در جایی که بحثهای نظری کلان مثل همان قضیه تعاریف «سینمای معناگرایانه» و «سینمای دینی» و «سینمای باطنگرا» راه انداخته میشد، آنسوتر و در اداره تابعه دیگر بحث خرید لامپهای سقف فلان سینماست و نبود نقدینگی برای خرید همین کالای دمدست سر کوچه!
متولیان سینمای ما دست به کمر میگذارند و با قامت افراشته از «تولیدات بصری» خود حظ وافر میبرند و نامه «فدایم شوی» تولید انبوه میکنند و آخر سر بحث را به کمبود نقدینگی میکشانند و اداره تابعه دیگری میرود راست راست در بازارهای جشنوارههای جهانی فیلم میگردد و زنبیل «فارابی» پر میشود و وقتی زنبیل کذایی را دم درب معاونت سینمایی و اداره کل ارزشیابی و نظارت میگذارند، هیچ کس حاضر نمیشود محموله را بردارد.
اصلاً معلوم نیست داستان از کجا شروع میشود و به کجا ختم میگردد. گویی دور خودمان حصار کشیدهایم و در بوق دمیدیم که؛ سینمای حقیقی یعنی همین سینمایی که ما داریم! پس بروید فلان فیلم ساخت خودمان را ببینید و اینقدر بخندید تا کف کنید و یا اینکه بروید بهمان فیلم ساخت خودمان را ببینید و از ترس سکته کنید. همه جور فیلم و ژانری در بدنه سینمای ایران ما تولید میکنیم.
یک بامزگی دیگر هم اینجاست که فیلمها با موضوعات یکسان، فلهای ساخت و ساز و فلهای اکران میشوند. روندی که نشان از سیاستهای معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد در این زمینه دارد.
با این سیاستگذاری، خلقالله در فروردین و اردیبهشت ماه 88 میتوانند فیلمهای «اخراجیهای2» و «اخراجیهای2» و اگر خواستند فیلم «اخراجیهای 2» را ببینند. در خرداد و تیر 88 نیز فیلمهای کمدی و ترسناک (به دلیل قرابت و نزدیکی این دو ژانر با یکدیگر) به طرز نصف به نصف اکران میگردد...
حالا بضاعت خودمان را کنار بگذاریم و شاکر باشیم به همین سیاستورزیهای معاونت سینمایی نازنین خودمان؛ چرا نمیشود حداقل در همین تهران خودمان فیلم خارجی متناسب با شرایط فرهنگیمان، مثل فیلمهای خارجی که تلویزیون پخش میکند، روی پرده سینما ببینیم! به خداوندی خدا قسم! دیدن این فیلمها در سالن سینما، روی پرده نقرهای، هزاران هزار کیلومتر سال نوری تفاوت دارد با این گونه دیدن.
در آمریکا 35000 سالن سینما وجود دارد. یعنی این تعداد سینما در 50 ایالت پراکنده است. تعدادی از این سالنها به صورت پردیس ساخته شدهاند. یعنی حدود 27 درصد این سینماها هر کدام چندین سالن جداگانه و VIP برای نمایش فیلم دارند. 56 درصد از این تعداد سینماها درجه ممتاز دارند و مابقی یعنی 17 درصد باقیمانده تعلق میگیرد به سینماهای قدیمی و سرکوچهای؛ همان سالنهایی که هنوز هم 2 فیلم با یک بلیت نشان میدهند.
اما خوراک این سالنها چگونه تأمین میشود؟ با 8000 فیلمی که در سال در آمریکا تولید میشود. از این مقدار حدود 4500 فیلم متعلق هستند به آثار تلویزیونی، آثار مستند و گزارشی و فیلمهای سینمایی به اصطلاح رده B و C. آنچه باقی میماند، 3500 فیلمی است که هر یک بنابر بضاعت تصویری و نمایشیشان میآیند به کارزار اکران جهانی! از این مقدار 250 فیلم موفق به داشتن تور جهانی میشوند و بقیه اگر دخل نکنند،میروند میچسبند به همان اکران داخلیشان...
حالا سؤال اینجاست که اگر بگردیم میان همان 250 فیلم، نمیتوانیم حداقل 20 فیلم، فقط 20 فیلم را شناسایی کنیم که کمی تا قسمتی بنابر مقتضیات ما، قابل نمایش در سینماهای ایران باشد؟
اگر جواب خیر است، پس چطور آقای «فارابی» در این 4 سال و قبلتر از آن زنبیل به دست در بازارهای فستیوالهای جهانی فیلم میچرخند؟ آخرین سفر هم که مربوط به دو ماه پیش بوده و دوره 62 کن!
البته برخی اعتقاد دارند فیلمهای متناسب با فرهنگ و شأن جامعه ما نه تنها توسط بنیاد محترم سینمایی فارابی شناسایی میشوند، بلکه در اقدامی کارشناسانه (و متهورانه) خریداری هم میگردند، قانونمند و قانونمدار بررسی کنیم شاید گفته شود این بنیاد که وظیفه و قدرتی برای نمایش آنچه خریده ندارد و باید معاونت سینمایی و اداره کل ارزشیابی و نظارت، محموله فرهنگی ارسالی از سوی فارابی (همان نازنین زنبیل) را ببینند تا پروانه نمایش صادر کنند.
برخی هم میگویند این اداره کل، بررسیاش را انجام میدهد اما سر آخر اعلام مینماید فقط باد بوده است و بچهای در کار نیست. یعنی آنچه که خریداری شده، توسط دوست و برادر جناب «فارابی» از بیخ بیخودی بوده و با فرهنگ ما هیچ مناسبتی ندارد.
برخی هم میگویند تلویزیون با حال خودمان پیشقدم شده و میخواهد این آثار را یکجا و یکضرب بگیرد زیر بال و پرش! که این یعنی به مرور و در اعیاد میتوانیم فیلم خارجی ببینیم و خدا را شاکر باشیم. بخش خصوصی نیز که رفته تغییر شغل داده و اصلاً در زمینه کارهای فرهنگی نمیشود خصوصی رفت، باید عمومی کار کرد. پس شیفتگان سینما میمانند با همان «جعبه جادو» که از داخلش چیزی را ببینند که قرار بوده بر روی «پرده عریض نقرهای» شاهدش باشند. این هم یک آمار اکران، در سال 1388 که 6 ماه از آن را پشتسر گذاشتیم، فقط دو فیلم خارجی به اکران سینماهای تهران راه یافتند: یکی «فرار از گوانتانامو» و دیگری «کینه2». دنبال آمار سالهای پیش هم نگردید چرا که شاید 2 شما تبدیل شود به 4. اما دنبال راه حل چه؟ بگردیم یا نه؟ بدبختانه به نظرم جواب یک نه! بزرگ است. چیزی شبیه آرزوهای هنوز به گوررفته و نرفته...
نظر شما