قائم جامعه اسلامی مهندسین معقتد است شروط خاتمی برای شرکت اصلاح طلبان در انتخابات مجلس شوخی است.

یاسر فاتحی: سید مرتضی نبوی چهره شناخته شده ای است، هم برای اصولگرایان که سالیان سال از نظرها و تحلیل هایش بهره بردند و هم برای اصلاح طلبان که ناقد جدی این جریان سیاسی بوده و هست.

حضورش در مناصب مهم حکومتی و سیاسی از وی چهره ای آبدیده ساخته است. چهره ای که در منصب وزارت و وکالت حضور داشته است. شاید همین امر باعث شده بیش از همه نگران نظام و مردم باشد.

عضو مجمع تشخیص مصحلت نظام یک سال پیش هشدار جدی را به یک جریان منحرف داد. جریانی که به اعتقاد نبوی در حال شکل گیری در جریان اصولگرا بود ولی به مبانی اصولگرایان اعتقادی نداشت. اکنون پس از یک سال از هشدارش وی معتقد به روشن‌گری هر چه بیشتر نسبت به این جریان است. اما آنچه که قائم مقام جامعه اسلامی مهندسین را همچنان به عنوان حامی دولت نشان می دهد مرزبندی است که وی راجع به این جریان انحرافی و شخص رییس جمهور قائل است.

نبوی به این مرز بندی اعتقاد دارد. آنچنان که از فحوای سخنانش نیز بر می آید وی امیدوار است که روزی، البته نه چندان دور رییس جمهور متوجه این انحراف در جریان نزدیک به خود شود.

وی صبح چهارشنبه در نشستی که در کافه خبر برگزار شد، به انتخابات مجلس نیز اشاره ای داشت. نبوی تاکید می کند هیچ جریانی حذف شدنی نیست وی این موضع را مقابل نگرانی از حذف جریان اصلاح طلبی مطرح می کند.

بخش اول گفت و گوی خبرآنلاین که در کافه خبر و با حضور خبرنگاران خبرگزاری های ایسنا، مهر و روزنامه روزگار انجام شد در ادامه می آید:

آقای مهندس نبوی! در گفت و گویی که تابستان 89 در دفترتان انجام دادیم بحث باز تعریف اصولگرایی را مرور کردیم. فکر می کنید با گذشت چندین ماه از آن تاریخ با توجه به مسایلی که در آغاز سال نود رخ داد الان وضعیت اصولگراها به چه شکل است؟ آیا ما در روزهای آتی شاهد خواهیم بود در جریان اصولگرایی طیف بندی های جدیدی انجام شود یا خیر؟ آیا قرار است اصولگرایان پوست اندازی کنند؟
اصولگرایی همان طور که اشاره کردید می شود گفت که یک گفتمان است و از گفتمان انقلاب اسلامی نیز نشات گرفته است. به نوعی نیز می توان باز تولید گفتمان انقلاب و گفتمان اسلام گرایی دانست. از دیدگاه گفتمانی قاعدتا ضرورت است که این گفتمان مرحله به مرحله، متناسب با اقتضائیات روز بازنگری شده و تکامل پیدا کند. اگر در یک زمانی محورهایی برجسته شده است و در زمان دیگر کمرنگ شود و جای خود را به محورهای دیگر بدهد، از این نظر، هم امکان پوست اندازی و هم مصداق تحول و تغییر و به روز شدن گفتمان اصولگرایی وجود دارد.

اگر سوال شما ناظر به طیف ها و افراد جریان اصولگرایی باشد که به نظرم می آید بیشتر ناظر بر این مسئله است، باید بگویم در جریان عمل طیف گسترده ای جزو جریان اصولگرایی دسته بندی می شود ولی ممکن است در مقطعی تجدید نظر کنند که ما اکنون شاهد چنین طیفی و جریانی هستیم که گر چه خواستگاه اش جریان اصولگرایی بوده ولی خودش رسما اعلام کرده است که ما از اصولگرایی عبور کردیم و خیلی برای جریان اصولگرایی اعتباری قایل نیستیم.

