تغییر احساسات بعد از ازدواج

باید جیب خانمها را برا خرید و گردش همواره پر پول نگه داشته کمتر از گل هم بِهِشان نگید

من 12 ساله ازدواج کردم الانم 34 سالمه 2 بارم واسه طلاق اقدام کردیم آخرین بار 5 سال پیش بود که به هر حال با کمک خدا منصرف شدیم. الانم 2 تا بچه دارم که خیلی با هم خوشبختی م فقط یه چیز میتونه مانع افزایش طلاق بشه و اون فهماندن معنی زندگی مشترک به افراد جامعه است. الان دیگه نمیشه مث 50 سال قبل فکر کرد، قانون تصویب کرد و..... و انتظار دوام خانواده هم داشت. قانون ما باعث اصلی طلاقه. زن باید مطیع باشه مرد هم مثل...... کار کنه. به نظر شما کجای این زندگی مشترک؟ مشترک یعنی نصف نصف

سلام، من بیست و سه سال قبل ازدواج کردم در سن بیست و سه سالگی. زندگی مشترک من و همسرم با عشق و شور جوانی و آرزوهای بسیار شروع شد و امروز نیز خوشبختانه کانون خانواده گرمی داریم. به نظر بنده حقیر، دوام ازدواج تابع شرایط بیشماری است که در ده بیست جمله و یک کامنت نمیگنجد ولی برای پایداری ازدواج رعایت چتد اصل صد در صد لازم و نه کافیست. اول: هر دو آگاه باشند که ازدواج یک قرارداد اجتماعی است و وظایف طرفین مشخص و هر دو آگاه و موظف به اجرای وظایف خود میباشند. دوم: وظایف با گذشت زمان و تغییر شرایط خانواده نظیر تولد فرزندان ناگهان چند برابر میشود و هر دو در انجام وظایف جدبد به یکدیگر کمک کنند. سوم که بسیار مهم و حیاتی است رعایت اخلاق انسانی و احترام متقابل در سخت ترین شرایط است. ادامه دارد

دختران امروز زن زندگی نیستن. هیچ درک درستی از زندگی مشترک ندارن.فقط فکر خودشونن. ختی افراد به ظاهر ساده هم مهارت زندگی ندارن.مشکل مو و ارایش و این حرفا نیست.

من دهه شصتیم فکر اینکه بخوام زن از دهه هفتاد هشتاد بگیرم روحم پریشان میشود دختران الان مغرور و تو خالی انگار پسر مردم از سر راه اومده ایشون هم از سرزمین ملکه ها اومده دیدم و یودمو میگما نه یکی نه دوتا ....

فقط فقط فقط حجاب میدونم چاپ نمی کنی

زندگي زناشوئي در كشور ما تعريف نشده هستو هر يك از زوج ها نمي دونند كه چه خواسته و انتظاري از طرف مقابلشون دارنددر نتيجه مشكلات كم كم ظاهر ميشند و آمار طلاق بالا ميره. از طرف ديگه ما شرقي هستيم و با ديدگاههاي شرقي ولي خانمها ميخوان با الگوي غربي كار كنن و زندگي كنن اما با ديدگاه شرقي يعني آقا خونه بخره درامد داشته باشه و...ولي خانم همينكه كار مي كنه و مثلا مخارج خودش رو كاور ميكنه ديگه كافيست

پس از ازدواج رو نمیدونم. اما پیش از ازدواج به نظرم دختر و پسری که تقریبا هم سن هستن آمادگی بیشتری برای تفاهم و درک همدیگه دارن. گذشت اون زمونه که مرد سالاری حاکم بود و زن تابع مرد بود. الان زن و شوهر باید باهم دوست باشن.

طلاق تا حدود 90 به خاطر اعتیاد ، بی کاری و یا خیانت مردان اتقاق می افتد والا دختران کشور ما اکثریت صبور و بساز هستند . راهکار اینکه مادران ایرانی از لوس کردن فرزندان پسر خود دست بردارند و قدر دان عروس خانم های جوان باشند .

