گاهی مسئولی از سر خواسته های سیاسی و گروهی و گاهی متخصصی از باب دل نگرانی های تخصصی اش از آمار مرگ بار آلودگی یاد می کند که باشناختی که عموم مردم از آماردادن های مسئولان ایرانی پیداکرده اند ارقام اعلامی مقامات را به پنج برابر واقعی اش منتشر می کنند زیرا دیگر به ارقام ایشان اعتمادی نمی کنند و باور داشته اند که فضای حاکم بر مدیران کشور آنقدر گروهی و صنفی شده است که برای رضای خدا در اعلام اعداد دچار افراط و تفریط می شوند
زیرا یاد گرفته اند که دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه گر می باشد و با همین باور که در ضرب المثل های ایرانی هم راه پیداکرده است ؛ به نام دین ، دروغ گویی را تحت عنوان مصلحت ، جایگزین راست گویی کرده در حالی که آموزه های دین حکایت ازاین دارد که دروغ گویی با هر انگیزه ونیتی کلید گناه می باشد و بهترین مصلحت راستگویی می باشد .
با این مقدمه نسبتا طولانی که ناشی از دغدغه های نویسنده می باشد ، اگر به ادعای اخیر یکی از اعضای شورای شهر تهران توجه کنیم با رعایت همان نکته ای که در موضوع آمارسازی اشاره کردم به عمق فاجعه ای از نوع کشتار جمعی می توان پی برد . آقای کاشانی عضو شورای شهرتهران گفته است :
« مرگ 412 نفر در آبان ماه 1395 به خاطر آلودگی هوا . کاشانی گفت: مردم چه گناهی کردند که برخی باید از پول بیت المال حقوق های نجومی بگیرند ، سفرهای خارجی بروند و خانه های آنچنانی داشته باشند اما هیچ کاری برای رفع مشکلات کشور انجام ندهند . »
ساختارسیاسی کشور هم به گونه ای شده است که بر خلاف قانون اساسی ، به انجمن های مردمی اجازه عرض اندام در مقابله با مدیریت های سهل انگار و مقصر نمی دهد و صدای متخصصان ودلسوزان امر هم معمولا ً به حاشیه رانده می شود همان طور که خودشان به حاشیه رانده شده اند .
در سال های گذشته از آلودگی هوا به عنوان عامل پنهان واصلی مرگ تدریجی یادمی شد لکن امروزه آمار مراکز پزشکی و پزشکی قانونی و بهشت زهرا در کلان شهرهای کشور از مرگ های دفعی سخن می گوید نه تدریجی و ارقام واقعی مرگ ها و بیماری های ناشی از آلودگی های متنوع و تنفسی غیرقابل قبول می باشد
دادستان محترم کل کشور
مردم به حکایت آمارهای رسمی به دنبال زندگی استاندارد شده نیستند و دیگر سلامت و بهداشت خویش را با استاندارهای تعریف شده سازمان بهداشت جهانی و بایدها و نبایدهای تعریهف شده در زندگی مردمان اروپا مقایسه نمی کنند بلکه به دنبال زندگی حداقلی و مرگ تدریجی هستند . . زیرا توان دیدن مرگ های دفعی و لحظه ای را ندارند زیرا در مرگ های تدریجی و زمان بر امیدی ولو اندک به سلامتی دارند .آیا این حداقل خواسته مردم را نمی توانید فراهم کنید ؟!!!
به تقصیر و مقصر دراین کشور چه کسی باید رسیدگی کند ؟
آیا اگر سازمان های حقوق بشر جهانی بخواهند در دفاع از حق زندگی مردم ایران فریاد سربدهند و قطعنامه های سیاسی صادرکنند خواهید گفت این گونه مسائل داخلی است و به خارجیان ارتباطی ندارد !!!
اگر بیماری و مرگ بی حساب مردم از جمله موضوعات داخلی است و واقعا هم همینگونه است چرا درمقام دادخواهی از مردم به تقصیر مقصران رسیدگی نمی کنید ؟
تا کی باید شاهد کوتاهی دستگاه عدالت جوی کشور در مقابل یورش بی امان دستگاههای حاکمیتی به سلامت و جان وروان مردم سرزمینمان باشیم وتا کی باید شاهد توسعه وگسترش تقصیر مقصرانی باشیم که امید را از زندگی امان گرفته اند و قادر به انجام مسئولیت نیستند و کناره گیری هم نمی کنند .
خدایا عدالت گویی و عدالت جویی و عدالت رفتاری را براین کشور هدیه فرما تا بیش ازاین شاهد قربانی عدالت وامید نباشیم.
دکترمرتضی بهشتی حقوقدان - پژوهشگر
نظر شما