در حالی که از درون این جریان برخواستند و خواستگاه شان اصولگرایی است. این جریان با مولفه های اصولگرایی فاصله پیدا کردند که از نظرها مخفی نیست. همان طور که از سوی همین طیف اعلام شده است ممکن است در آینده نزدیک تری نیز این جریان به اصولگرایی پایبندی نداشته باشند.

آیا اصلا اصولگرایی در فرایند انقلاب اسلامی و فعالیت گروه های سیاسی انقلابی موضوعیت دارد یا طریقیت؟ یعنی آیا قرار است که این اصولگرایی همیشه بماند و ما اصرار داریم که فضا را برای بقای آن فراهم کنیم یا اینکه امروز فضایی ایجاد شده است که اسمش را اصولگرایی نامیدیم و فردا ممکن است نام دیگری انتخاب شود؟ به تعبیری آیا اصولگرایی موضوعیت دارد یا طریقیت دارد؟
می توان گفت به اعتباری موضوعیت دارد و هم به اعتباری طریقیت دارد. اگر ما اصولگرایی را پایبندی به اصولی بدانیم که متعلق به اسلام و انقلاب است، موضوعیت است. البته من اشاره نیز کردم که برخی در این خصوص تجدید نظر کردند. اولین بار نیز نیست که شاهد جریانی هستیم که قایل به تجدید نظر هستند و درون ساختار نظام نیز هستند. این را نیز در داخل جریان اصولگرایی نیز مشاهده می کنیم. پس از این نگاه موضوعیت دارد. ولی از این نگاه که امروز اسم اصولگرایی مطرح شده ممکن است دیروز در قالب گفتمان انقلاب اسلامی و روزی به عنوان اسلام سیاسی و در قالب گفتمان جمهوری اسلامی مطرح شود. ممکن است در اسامی و عنوان های مختلف مطرح شود و در آن ها بازنگری شود. ممکن است در آینده این عنوان جای خود را به حق گرایی بدهد. بنابراین از این نگاه می تواند طریقیت داشته باشد.

هم اکنون بیش از سی سال از انقلاب اسلامی گذشته است؛ الان همه مفاهیم انقلاب نهادیه شده است. به نظر شما اتفاقی که الان در جریان اصولگرایی می افتد و اتفاقی در خصوص بازنگری برخی چهره ها درباره برخی مفاهیم پیش می آید به نظر شما چقدر آفت است؟ مثلا اوایل انقلاب برخی جریان ها دست به اقداماتی زدند. مثلا جبهه ملی، نهضت آزادی دست به کارهایی زدند، بعدا بنی صدر، بعدها نیز برخی از اصلاح طلبان. ولی هم اکنون این اتفاق در جریان اصولگرایی رخ می دهد. چقدر این تجدید نظر طلبی آفت به حساب می آید؟
اگر اسمش را آفت بگذاریم من معتقدم در نهضت ادامه دارد. اگر هم اسمش را تجدید نظر طلبی بنامیم باز هم دور از ذهن نیست. یعنی اگر انشاء الله این نهضت ادامه داشته باشد و به ظهور حضرت مهدی(عج) متصل شود می تواند این مسئله تا آن زمان ادامه داشته باشد.

یعنی عده ای می آیند و در مسیر و کوره امتحان آزمایش شده و تجدید نظر می کنند. اینکه بگوییم که الان سی سال گذشته و چرا این اتفاق افتاده منعی ندارد. یعنی ممکن است خیلی جلوتر هم برویم و این اتفاق بیافتد.

آقای مهندس! شاخصه های این جریان تجدید نظر طلب و وجه تمایزش با جریان اصولگرایی چیست؟
فکر می کنم در یک بیان خیلی کلی می توانیم بگوییم فاصله گرفتن از شریعت، روحانیت، ولایت فقیه، مرجعیت و نزدیک شدن به یک طریقتی که در طول تاریخ مسیر انحرافی داشته است. در طول تاریخ همیشه شاهد طریقت انحرافی بوده ایم.