نياز هاي مادي زندگي حداقلارو ميگم، سرپناه، يه درشكه واسه اينور اونور رفتن، يه منبع درامد ثابت اوكي باشه، دو طرف به اندازه كافي آموزش ديده باشن براي فهم جنس مخالف و نيازهاشونجسمي و دروني، استقلال از خانواده هايي كه قبلا عضوشون بودن، داشتن هدف تو زندگي. كدوم از اينا فراهم هست كه ازدواج پايدار ميخواي عزيز دل؟

جالبه که در هیچ کدوم از نظرات بالا صحبتی از روابط جنسی موفق نیست. درصد بالایی از طلاق ها در ایران بدلیل مسایل جنسی اتفاق می افته. موفقیت روابط جنسی زن و شوهر بعد از ازدواج یکی از مهمترین عوامل حفظ زندگی مشترکه. حتی در تنگنای اقتصادی هم روابط جنسی پویا و موفق می تونه زندگی یک زوج رو نجات بده. سردی روابط جنسی به خودی خود راه رو به سمت دلسردی از زندگی مشترک، تکرار، و یا خیانت باز می کنه.

چشم هم چشمی خانمها و دخالت خانواده پسر یا دختر عامل اکثر طلاق هاست

گذشت

دین اگر به دین نزدیک بشیم پایبندی تو زندگی بیشتره .

واردات زن از چین و ژاپن

زن و مرد با هم دوست باشن صادق باشن در همه موارد سازش کنن و از همه مهمتر به هم دروغ نگن و گذشت داشته باشن تشکیل زندگی مسئولیت سنگینی هستش که هم مرد و هم زن باید مدیر و مدبر خوبی باشن البته نظرها همه قابل احترام هستش

اگر عقل بشر متناسب با علم و تکنولوژی پیشرفت کند دوام زندگی افزایش می یابد

همیشه پای یک زن در میان است.... از شوخی گذشته... همونی که خداوند فرموده : از جنس شما برای شما خلق کردیم تا در کنار هم به آرامش و تکامل برسید..... تفاهم صداقت صبوری سادگی و احترام.... واینکه خانومهای محترم بدونن که شرعا عرفا و قانونا ریاست خانواده با مرد میباشد.....

فقط کمی گذشت کردن همه مشکلات رو حل می کنه. گذشت. گذشت. گذشت.

خیلی از دهه شصتی ها تو مسیر بزرگ شدن اینقدر از نظر فکری و روحی اذیت شدن و خسته هستند که دیگه ریسک نمیکنند که با ازدواج یه دقدقه یا سوهان روح دیگه برای خودشون درست کنند.

خانواده ها کار به کار عروس و داماد نداشته باشند، خیلی مشکلات حل میشه. از سر دلسوزی خیلی خرابکاری میکنند.

شاید توی اصول اصلی زندگی پول باعث خوشبختی نباشه ولی ناخودآگاه پول معیار اصلی ازدواج شده و جای خودش رو به چیزهای راجع تر داده تویی جامعه ثابت شده پول زندگی رو تا حدود زیادی تضمین میکنه وقتی به اینجا میرسیم و ی ایراد مهم و تغییر فکر عمیق توی افکار ما رخ داده ک این خودش جای بحث بسیار داره

افزایش شعور در جامعه. تا وقتی افراد صرفا برای رفع نیازهای جنسی ازدواج می کنند اوضاع از این بهتر نمیشه

فیلم بازی کردن مادرشوهر و خواهرشوهر به بهانه های مختلف پسران خود را به طرف خود می کشانند و بدگویی عروس نتیجه طلاق

برای اینکه ازدواج به طلاق نکشه اول باید طلاق گرفت بعد ازدواج کرد

من36ساله، شش ساله زندگی مشترک دارم الانم داریم صاحب بچه میشیم البته قبل از ازدواج هم چند سالی دوست بودیم فکر میکنم هر چقدر هم قبل ازدواج خوش باشید واسه ادامه خوشی باید تو زندگی زایش وجود داشته باشه تا همه چی تکراری نشه مثل مسافرت های ارزون با دوچرخه ، اضافه کردن دوستای شاد و کسایی که حرف نو دارن واسه گفتن، حفظ خوشی های گذشته و خاطره های شیرین ، حرف زدن ، صداقت و ...

عدم پختگی و بلوغ رفتاری زوجین در کنار دخالت خانواده ها از مهمترین علل طلاقه. منم به همین خاطر خیلی ضربه خوردم الان با بعد 10 سال با یه بچه به این فکر می کنم کاش جایی باشه که فقط خودم و بچم باهم و بدون دغدغه و تنش زندگی کنیم. یاحق