استادیار گروه جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران معتقد است با توجه به اینکه در حال حاضر حدود 70 تا 75 درصد جامعه ما شهرنشین شده است، دیگر این امکان وجود ندارد که از جوانان انتظار داشته باشیم با مناسبات زندگی روستایی زندگی کنند. دختران 16- 17 ساله و پسران 19-20 ساله در جوامع شهری توانایی تشکیل زندگی را ندارند هرچند که قطعا از لحاظ جنسی و جسمی به بلوغ رسیدهاند.
او توضیح داد: تشکیل زندگی خانوادگی در جوامع شهرنشین قبل از آنکه به بلوغ جسمی و جنسی نیاز داشته باشد به بلوغ اجتماعی و فرهنگی احتیاج دارد که دختران و پسرانی با این سن و سال قطعا به آن نرسیدهاند. این استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران همچنین از پایین آمدن سن طلاق در کشور ابراز نگرانی کرد و ادامه داد: ازدواجهای زودهنگام نابسامانیهای فراوانی در کشور ایجاد می کند و در بسیاری از موارد منجر به طلاق می شود بنابر این باید از شیوع چنین ازدواجهایی در کشور جلوگیری کرد.
این استاد جامعهشناسی گفت: امروز مفهوم بلوغ از بلوغ جسمی و جنسی فراتر رفته است و برای تشکیل زندگی خانوادگی علاوه بر بلوغ جسمی و جنسی ما نیاز به فهم فرهنگی داریم به طوری که دختر و پسری که میخواهند ازدواج کنند باید بتوانند موقعیت خود، موقعیت همسر و موقعیت خود و همسر را در جامعه فهم کنند و در واقع به بلوغ اجتماعی رسیده باشند.
حسینی گفت: یک دختر شانزده یا هفده ساله قطعا به بلوغ جسمی و جنسی رسیده است و میتواند ارتباط جنسی برقرار کند اما قطعا به بلوغ اجتماعی و فرهنگی نرسیده است. با توجه به اینکه در حال حاضر حدود 75 درصد جامعه ما شهرنشین شده است و با توجه به اینکه در جوامع شهرنشین ازدواجها به سمت فردیت در حرکت است. کسی که میخواهد ازدواج کند باید بتواند محیط خانوادگی خود را حفظ کند و از لحاظ عاطفی و فکری به بلوغ رسیده باشد که آن نیز مستلزم بلوغ فرهنگی و اجتماعی است و با اطمینان میتوان گفت در جوامع شهرنشین رسیدن به بلوغ اجتماعی و فرهنگی برای تشکیل نهاد خانواده از بلوغ جنسی و جسمی مهمتر است و یک دختر 16 یا 17 ساله به بلوغ فرهنگی و اجتماعی نرسیده است.
در حال حاضر با توجه به تغییر مناسبات اجتماعی درجوامع شهرنشین توصیههای سیاسی و وضع قانون در رابطه با سن ازدواج جوانان به سختی میتواند دیدگاههای جامعهای مثل ایران را تغییر دهد چون این دیدگاهها در یک پروسه زمانی و بر اساس شرایط جامعه شکل گرفته و تداوم یافته است و به نظر میرسد قابل برگشت نباشد. یعنی نمیتوان در جامعهای که چندین میلیون تحصیلکرده دانشگاهی دارد فرآیندی مانند پائین آمدن سن ازدواج را در پیش گرفت که زمان آن گذشته است اگر روزی خود جامعه و افکار عمومی به این نتیجه برسند که همه مسائل آنها حل شده ممکن است به این نتیجه برسند که در زمان خاصی ازدواج کنند.
او ادامه داد: در حال حاضر دیگر ازدواجها به شکل قبیلهای و خانوادگی نیست و عمدتاً ازدواجها با انتخاب فردی صورت میگیرد در این شرایط بازگشت به گذشته و سبک زندگی قبیلهای عشیرهای بسیار سخت است.
حسینی گفت: مسوولان سیاسی ما معمولا علاقهمند هستند که سن ازدواج در جامعه کاهش پیدا کند چون معتقدند فساد اجتماعی با ازدواجهای زودهنگام کاهش مییابد و تشکیل خانواده میتواند به داشتن جامعهای سالم کمک کند.این در حالی است که ازدواجهای زودهنگام خود مشکلات فراوانی را در جامعه ایجاد میکند. مسوولان ما باید بدانند که راهحل کاهش فساد اجتماعی چیز دیگری است و باید علت فساد اجتماعی را در جای دیگری جستجو کرد و در راهروهای تودرتوی دیگری این موضوع را حل کرد.
او ادامه داد: مسوولان ما زن را یک موجود انسانی میدانند که بیشتر باید وظایف خانگی را بر عهده داشته باشد اگر تحصیل هم نکرد، نکرد. خواندن و نوشتن برایش کفایت میکند بنابراین وقتی چنین دیدگاهی در بین مسوولان وجود داشته باشد بیرون کشیدن دختران از کلاس درس و فرستادن آنها به خانه بخت چیز عجیبی نیست.
حسینی گفت: متاسفانه در حال حاضر این دیدگاه در بین بعضی از مردم نیز وجود دارد که بهترین گزینه را برای دختر رفتن به خانه بخت میداند و حدود 30 درصد خانوادههای ما چنین تصوری دارند. جامعه روستایی نیز هنوز چنین تفکری را دنبال میکند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: بخشی از جامعه حاشیهنشین شهری نیز چنین تفکری را دارند در حالیکه آنها نمیدانند که ازدواج در سن پائین و ازدواجهای زودهنگام چه تبعات منفی را میتواند در جامعه به دنبال داشته باشد.
حسینی گفت: در حال حاضر سن طلاق در کشور به سمت جوانی در حال حرکت است و بسیاری از ازدواجهایی که منجر به طلاق میشود در بین جوانان کم سن و سال شیوع پیدا کرده و ازدواجهای زودرس نابسامانیهای خانوادگی را به دنبال میآورد و در موارد بسیاری منجر به طلاق میشود.
حسینی گفت: زندگی شهری با زندگی روستایی فرق میکند. در زندگی عشایری این امکان وجود داشت که وقتی دختر و پسری ازدواج میکنند در زیر یک چادر یا سقف با خانوادههای خود زندگی کنند اما زندگی شهری مناسبات را تغییر داده و یک سقف مستقل حداقل نیاز یک دختر و پسر ازدواج کرده است بنابراین نمیتوانیم بگوئیم که جوانان ما نیاز به مسکن ندارند و برای تهیه مسکن حتی استیجاری باید شغلی داشته باشند بنابراین گفتن این جمله که اشتغال و مسکن برای ازدواج جوانان ضروری نیست درست نیست.







نظر شما