نمایش «شن» به کارگردانی کتایون حسین زاده که در تالار سایه مجموعه تئاتر شهر به صحنه می​رود، روایتی خاص از عشق و مرگ دارد.

 اردوان زینی​سوق: نمایش «شن» به کارگردانی کتایون حسین​زاده در تاریکی با آوایی که می​توانیم به نوعی لالایی بخوانیمش شروع می​شود، صحنه از تاریکی به روشنایی می​رسد تا نورپردازی صحنه به ما بفهماند که منتظر  روشنایی زیادی نباشیم.  صدای تیک تاک ،تیک تاک ..... بجای این​که مارا به جلو ببرد ما را به خواب بازیگرانی که خواب​شان نیز شبیه همدیگر است می​برد،خوابی که نشان از زندگی ماشینی تکراری بازیگران صحنه در صحنه زندگی​ست.

 طراحی صحنه به گونه​ای ما را به قفس کوچکی که خود را در آن حس می​کنیم به حبس می​کشاند و ما خود از قفس خودمان بازیگران را در اتاقی یا خانه​ای که به شکل متفکرانه​ای کوچک شده  به نظاره می​نشینیم.

 آکسسوار صحنه نشان از خانه​ای معمولی نیست ،تماشاگر را به سمتی می​کشاند که فقط می​تواند سفر را و خاطره را در ذهن مجسم کند:چمدانی در جلوی در، قاب عکسی  مخدوش  بر دیوار، پنجره​ای  و تلفنی که گاهی وقت​ها که نیاز است میبینیم​اش. جالب اینکه در این خانه تختی برای خوابیدن و آرامش یافتن نیست ؛ حتی صندلی که نشانی از  آرام شدن برای لحظه​ای داشته باشد.

 طراحی صحنه به صورتی مطلوب و منطقی در خدمت اثر و تفکرات کارگردان نمایش را یاری می​کند. دو زن را که یکی دراز کشیده و دیگری نشسته می​بینیم که گویا درحال خواب دیدن هستند، زنی نشسته با لباس عروس که تضاد را زیبا در صحنه نمایان می​کند. معمولا هرجا لباس عروس می​بینیم و یا عروسی ، شادی  در آنجا نخستین حالتی است که می​بینیم وحس می​کنیم ولی عروس نمایش در اینجا  تحول رو به جلو و تغییر به سوی شادی را برای ما نمایانگر نیست و تکرار و تکرار و غم را به مانند پتکی متناسب با نوع بیان انتخابی بر سر تماشاگر می​کوبد.

 انتظار در این نمایش مفهومی برخلاف سایر انتظارهایی دارد  که در ادبیات نمایشی خوانده​ایم ویا دیده​ایم ، نمایش در ابتدا به ما گوشزد می​کند که ما به عنوان تماشاگر می​توانیم خود را گول بزنیم و به انتظار بشینیم (مانند بازیگران) ویا از ابتدا قبول کنیم که منتظر کسی نباشیم(باز هم مانند بازیگران). در واقع می توان گفت که کارگردان و گروه اجرایی قصد ندارند ما را در انتظار بگذارند و بیشتر می کوشند تا ما را به عنوان تماشاگر به تفکر در زمان قبل و بعد از خودکشی بکشانند.

 دو دوست که یکی به دلیل خیانت شوهرش و عدم تحمل این سرخوردگی و سرشکستگی و دیگری به دلیل از دست دادن شوهر و فرزندان ​و عدم تحمل فراق تصمیم به خودکشی می​گیرند. مرگی که به خاطر اصلی​ترین دلیل زندگی که همانا محبت و دوستی است، اتفاق می​افتد. زندگی که دست و پاها را بسته و کاملا مکانیکی و عروسکی شده است و چه زیبا کارگردان به کمک بازیگران وسایر عوامل حرکت در صحنه را از بازیگران سلب نموده و با میزان​ سن​هایی ساکن و هدفدار فضای مناسب اثر را ایجاد نمودند، که اگر نبود قدرت بیان و بدن بازیگران، خستگی بین تماشاگاران خود را نشان می​داد.

 گریم انتخابی برای الهام پاوه​نژاد درخدمت نقش و اثر است و خستگی و در بند بودن را به خوبی به تصویر می​کشد، ولی این اتفاق برای بازیگر دیگر این نمایش یعنی پریزاد سیف نمی​افتد.

نویسنده به زیبایی نام اثر و فضا را انتخاب نموده است  که شاید همین فضا میتواند به کارگردان کمک کند بجای سکوت ها و موسیقی که تکرار می​شود(با توجه به قابل قبول بودن موسیقی)در بین اپیزودها برای پرکردن صحنه از شن ،از افکت متناسب و موسیقی  ترکیبی با افکت در منطقی ترکردن ریزش شن و پرکردن فضا استفاده کرد. «شن» نمایشی​است که  پس از دیدن می​شود تماشای آن را به دوستان پیشنهاد کرد.

5757

کد مطلب 154185

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 0 =

آخرین اخبار