این دیدگاه بریتانیا که ایران را چالشی برای سیاست خارجی خود در منطقه و جهان می داند بر چند فاکتور مبتنی است: اول آنکه ایران مخالف روند سناریوی امریکایی- اروپایی صلح خاورمیانه است. دوم اینکه فی نفسه دستیابی ایران به فن آوری هسته ای و توانمندی غنی سازی هسته ای برای بریتانیا خوشایند نیست. چراکه توانمندی هسته ای ظرفیت بالایی را در اختیار ایران قرار می دهد و موجب ارتقای سطح کشورمان در منطقه می شود.
سوم اینکه ظرفیت و توانمندی هسته ای ایران در کنار برخی فاکتورهای دیگر جمهوری اسلامی ایران، توازن قدرت را در منطقه خلیج فارس بر هم می زند که این نیز خوشایند بریتانیا نیست.
چهارمین نکته این است که اگرچه رویکرد ایدئولوژیک ایران به مسائل و بحران ها و موضوعات مختلف منطقه ای و بین المللی در سال های پس از انقلاب فراز و فرود داشته اما همچمنان از دیدگاه بریتانیا حکومت ایران حکومتی ایدئولوژبک است. این دیدگاه ایدوئولوژیک جمهوری اسلامی ایران به موضوعات خاصیت الهام بخشی در منطقه دارد و این نیز مورد پسند بریتانیا نیست.
از سوی دیگر استراتژی بریتانیا در موضوع هسته ای ایران یک استراتژی دوگانه است؛ این کشور این استراتژی را با جدیت دنبال می کند.
استراتژی دوگانه در قالب تاکتیک ها یا رویکردهایی چون "هویج و چماق"، "مذاکره و تحریم"، "مشوق و تنبیه"، "یک پیام به دولت ایران و پیام دیگر به مردم ایران" و در نهایت رویکرد "دیپلماسی و فشار" قابل بررسی است. انعکاس جدیت بریتانیا در پیگیری تاکتیک های مذکور در چارچوب استراتژی دوگانه مقابل موضوع هسته ای ایران در نوع عملکرد این کشور در گروه 1+5 مشهود است به طوریکه لندن این استراتژی را در قبال ایران رهبری می کند.
مساله دیگر، تصور بریتانیا از ایران و تصویری است که از این کشور در منطقه و جهان دارد. بر اساس این تصویر که ممکن است واقعی هم نباشد لندن قائل به اهرم هایی برای مهار قدرت ایران است. باید توجه داشت که هرچه فاصله تصور یک کشور از واقعیت کشور دیگر بیشتر باشد، میزان سوء برداشت بیشتر می شود و ظرافت و هوشمندی کشورها ایجاب می کند که تا حد امکان این فاصله را محدود کنند.
اما اهرم هایی که لندن بر اساس تصورش از ایران در اختیار دارد شامل موارد زیر است:
اول اینکه ایران بر خلاف عراق دوران صدام یا کره شمالی، برای اعتبار بین المللی خود اهمیت قائل است.
دوم اینکه ایران علی رغم برخی انتقاداتی که به عملکرد نهادهای بین المللی دارد اما در عمل و واقعیت برای نهادها و سازمان های بین المللی مانند شورای امنیت، آژانس انرژی اتمی، سازمان ملل و ... اعتبار قائل است.
سوم اینکه جمعیت ایران جمعیتی جوان است و این قشر جوان بنا بر ویژگی های فرهنگی و تاریخی انگیزه و علاقه دارد که در دنیا محترم بوده و به رسمیت شناخته شود. و چهارم اینکه ایران برای افکار عمومی جهانی ارزش قائل است.
بریتانیا معتقد است که این اهرم ها را می تواند برای مهار ایران به کار گیرد.
اما بحث دیگر این است که بریتانیا برای حرکت به جلو در حوزه بحث هسته ای ایران و در چارچوب 1+5 در سه عرصه فعال است: عرصه بین المللی، عرصه منطقه ای و عرصه داخلی ایران.
در عرصه اول؛ ادامه دیپلماسی فعال هسته ای و فشار سیاسی. به هر حال لندن در عرصه های مختلف دیپلماسی فعال است و مذاکره می کند اما همچنان بر فشار بر ایران تاکید دارد گرچه تهران این فشارها را بی اثر می داند.
