امید کرمانیها: جناح های سیاسی برای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری تحرکات علنی خود را شروع کردند اما می توان گفت نه اصولگرایان و نه اصلاح طلبان سیاست روشن و صریحی را در این حوزه دنبال نمی کنند. گرچه اصولگرایان مکانیزم های متعدد همگرایی را کلید زدند اما روی هیچ کدام از گزینه ها نتوانستند توافق اجماعی یا حداکثری داشته باشند.
اخیراً این تئوری مطرح شد که اصولگرایان می خواهند روی 5 نامزد متمرکز شوند و از بین آنها نامزد نهایی خود را برگزینند. تئوری که حسن بیادی آن را سوخته و امتحان پس داده می خواند.
مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید.
***
به نظر شما ائتلاف اصولگرایان برای انتخابات ریاست جمهوری در نهایت شکل خواهد گرفت؟اساسا ضرورتی برای تشکیل چنین ائتلافی هست؟
در انتخابات همه گروه ها و احزاب حق شرکت دارند تا خدایی ناکرده برگزاری انتخابات به صورت فرمایشی نباشد. البته این به شرطی است که نابسامانی و دودلي در تصمیم مردم ایجاد نشود. معتقدم رأی گیری ها و نحوه برگزاری انتخابات در ایران دچار اشکال است که این وقایع و نابسامانی ها رخ می دهد. اگر بتوانیم یک سیستم پارلمانی در مدیریت های اجرایی و تقنینی کشور ایجاد کنیم مطمئنا به یک انتخابات مطلوب دست پیدا خواهيم نمود و در اين صورت است كه شایعه تخلف و تقلب به حداقل ترين حد ممكن تقليل يافته و جو بي اعتمادي از بین می رود. لذا تحقق این وضعیت راهی ندارد جز آنکه در کشور حداقل 4 حزب فعال و موثر و کارآمد داشته باشیم تا بتوانند با هم رقابت کنند و در نهایت براساس سیستم تعریف شده 2 نفر در معرض رأی مردم قرار بگیرند تا از میان آنها رئیس جمهور منتخب مشخص شود. درغیر این صورت با اجرای سیستم گذشته، تکرار همان معضلات و مشكلات بغرنج قابل تصور است. یعنی انتظار می رود در انتخابات مشکلات فراوانی به وجود بیاید. وديگر اينكه چون احزابي با عملكرد پارلمانى نداریم نوع حمایت ها از کاندیداها اصولا به صورت باندی است نه حزبی. همچنین تبلیغات نامزدها نیز به گونه ای نیست که مردم را قانع کند و آنها به راحتی بتوانند کسی را انتخاب کنند.
آقای ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی چند روز پیش اعلام کرد که اصولگرایان قرار است برای ورود به انتخابات ریاست جمهوری سال 96 به 5 نامزد برسند و نامزد نهایی خود را از بین آن 5 نفر انتخاب کنند، آیا این مدل مورد قبول همه جریان ها است؟
مطمئناً این طور نیست. همان طور که گفتم چون احزاب موثر و فعال نداریم بیشتر باندهای متصل به قدرت و ثروت این تصمیمات را می گیرند که متأسفانه موثر هم واقع می شوند،و دیگران نیز قاعدتاً به عنوان سیاهی لشکر مطرح و از حضور وجود مخلصانه اين عزيزان سوء استفاده مي کنند.
یعنی به نظر شما این اتفاق بدی است که اول روی 5 نامزد تمرکز شود و سپس یک نامزد از میان آن 5 نامزد بیرون آید؟
حتما بد و نامطلوب است.
چرا؟
چون مردم حتماً در انتخابات سردرگم می شوند.
در ظاهر قرار نیست این 5 نفر با هم وارد پروسه انتخابات شوند بلکه نام نویسی می کنند شاید شورای نگهبان یک یا دو نفر آنها را مصداق رجل سیاسی و مذهبی نداند. اگر از بین 3 نفر باقی مانده یک نفر در صحنه بماند این اتفاق خوبی برای جریان اصولگرا محسوب نمی شود؟
همانطور كه ميدانيداصولگرایان سال 92 این کار را کردند و آقای قالیباف در نظرسنجی هابالاتر از متعهدان (١+٢) بود متأسفانه دیگران کناره گیری نکردند حال آنکه قول داده بودند کنار می روند بنابراین این نوع تصمیمات آن نتایج تحقيرآميز را هم در پی دارد.