این طریقت دقیقا چیست؟
طریقت مقابل شریعت نوعی عرفان گرایی است. نوعی عرفان گرایی که تکیه اش روی احساسات است و در آن جنبه های تعقل ضعیف شده و با مبانی شریعت بعضا تباین پیدا می کند. وقتی این جریان می گوید از اصولگرایی عبور کردم یعنی از مرجعیت ، ولایت فقیه، شریعت عبور کردیم. یعنی به نحوی از این چهارچوب ها آزاد می شود و سراغ یک سری عرفان های انحرافی می رود. یعنی ظاهرش رنگ و بوی مذهبی دارد ولی باطنش اشکال دارد.

عمده این تجدید نظر طلبان با تاخیر به جریان اصولگرایی پیوستند؟ السابقون السابقون اصولگرایی کمتر دچار این انحراف می شوند؟
در مرحله ای جریان اصولگرایی باز شد. اگر به سیر تاریخی اش نگاه کنیم به هر حال شکل گیری جریان های سیاسی در آستانه مجلس سوم ذیل روحانیت مبارز و روحانیون مبارز شکل گرفت و جریان تابع روحانیون مبارز اسم خود را در مسایل اقتصادی چپ گذاشتند و رقیب خود را راست. در مرحله ای چپ اسمش اصلاح طلب شد. بعد این جریان که اسمش راست نامیده می شد، اصولگرا شد.

جریان های صوفی مسلک و درویش وش قطب دارند. اقطاب این جریان انحرافی در اصولگرایی چه ویژگی دارند که می توانند برای مرجعیت، ولایت فقیه و ... جایگزین داشته باشند؟
هنگامی که ما به اسلام و در قرآن که مراجعه می کنیم، این مسیر باطل نمودهای خیره کننده ای دارد. می تواند جذابیت هایی ایجاد کند. قرآن اسم این را سحر گذاشته است، در مقابل معجزه. یعنی از راه باطل یکسری چشم ها را خیره می کند و باطل را حق جلوه می دهند و بعضا این مسیر باطل در ارتباط با برخی نیروها و موجوداتی است که در طبیعت هم وجود دارد. به خاطر اینکه این ها مقداری به ذهن نزدیک شود مجبوریم به قرآن مراجعه کنیم. مثلا در قرآن و در دروان حضرت موسی(ع) سحر بسیار رایج است. موسی مامور می شود با سحر مبارزه کند. آن ها برای اینکه با موسی مبارزه کند می گویند کارهای موسی سحر است. آن ها دست به اقداماتی می زنند که چشم ها را خیره می کند ولی موسی با معجزه سخر آن ها را باطل می کند. امیدواریم امرز نیز این اتفاق بیافتد.

در خصوص اشاره ام به نیروها و موجودات همچنین توضیح بدهم که فرض کنید در مقاطعی برخی ها به شیاطین مراجعه می کنند و به آن ها پناه می برند؛ این ها تعابیر قرآنی است. برخی از جاها شیاطین انس به شیاطین جن پناه می برند. در اینجا هم جسته و گریخته یکسری خبرها شنیدم که به نظر من نمی تواند دور از ذهن باشد. بنابراین شیاطین از نوع جن و انسان دست به هم می دهند و کارهایی می کنند که مبنای آن باطل است ولی می تواند مردم را به خود جلب کند. این ها دور از ذهن نیز نیست، ممکن است فردی ویژگی هایی داشته باشد و بتواند ذهن شما را بخواند و شاید شما هم برخورد کرده باشید. اما اینها به دلیل اینکه عجیب است حق نیست. به دلیل اینکه عجیب و غریب است راه صحیح نیست. به نظر من این جریانی که می گوییم تجدید نظر کرده و یا طریقت منهای شریعت یا منحرف است در این مسایل می تواند فکر کرده باشند.

آقای نبوی! فردا که سخنران شما منتشر شود قطعا طیف تجدید نظر طلب مدعی می شود چون آن ها نتوانستند به ما در چهارچوب شطرنج سیاسی پاسخ بدهند ما را متهم به سحر و جادو و بهره گیری از ماورای طبیعت کردند...
البته خود اینها بعضا مدعی چنین ارتباطاتی شدند؛ یعنی منکر نبودند. اما سوال شما سر جای خودش است. شما سوال سیاسی داشته باشید من هم پاسخ سوالی می کنم. در چارچوب سیاست ببرید من همان جا پاسخ می دهم. چون سراغ طریقت ها و عرفان های انحرافی رفتیم من وارد این بحث شدم. تیپ درویش مسلک تنها در ایران نیستند، در هند هم هستند و کارهایی می کنند که طرفدارهایی پیدا کنند. امروز عرفان های جدید یک پدیده جهانی است. اتفاقا در تاریخ هم هست. فرعون برای مقابله با موسی سراغ چینن افرادی می رود. حالا فردی به قدرت می رسد ممکن است برای تثبیت قدرتش اشتباهی به مسیر انحرافی متکی شود.