اقدام دیگر پیگیری استراتژی دوگانه در مور ایران است. در اقدام بعدی، قطع نامه های تحریم و اعمال و اجرای آن بر علیه ایران همچنان در دستور کار بریتانیاست.
در عرصه دوم همکاری با متحدان منطقه ای و اروپایی برای بریتانیا اولویت دارد. در واقع لندن درصدد تقویت همکاری خود با متحدان منطقه ای اش برای مهار نفوذ ایران و خنثی کردن دیپلماسی ایران در این منطقه است تا اگر مقبولیتی نسبت به دیپلماسی ایران در میان برخی کشورهای منطقه وجود دارد، از میان برود.
اقدام دیگر در این عرصه افزایش ریسک و هزینه برای رفتار ایران است. اقدام دیگر، تقویت روابط امنیتی بریتانیا با دوستان قدیمی اش در منطقه خلیح فارس است. بریتانیا تنها کشوری در میان اعضای گروه 1+5 است که سابقه و تاریخ دیرینه با کشورهای خلیج فارس دارد. اقدام بعدی، پیگیری ثبات و امنیت در عراق و افغانستان از سوی بریتانیاست. بر خلاف برخی نظرات که بریتانیا را در عراق و افغانستان حامی جنگ و بی ثباتی می دانند، من اعتقاد دارم که بریتانیا خواهان امنیت و ثبات در این کشورها در راستای برنامه های خودش است. بی تردید بی ثباتی به نفع بریتانیا و کشورهای حاضر در عراق و افغانستان نیست. ثبات بیشتر در این کشورها، امکان تمرکز بر مساله ایران را برای بریتانیا افزایش می دهد.
اقدام دیگر پیگیری روند صلح در خاورمیانه است؛ از دید بریتانیا پیشرفت روند صلح خاورمیانه قدرت مانور سیاسی ایران در منطقه را کاهش می دهد.
در عرصه سوم یعنی عرصه داخلی ایران، بریتانیا بدنبال القای این مطلب است که بیش از بحث هسته ای ایران، مسائل حقوق بشری و آزادی های سیاسی در ایران موجب نگرانی است.
اقدام دیگر، پیشبرد دیپلماسی رسانه ای، علمی و اطلاع رسانی در ایران است. در این مسیر مراودات علمی و دانشگاهی مورد توجه لندن است و این مسیر را به طور قطع مسدود نخواهد کرد.
اقدام دیگر، تقویت محتوایی و شکلی بی بی سی فارسی در دستور کار است.
اما نگاه تهران به نقش بریتانیا در گروه 1+5 هم قابل بررسی است؛ در این گروه کشورهای مختلفی حضور دارند که سابقه و پیشینه روابط شان با ایران و نوع رویکرد سیاسی شان در برابر برنامه هسته ای ایران، نوع نگاه تهران به آنها را شکل می دهد.
در این گروه امریکا و بریتانیا کشورهایی هستند که به طور قطع تهران نگاه مثبتی نسبت به آنها ندارد و اگر قرار باشد در گروه 1+5 تغییر رویکردی رخ دهد، بی تردید امریکا و انگلیس گزینه های انتخابی ایران نخواهند بود بلکه بر عکس از دید ایران دو کشور مذکور مانع از هر نوع انعطاف پذیری دیگر کشورهای عضو می شوند.
حال اگر قرار باشد در گروه 1+5 تغییر رویکردی رخ دهد باید توجه داشت که هر کدام از اعضا منافع و استراتژی ویژه خود را در ارتباط با ایران دارند اما سیاست کلان این گروه منتج از دو عامل است: اول برآیند نوع، شدت و کمیت و کیفیت نگرانی گروه 1+5نسبت به ایران و دوم، ماهیت و محتوای چانه زنی های دو یا چند طرفه میان اعضا. باید دید که در این چانه زنی ها و بده بستان ها چگونه انعطاف یکی موجب انعطاف دیگری یا سخت گیری یکی زمینه ساز سخت گیری دیگری در مورد ایران می شود.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران و رئیس گروه مطالعات بریتانیا در دانشکده مطالعات جهان
/30114
نظر شما