پس شما می گویید تمرکز بر 5 نامزد و انتخاب یک نامزد از میان آنها را روش سوخته ای می دانید؟
بله یک مدل سوخته و امتحان پس داده و نتیجه مطلوبی تا به حال نداشته است. ودليل بسيار روشن آن اين است كه تا كنون هر دولتی سر کار آمده با آن همکاری نشده است، در واقع دولت ها با رأی حداكثرى و پرشور و نشاط مردم سرکار می آیند اما با اعتراض و سردرگمي و ناراحتى مردم از حوزه اجرایی کنار می روند چون مردم نوعا از عملکرد دولت ها ناراضی هستند. جالب است هر دوره بدتر از دوره بعد می شود.
یعنی شما می گویید نباید 5 نامزد را مطرح کرد و از همان ابتدا باید روی یک نامزد توافق شود؟
من این را نمی گویم. بلکه معتقدم روش و سیستم و ساختار جامعه بزرگ واجرایی كشور غلط است.
در مجموع نیاز است، اصولگرایان بنشینند با هم مذاکره کنند تا به یک مکانیزمی واحد برسند؟
نبايد اصولگرایان به تنهايى این کار را انجام دهند.یعنی همه جناح هاى سياسي و دلسوزان انديشمند بايد کنار هم قرار بگیرند و با در نظر گرفتن منافع و عزت و قدرت ملى با وحدت كلمه اين امر مهم را به سر منزل مقصود برسانند لذا معتقدم تا سیستم مديريت جامع سياسي و اجتماعى نباشد اصولگرایان هر تصمیمی بگیرند نتیجه اش همانی می شود که قبلا اتفاق افتاده است .
بالاخره اصولگرایان برای رسیدن به یک سیستم یا مکانیزم انتخاباتی باید با هم مذاکره داشته باشند یا خیر؟
مذاكره اين شكلي ديگر بس است ديگر طناب چنين مذاكراتي در نزد مردم پوسيده است لذا احزاب ضروريست کارکرد قانونی سیاسی داشته باشند. احزاب الان فقط به درد پرشور كردن انتخابات و "مرگ بر فلانی یا درود بر فلانی" می خورند.
ولی برای تعریف یک مکانیزم انتخاباتی همین احزاب و تشکل های فعلی اصولگرا باید با هم بنشینند و صحبت کنند.
چون پشت پرده اين باندها را مي دانم اصلا نميتوانم قبول كنم و هیچ کدام از اين طرحها مورد تأییدشخصي اين حقيرنیست.
یک خبری آمده بود که آقای محسن رضایی و آقای ذوالقدر پیش آیت الله مصباح یزدی رفته بودند تا نظر پایداری را برای پیوستن به همگرایی اصولگرایان جلب کنند، گویا آیت الله مصباح جواب مثبتی ندادند چرا؟
بنده از آن ملاقات و نتايج حاصله خبر ندارم و آن دو بزرگوار حتماً در جهت توسعه وحدت فى مابين هم فكران و پيشبرد اهداف جناحى خودشان نزد حضرت ايت الله مصباح يزدى بمنظور حمايت و يا پشتيباني رفته اند و اين كار بسيار ممدوح و در جاى خود قابل تحسين را انجام داده اند.
البته آن مسئله اى كه باعث شده اين حقير كمى گله آميز صحبت كنم اين است كه بعضی ها با پخش سریالى همچون "معمای شاه " از صدا و سيما به جای آنکه از روش دیکتاتوری شاه و هم دستانش "عبرت" بگیرند، بجاى آن "درس مشق" می گیرند. یعنی در سر هواى ايجاد يك حزب هميشه حاكم را در سر مي پرورانند و هوس می کنند که ديگر احزاب و گروههاى سياسى مخالف را نادیده پنداشته و بصورت سلبى باآنان برخورد ميكنند . مگر حرفی که شاه می زد و عمل مي كرد غيراز اين بود كه همه احزاب اجباراً بايد جمع و حذف شوند و هر کس که با حزب من است می تواند در کشور بماند و هر کس با حزب من نبود باید هرچه زودتر كشور را ترك كند البته بشوخى ميگويم ظاهراً بعضی ها هوس تأسيس حزب شبه رستاخیز را در سر دارند.