شما درباره آنچه می گویید به یقین رسیده اید؟
ما داریم تحلیل می کنیم. علم ما بر اساس شواهد، قرائن و اظهارات است. من با احتیاط بر اساس اظهاراتی که خود این جریان انجام می دهد این تحلیل را ارائه می کنم.

در مقطع فعلی اصولگراها با جریانی مواجه هستند که برای تثبیت خود از مبانی اصولگرایان عبور کرده است...
و تکیه اش را بر یک سری احساسات مذهبی مردم گذاشته است. احساسات مذهبی سر جای خود حق است ولی این ها تکیه خود را بر این احساسات مذهبی و سوء استفاده از آن گذاشته است.

شما سال پیش عبور از روحانیت را مطرح کرده بودید و امسال می گویید عبور از شریعت و ولایت فقیه در حال انجام شدن است. اصولگراها موضع شان نسبت به این جریان چیست. هر فرد دیگری بود حکم شرعی اش در حد ارتداد بود.
ما در مقام صدور فتوا و حکم نیستیم تا تبعات شرعی و حقوقی به خود بگیرد. داریم تبیین و توضیح می دهیم و ممکن است در تحلیل خود دچار اشتباهات و لغزش هایی باشم که به من باید تذکر داده شود. برخی اوقات این انحرافات خودآگاهانه است. یعنی با وی اتمام حجت می شود و همچنان فرد اصرار دارد و گاهی فرد آگاه نیست. مانند خود افرادی که در زمان حضرت موسی ساحر بودند که این افراد با دیدن معجزه موسی هدایت شدند. البته برخی مانند خود فرعون آنقدر بر قدرت خود تکیه کرد که در نیل غرق شد.

ممکن است این ها در مرحله ای تحت تاثیر یک جریان انحرافی مسیر اشتباه برود ولی باید با آن ها اتمام حجت شود. آن لحظه که اتمام حجت شد و باز همان مسیر انحرافی در پیش گرفته شود می گوییم که دیگر اتمام حجت شد.

شما به عنوان یک فعال اصولگرایی فکر می کنید جریان اصولگرایی باید در برابر این جریان تجدید نظر طلب چه موضعی داشته باشد؟
فکر می کنم کار مهم تبیین، روشنگری و شناساندن است. برای این که این جریان قدرتی در اختیار دارد. با مردم ارتباط دارد. در مقام تصمیم گیری و تصمیم سازی است. فکر می کنم اولین اقدام این است که مردم آن ها را بشناسند. اولین اقدام این است که این جریان شناسایی شود.

به هر حال این جریان پیشانی اصولگرایی برای ارتباط با جامعه است. اصولگرایان باید با رسوبات و تلقیات و تصوراتی که این جریان در جامعه به وجود آورده است چکار کنند؟
امروز این امر تنها دغدغه من نیست. بلکه قاطبه اصولگرایان دچار نگرانی از ناحیه این جریان تجدید نظر طلبی یا اشرافیت جدید شدند. چون آن ها دستی بر امکانات عمومی دارند این فساد عقیدتی و رفتاری به فساد اقصادی نیز منجر می شود که باز هم شواهدی در این خصوص ملاحظه می شود. این فساد که فکر می کنم زیربنای اعتقادی دارد باید برای مردم شناسانده شود.

اگر این عارضه هزینه ای برای اصوگرایی داشته باشد آیا اصولگرایان حاضر اند آن را پرداخت کنند؟
چاره ای نیست. اصولگرایی یعنی با انحراف کنار نیایم، انحراف را مخفی نکنیم. مگر خود انقلاب با آفت هایی روبرو نبود؟! در مسیر انقلاب هرگز جریان اصولگرایی مماشات نکرده است. یعنی مادامی که این موجود یک موجود زنده و سالم است با ویروس، میکروب و عوارضی روبرو می شود که با آن ها مقابله کرده و آن ها را دفع می کند.

