ببخشید اگر سه روز است نمی توانید به مدرسه بروید. ببخشید اگر....
نگار خانوم عزیز ، 13 ساله از تهران ببخشید اگر ناخواسته با نوشته مان با پدرت که دوست صمیمی مان است باعث ناراحتی ات شدیم و اینجا رسما عذر می خواهیم تا هم تو هم پدرت ، جواد خیابانی عزیز بدانید :« ما از او در ذهن مان هیولا نساخته ایم و نمی خواهیم پیش چشم مردم تخریبش کنیم.»
انتقاد از جواد خیابانی برای سبک گزارش هایش ، این اولین بار نیست که چنین کاری را کرده باشیم. شاید آن روزها که شما هنوز به مدرسه نمی رفتید ، آن روزها که دوستانت در مدرسه نمی توانستند برای مطالب ما درباره پدرت به تو خرده بگیرند و با جملات شان به واسطه نوشته های ما کاری کنند تا بغض گلویت را بگیرد که چرا پدرت جای عادل را گرفته و رفته به قطر یا اینکه چرا او در پاسخ به خبرنگاری می گوید :« برو هر چی دلت می خواهد بنویس!»
به تو بدهکاریم این عذر تقصیر را که ما و پدرت ، جواد ؛ سال هاست دوستانی هستیم صمیمی این قدر صمیمی که او هر بار در پاسخ به انتقادات مان با خنده ای بگوید :« این قدر بنویس تا...» جمله ای که نه از روی عصبانیت که هم برای ما و هم برای شوخی بین دو دوست است اما شاید ما در نگارش مطلب مان قصور داشتیم که استنباط از نوشته مان طوری شده که خیابانی به خبرنگاران می تازد .
ببخش که چاره ای نداریم وقتی از قهر عادل فردوسی پور می نویسیم باید به ماجرای اعزام گزارشگر به جام ملتهای آسیا هم برسیم . اینکه پدرت می گوید از مرداد ماه به او حکم ماموریت داده اند را او خود بهتر از همه می داند اما حتی تا ساعتی قبل از اعزامش مدیران ورزش شبکه سوم سیما از این می گفتند که اعزام گزارشگر اعزامی هنوز قطعی نشده و آن موقع میان خبرنگاران، هنوز نام فردوسی پور بیش از نام خیابانی به گوش می رسید. اینکه در سازمان چه خبر بود، ما بی خبریم. شاید اینجا گناه دیگر به گردن ما نباشد و شاید هستند دیگرانی که باید جای ما از تو عذر بخواهند.
آنچه فارغ از همه نوشته های ما و نظرات مردمی پای این مطالب برای مان مهم است ، این قدر مهم که بی هراس از همه ذهنیت هایی که ممکن است این نوشته در ذهن خوانندگان مان ایجاد کند، این چند خط را نوشتیم. این بود تا یکبار برای همیشه ذهنیت و تصویری را که پدرت از خبرنگاران ورزشی در ذهنش ساخته، پاک کنیم. تا جایی که امیدوار باشیم او پس از 10 روز دوری از تک دختر دلبندش که همه جا و هر لحظه نامش را ورد زبان خود دارد، برای مان نگوید: «اصلا من بد، من دشمن، من غیر ایرانی، من .... برای خاطر دختر 13 ساله ای به اسم نگار، نگار خیابانی که به مدرسه راهنمایی می رود، این را بنویسید که من جای کسی را نگرفتم. کاری نکنید که او غصه بخورد. من زیرآب کسی را نزدم... او که ایرانی است ، هموطن شما.»
از تو برای بغضی که در گلو داشتی و از خوانندگان محترم خبرآنلاین به این دلیل عذر می خواهیم که شاید حالا ما را متهم به احساساتی شدن کنند.
بی شک پس از این هم اگر نکاتی از دل گزارش های جواد خیابانی به نظر من برسد آنها را خواهیم نوشت که این از معضلات شهرت است. او مشهور است و نقد هم بخشی از بهایی است که باید برای این شهرت بپردازد.
نظر شما