گاهی و البته بندرت یکی از همین همسایهها یا مستأجرها به عنوان مدیر این بنای ارزشمند و مسئول اهالی انتخاب میشود. روندی که ابتدا به ساکن بسیار منطقی و حتی عادی جلوهگری میکند. اما همواره این اسبابکشیها و آمد و رفتهای مدیر - مستأجرها با چالشهای اساسی روبهرو بوده.
رئیس جدید سینمای ایران در این چند روزی که به قول معروف جاگیر شده و مستأجر و یا همسایه «دوباره بازگشته» نام گرفته، اقدامات و رفتارهایی انجام داده که تا اینجای کار، او را با مستأجران (مدیران) قبلی متفاوت نشان میدهد. حداقل لبخند رئیس جدید، سبز مینماید و این نوع لبخند متعلق به کسی است که آدمها را سیاه و سفید نمیبیند که هیچ، علاقمند لیستهای خاکستری است.
آنچه که در این 20 ساله اخیر و پس از اسبابکشی هر یک از مدیران سینمایی پس از چندی مستأجری (مدیریت) در معاونت سینمایی وزارت ارشاد روی داده، نمایش کمی تا قسمتی اقتدار همراه لبخندی ظاهراً از سر خیر و دوستی توسط مستاجر جدید برای همسایههای اصلی و قدیمیاش یعنی بدنه سینمای ایران بوده، آن هم در همان اوان و کشاکش اسباب کشی.
به طور مرسوم از لحظهای هم که «مدیر- مستأجر» جدید استقرار مییافت و با خانه نو آشنا میشد دو یا سه روز مهمترین کارش، اول حفظ آن لبخند کذایی بود و بعد از آن هم سرند کردن ساکنین مجموعه و تقسیم آنان به همسایههای خوش اخلاق، فضولباشیهای مجموعه، هم سایههای مشکوک، افراد شرور و هم سایههای مورد دار، و . . . اما او که تازه واردی بیش نبود و هر آیینه به تنها تن خویش نمیتوانست خوبها را از بدها تشخیص دهد (اگر بدی وجود میداشت) سرانجام به لیستی پر از اشتباه دست مییافت و سه سال اول «مدیر- مستأجر»یاش را بر مبنای همین لیست گذران میکرد و سال آخر را بر مبنای عکس و برگردان هر آنچه که در همان لیست کذایی دستهبندی کرده بود.
چرا که فهمیده بود که لیستش از بالا تا پایین و از راست به چپ، حتی اگر آن را سر و ته میگرفت جایی سیاه سیاه بود. جایی سفید سفید. هیچ همسایه خاکستری در این لیست نبود. چرا؟ چون این لیست در حالی تنظیم شده بود که «مدیر- مستأجر» جدید همان لبخند کذایی از نوع سیاه و سفید را بر لب داشت. با این ظاهر و با این تفکر، معلوم بود او بزرگترین قشر از همسایگانش را که به واسطه ذات کاری و حرفهایشان به خاکستری میزدند را نتواند بشناسد و او حوصله سبزی نداشت تا این جماعت خاکستری را سرند کند که هیچ او لبخندش هم سبز نبود. عمدتاً این بیست و چند سال رفتار این «مدیر- مستأجر»ها اینگونه بود. هرچند تعدادی از آنها واقعاً اهل خدمت به اهالی بودند و نیتشان خیر بود اما نوع نگاه آنها متأسفانه با تمام اخلاصشان، راه به جایی نمیبرد. اما نگاه «مدیر- مستأجر» جدید و نام آشنا، علیالظاهر هم خوانیهایی با اهالی دارد.
حوصله سبز رئیس، یعنی پرهیز از انتصابهای هفته اول یا همان چند روزه اول مستأجری در این بنای مرتفع فرهنگی و شناخت از سر حوصله و دوباره همسایههای قدیمی. نا سلامتی خودش در همین بنا و عمارت همسایه دیگرانی بوده که قبلترها به غلط یا درست، کم یا زیاد به آنها، از سوی «مستأجر- مدیر» قبلی سیاه و سفید نگاه میشد. یعنی میشود امیدوار شد به اینکه اگر رئیس جدید لیست هم داشته باشد (که قطعاً دارد و کلان هم دارد) آدمهای این لیست را سیاه و سفید نمینگرد.
جدا از حوصله سبز، از سویی رئیس جدید لبخند سبزی هم دارد. رفع توقیف از چند فیلمی که بعضی از همسایهها ساختهاند، فارغ از اینکه آن همسایه چه رنگی است و اصلاً رنگی دارد یا ندارد پس نشانه چه چیزی میتواند باشد جز همان حوصله و لبخند سبز؟!
باری این سبزیها دلگرمکننده است، او به خانه استیجاریاش برگشته و همسایهها را میشناسد اما خب امیدواریم اگر همسایهای طرحی برای این بنا و عمارت داشت بتواند یکراست برود سراغ رئیس، یا اگر همسایهای دچار جریان بدگویی شد، بتواند از خودش دفاع کند یا اگر مثلاً قرار است به همسایهها امکاناتی داده شود به همگان، یکسان فرصت داده شود.
اگر حوصله سبز و لبخند سبز جواد شمقدری به عنوان همسایه قدیمی این بنا و عمارت و ایضاً مدیر - مستأجر جدید آن، ماندگار باشد، نامش بر سر در این عمارت باقی خواهد ماند. باید تا مدتی امیدوارانه حوصله و لبخندش را سرند و نظاره کرد مبادا سبزیاش کم یا زیاد شود. اینگونه است که همگان از همسایههای قدیمی و مستأجران قدیمی و مهمانان میتوانند درب این عمارت را برای هرچه خیر و صلاح آن است باز نگه دارند.
نظر شما