الان در مقطع فعلی برای دفع این آفات و ویروس ها فکر می کنیم نسخه ای که شما به عنوان یک چهره اصولگرا برای هم‌‌قطاران خود می پیچید چیست؟
به نظر من کاری که باید الان انجام شود و خودم نیز آن را انجام می دهم روشن‌گری و هشدار دادن است.

آیا این امر موجب فربه شدن این جریان نمی شود؟
آثار و نتیجه این امر دست من و امثال من نیست. تجربیات جامعه ما شاید بیش از سه قرن است. اینقدر حوادث متراکم، شدید و غریب بود که امروز جامعه ما بسیار هوشیار و گوش به زرنگ شده است. جامعه ای است که در حالی که بسیاری از نخبگان جامعه از عکس العمل باز می مانند مردم می آیند و حادثه نهم دی را می آفرینند. پیوندی که بین مردم و رهبری برقرار شده است و حضرت امام(ره) آن را پایگذاری کردند بسیار قوی است. راهبرد حضرت امام(ره) و رهبری این است که موضوعات را با جامعه درمیان می گذارند. هنگامی که جامعه آگاه می شود عکس العمل نشان می دهد. این یک راهبرد و پارادایم قالب است.

الان برای جریان حاکم این تصور پیش آمده است که این پیوند با این ها به وجود آمده است...
این تصور، تصور غلطی است. دیگرانی هم بودند که در گذشته دچار این توهم شدند. یعنی بنی صدر و جریان اش کاملا دچار چنین توهم بودند. به آرای خود، آرای هفتاد و پنج درصدی خود غره شدند و تکیه کرده بودند بعد از این هم همینطور.

روزنامه روزگار: شما عنوان می کنید که امام(ره) به صراحت جلوی این جریان انحرافی ایستاده است و مثال بنی صدر را زدید. امام خمینی با صراحت جلوی این جریان انحرافی ایستادند. شاهد بودیم امام(ره) با وجود تمامی حمایتی که از بنی صدر کرد هنگامی احساس کرد بنی صدر به انحراف می رود جلویش ایستاد و هزینه ای برای حمایت از بنی صدر پرداخت نکرد. شما چقدر با این تحلیل موافق هستید که امام در قضیه بنی صدر نقش کلیدی داشتند و رفتار شخص امام در مسدود کردن مسیر انحرافی بنی صدر موثر بود؟
سابقه ذهنی و مشاهدات من تحلیل شما را تایید نمی کند. یعنی اینکه شما می گویید تا بنی صدر انحرافش آغاز شد امام(ره) جلوی وی ایستاده باشد و موضع گیری کند. امام خیلی با بردباری بنی صدر را تحمل کردند. ما در سن های جوانی بودیم. ما خیلی جوش می زدیم که چرا با این فرد برخورد نمی شود. حادثه چهارده اسفند پیش می آمد. در دانشگاه تهران یک سری از بسیجی ها را کتک می زدند. روزنامه انقلاب اسلامی بود که علیه شخصیت های نظام تیربار می گذاشت. با کل شخصیت های حزب جمهوری درگیر می شد. حضرت امام(ره) تا مدت ها دعوت می کردند به اینکه باید به اختلافات دامن نزنید، وحدت داشته باشید. خیلی از مسایل اختلافی که پیش می آمد حکمیت درست می کردند تا مثلا بین شخصیت های مسئول مشکلات حل شود. بنی صدر مرتب در خانه اش کار می کرد و در این طرف گاهی مثلا آقای هاشمی به وی جواب می داد و گاهی اوقات از کوره در می رفت. آقای بهشتی با استدلال جواب وی را می داد. مقام معظم رهبری نیز که آن روزها امام جمعه بودند، با طمانینه به ایشان جواب می داد. کار به جایی رسید که مردم در یکی از شهرهای ایلام با سنگ از آقای بنی صدر پذیرایی کردند. آن موقع که این اتفاق افتاد مردم متوجه انحراف وی شد. هنگامی که ایشان از ایلام به تهران آمدند حکم عزلش از فرماندهی کل قوا توسط امام(ره) صادر شد که بعدا مجلس دست به عدم صلاحیت ایشان زد.