شما یعنی جبهه مردمی نیروهای انقلاب را از اين نوع می دانید؟
نه ، و صد البته كه نه ، جبهه مردمی ميتواند چنين نباشد بلکه بعضى افراد و يا باندهای متصل به قدرت و ثروتی که پشت این جبهه هستند؛ ميتوانند این تفکر را دارا باشند. پس ميتوان گفت اين حركت يك بی احترامی به احزاب است. 5 نفر یکجا نشستند و به احزاب می گویند بیایید ما تصمیم بگیریم شما عمل کنید اما نمی گویند احزاب بیایید با هم بنشینیم و تصمیم بگیریم و عمل کنیم.
به نظرتان پایداری هم که تمایل ندارد به جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی بپیوندد به همین خاطر است؟
خیر، آنها هم همین تفکر را دارند و می گویند كه آهاى احزاب و تشکل های اصولگرا همه جمع شوید و با ما یکی شوید. متأسفانه اکثرشان تفکر امپراتوری دارند.
شما چندی پیش از کاندیداتوری آقای قالیباف دفاع کرده بودید با این تفاسیر آقای قالیباف نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال 96 می شود یا خیر؟
من گفتم در بین شخصیت هایی که اصولگرایان در آستين جادوئى خود دارند قالیباف و آقاى دكتر رضايى( چنانچه منع قانونى نداسته باشند) از ديگران سرتر هستند.
با توجه به حادثه پلاسکو همچنان بر نظر خود درباره قالیباف هستید؟
یک دفعه هم در مصاحبه گفتم که با آقای قالیباف اختلاف نظر دارم اما انصافاً كجاى حادثه پلاسکو به قالیباف مربوط است. چرا کسی نمی گوید این حادثه ربط به بنیاد مستضعفان و قوه قضائیه دارد؟ آیا بازرسی کل کشور فقط باید برود در مسئله مالی وارد شود؟ این کارشناس هایی که دارند فقط دنبال سوءاستفاده های مالی هستند؟ یعنی مجموعه ای از مدیریت مقصر است. همین الان کسانی که انتقاد می کنند بروند به وضعیت ساختمان علاءالدین و ساختمان آلومينيوم و برجهاي لسياري كه در مناطق شمالى شهر ساخته اند را رسیدگی کنند، اگر جرأت کردند کاری انجام دهند.
یعنی شما معتقدید حادثه پلاسکو هیچ تأثیری بر نگاه مردم به آقای قالیباف ندارد؟
خیر. به نظر من در این قضیه بیشترین ايثار و فداكاری و همکاری را شهرداری سپس سازمانهاى ذيربط در مديريت شهرى و مجموعه هايى از دستگاههاى نظامى و امنيتى و دولت مانند سازمان آب و فاضلاب تهران و نيروى انتظامي داشتند . آتش نشانی اوج ایثار را انجام داد و از لحاظ وسائل و امكانات و تجهيزاتى هيچ چيزى كم نداشت . اینکه می بینیم ارتش، بسیج، سپاه و نیروی انتظامی و هلال احمر در اين امر مهم ورود پيدا کردند بخاطر اين است كه در حوادث بزرگ گاهی از کشورهای دیگر هم برای یاری رساندن می آیند. حوادث بزرگ را نمی شود با یک سازمانی مانند آتش نشانی کنترل کرد. قبل از وقوع حادثه پلاسکو شهرداری حداقل 5 مرتبه و يا بيشتر به مسئولين و مديريت مستقيم ساختمان پلاسكو اخطار می دهد اما هیچ دستگاه دیگری همچون وزارت بهداشت، بنیاد مستضعفان، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، پلیس امنیت، بازرسی کل کشور و اصناف به وضعیت اسفبارپلاسکو اعتراضی نکرده است
این صحبت های شما یعنی شما به وضعیت اصولگرایان در انتخابات سال 96 خوشبین نیستید؟
خیر.
29214
نظر شما