آن روز ما حرص می خوردیم که چرا امام زودتر از این ها با بنی صدر برخورد نکرد. بعدا دیدیم که این یک حکمت است. اولا تمام تلاش امام این بود که تا جایی که ممکن است  بنی صدر را حفظ کرده و به مسیر باز گردانند. تمام مسیر اتمام حجت را انجام دادند. امام نمی خواستند کسی که دچار انحراف است ولی انتخاب شده نتواند به کار خودش ادامه دهد.

مشی مقام معظم رهبری با کسانی که مسئولیت داشتند و سر کار هستند همین است. مثلا در سال هشتاد و هشت دیدیم که مقام معظم رهبری چقدر با تحمل و بردباری با جریان فتنه برخورد کردند.

روزگار: مردم شاهد نوعی تلاش اصولگرایان برای خط کشیدن بین شخص رییس جمهور و همان جریانی که شما آن را انحرافی می دانید، هستند. در حالی که آقای احمدی نژاد در سفرهای استانی اعلام می کند که چب و راست سی سال مردم را سرکار گذاشتند. خود آقای رییس جمهور گفته است که مدیون اصولگرایان نیست و حزب و تشکیلات را به شکل موجود نمی پذیرد. کی ممکن است اصولگرایان به این نتیجه برسند که رییس جمهور حامی این جریان و بخشی از این جریان است و دست از این خط کشی ها بین ایشان و جریان انحرافی بکشند؟
من فکر می کنم پاسخ سوال شما در جواب سوالات گذشته بود. من نمی خواهم منکر این بشوم که شخصیت حقوقی رییس جمهور به نحوی از این جریان حمایت می کند. ولی توجیه و توضیح من این بود که ممکن است فردی تحت تاثیر جریان انحرافی قرار بگیرد ولی این پایان کار نیست. یعنی در آن مرحله ای که اتمام حجت شده باشد می توان قضاوت کرد. من مثال موسی و فرعون را زدم. یعنی عده ای مانند خود ساحره ها بعد از دیدن معجزات به موسی ایمان می آورند. پس اگر بخواهیم با نگاه شما به این مسئله بنگریم باید همان ابتدا ساحران را محاکمه کرده و کنار می گذاشتیم. پس در دیدگاه اعتقادی ما مسئله طی مراحل و اتمام حجت در مراحل مختلف که در خصوص بنی صدر توضیح دادم، لازم است. همان برخوردی که حضرت امام با بنی صدر داشتند با آیت الله منتظری دارند. بعدش هم می بینیم که مقام معظم رهبری نیز این رویه را دارند. یعنی این بزرگواران علاوه بر اینکه پاسخگوی مردم هستند پاسخگوی خدای خود نیز هستند. مردم از رهبری انتظار دارند که بر اساس میزان های الهی ماموریت های خود را انجام دهد. به نظر من این کار درستی است که ما مرز می کشیم. چون همه دولت که جریان انحرافی نیست. می توانید بین رفتار رییس جمهور در حمایت از این جریان و خیلی از کارهایی که می کند و این جریان قبول ندارد.

روزگار: شما به اشرافیت جدید اشاره کردید. دو سال پیش نیز آقای هاشمی و روحانی نیز تاکید داشتند که آقای احمدی نژاد در حال ایجاد یک طبقه جدید از اشرافیت است که عملکردشان از خرید شرکت های وابسته به دولت شروع شده است ...
البته من از قول این شخصیت ها نشنیدم ولی اگر شما کدی دارید بفرمایید. اگر ایشان این حرف را زده باشند حرف بسیار مهمی زده است.

ایسنا: حالا اگر گفته باشند یا نگفته باشند ولی آیا این ادعا درست است؟
من بروز چنین جریانی را حس می کنم. ولکن اگر شما کد این اشخاص را داشتید به من بگویید. من مدعی نیستم که تمام اظهارات این افراد را می خوانم ولی اگر دو سال پیش این حرف را زده باشند حرف مهمی زده اند.

روزگار: سازمان های مختلف حکومتی نیز این خطر را بیان کرده اند که تخلفات مالی بسیاری انجام شده است. ولی عملا اذعان دارند که پرونده هایی که در این مسیر تشکیل شده کار به جایی نبرده است. آیا شما صلاح می دانید که این پرونده ها توسط نهادهای قضایی علنی شود و علیه این جریان انحرافی اعلام جرم شود؟
بنده که اینجا نشستم سخنگوی قوه قضاییه و دیوان محاسبات نیستم. اگر این ها وظیفه خود را انجام نداده باشند که امروز شما این اطلاعات را نداشتید که مطرح کنید. دیوان محاسبات باید گزارش بدهد که می دهد.

قوه قضاییه باید مراحلی را طی کند و پرونده تشکل دهد که لابد این کار را انجام می دهد. سازمان بازرسی هم همین طور. ولی این که این نهاد ها چه مراحلی را طی کنند تا به نتیجه برسند باید بگویم که بنده اطلاعاتی در این خصوص ندارم و پاسخگوی آن نیستم.

ایسنا: آقای نبوی! آخر امسال انتخابات مجلس را در پیش دارم. آیا جریان اصولگرا این جریان انحرافی را از لیست خود خارج می کند یا خیر؟ بالاخره ممکن است بحث سهم خواهی پیش آمده و این جریان مذاکره خواهد کرد که سهمی از لیست اصولگرایان برای انتخابات مجلس داشته باشند؟
این طور که قبلا نیز اشاره کردم این جریان، جریان اصولگرایی را هیچ می دانند. شاید به نوعی جریان اصولگرایی را مدیون خود می دانند. بیان شان هم این است که از جریان اصولگرایی عبور کرده اند. احساس هم نمی کنند که با جریان اصولگرا همکاری و هماهنگی داشته باشند. با این توضیح فکر می کنم سوال شما منتفی باشد که این جریان انحرافی بخواهند وارد چانه زنی شود.

ایسنا: ممکن است این اتفاق بیافتد. چون ما در انتخابات های قبلی نیز این بحث ها را شاهد بودیم. ابتدا بحث سهم خواهی پیش آمد ولی بعدا بحث اتحاد اصولگرایان مطرح شد و به نوعی تقسیم سهم انجام شد...
آن قضیه قابل مقایسه با الان نیست. اولا این تجدید نظر طلبی و انحراف روشن نشده بود. منظور شما انتخابات مجلس هشتم و 6+5 است. در آن زمان کسانی که در این ائتلاف فعال بودند از افراد این جریان نبودند. این حرف کاملا درست است که بین سه ظلع اصولگرایی که با هم ائتلاف کردند چالش ها فوق العاده بود که شما اسمش را سهم خواهی گذاشتید ولی پای این جریان انحرافی در وسط نبود.

 /27211

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 147043

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 13 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۹:۴۷ - ۱۳۹۰/۰۲/۰۷
    0 0
    بدون اصلاح طلبان اداره مملكت ممكن نيست.هر چي باشه اونها هم طرفدارانه خود را دارند وكم هم نيستند . احتمالا ايشان با اين گروه مشكل ريشه اي دارند. وما بايد براي سربلندي ايران وانقلاب اسلامي اين چنين اختلافات را كنار گذاشت.
  • بدون نام TR ۰۱:۲۶ - ۱۳۹۰/۰۲/۰۸
    0 0
    من که در این مصاحبه چیزی راجع به خاتمی و شروط او ندیدم. کجا از آقای نبوی چنین سوالی شده و ایشان کجا چنین پاسخی داده اند؟ نکند این سوال و جواب دم قیچی رفته است؟
  • بدون نام MY ۰۰:۰۵ - ۱۳۹۰/۰۲/۰۹
    0 0
    خبر انلاین: میشه دقیقا برای ما بیخبران بگید این جریان انحرافی چیه کیه و از کی به وجود اومده؟ آخه هر چه ما میبینیم همه کسانی که با رئیس دولت از روز اول بودن تا حالا هم هستند بنابراین این جریان از دولت نهم هم وجود داشته و آقایان بیخبر بودند و یا اینکه براشون صرف نمیکرده که خبر دار شن؟