اواخر مردادماه امسال، در حالی که تب و تاب حوادث ناشی از برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری زبانههای آخرین خود را میکشید، نامهای به امضای 136مستندساز ایرانی بار دیگر این انتخابات و بازخوردهای ناشی از اعلام نتایج آن را در کانون توجه افکار عمومی قرار داد. در این نامه که امضای مستندسازان جوان و پیشکسوت ایرانی را توأمان با خود داشت، کلید تحریم سومین جشنواره سینمای مستند ایران «سینما حقیقت» زده شد.
مستندسازان امضاکننده با اشاره به محدودیتهای ایجاد شده در راه تولید آثار سینمایی مستند در خصوص شرایط فعلی جامعه، از تحریم سومین دوره جشنواره «سینما حقیقت» خبر دادند. در بخشی از این نامه آمده بود: «. . . متأسفانه سختگیری و ممانعتی که امروز بر مستندسازان در ارائه تصویر واقعی و منصفانه از جامعه ملتهب ما اعمال میشود، بیسابقه است. . . ما نمیتوانیم جای خالی مستندهای ساختهنشده از وقایع اجتماعی اخیر را نادیده بگیریم و به دلیل ارزش و احترامی که برای بیان حقیقت قائلیم از هرگونه حضور و شرکت در این جشنواره به عنوان دستاندرکار، منتقد و تماشاگر خودداری میکنیم.»
این نامه در محافل سینمایی، بخصوص در بین سینماگران مستند عکسالعملهای متفاوتی را برانگیخت. روند طی شده کاملاً طبیعی و طبق روال همه عکسالعملهای اینچنینی بود. عدهای با صدور نامه حمایت کرده و امضای خود را پای آن انداختند. برخی راه متفاوتی را در پیش گرفته، نامه را امضا نکردند و دست آخر مسئولان و متولیان سینمای مستند ایران ضمن ابراز تأسف از حرکت انجام شده تحریم فوق را بر سومین جشنواره «سینما حقیقت» بیاثر دانسته و برگزاری جشنوارهای پربارتر از دو دوره گذشته را نوید دادند.
همه اینها گذشت و روز پنج شنبه 23 مهر ماه 88 فرارسید. روز افتتاحیه سومین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران، «سینما حقیقت». کسانی که روز افتتاحیه جشنواره در سالن شماره یک سینما فلسطین حضور داشتند، مردی را دیدند که سمت چپ سالن، روی یکی از صندلیهای ردیف 13 تک و تنها به صحبتهای محمدرضا اصلانی، تنها سخنران مراسم افتتاحیه را گوش میداد. آن لحظه هیچ کس نمیدانست در سر محمد آفریده مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و مدیر جشنواره بینالمللی «سینما حقیقت» چه میگذرد.
آیا داشت به آن نامه کذایی فکر میکرد؟ یا به غیبت مسئولان رده بالای ارشاد و معاونت سینمایی در مراسم افتتاحیه؟ یا. . . محمد آفریده دو روز بعد عدم تمایل خود به حضور در رأس تنها مرکز حمایت و پشتیبانی از سینمای مستند ایران را به اطلاع همه رساند و جواد شمقدری بلافاصله در گفت و گو با یکی از خبرگزاریها از این تصمیم استقبال کرده و آن را تلویحاً پذیرفت. اشخاصی که به محمد آفریده نزدیک هستند خبر از دلخوری شدید او داده و این دلخوری را در تصمیم اخیر او بیتأثیر نمیدانند. ولی سؤال اینجاست که آفریده از چه چیز دلخور است؟ فهمیدن این موضوع نباید کار چندان سختی باشد.
ما حق داشتیم اعتراض کنیم
محمد رسولاف یکی از 136 مستندسازی است که نامه تحریم جشنواره سینما حقیقت را امضا کرده است. رسولاف بحث تحریم را کاملاً از جشنواره جدا خواند وبه خبر گفت: «همه مستندسازها متفقالقول بر این باورند که جشنواره سینما حقیقت یک اتفاق بود و دیدیم که فعالان عرصه فیلم مستند در دو دوره گذشته به شکلی شایسته و بایسته از این جشنواره استقبال کردند. از طرف دیگر شک نداشته باشید که محمد آفریده به عنوان مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و بانی برگزاری جشنواره سینما حقیقت برای همه مستندسازها شخصی قابل احترام و شایسته قدردانی است. اما ما نباید این میان وظایف خود را فراموش کنیم. وظیفه آقای آفریده برگزاری جشنواره فیلم مستند است و ما نیز به عنوان یک صنف وظیفهمان این است که از هر فرصتی برای بیان خواستههایمان استفاده کنیم. این موضوع نباید باعث قهر و دلخوری کسی شود.»
کارگردان فیلم مستند «باد دبور» برخلاف نظر اکثر فعالان عرصه فیلم مستند جشنواره سینما حقیقت را جشنوارهای مختص مستندسازان ارزیابی نکرد و اظهار داشت: «من از همین جا اعلام میکنم ما هیچ مشکلی با جشنواره سینما حقیقت نداشته و نداریم. البته یک سوءتفاهم این میان وجود دارد. برخی عنوان میکنند که جشنواره سینما حقیقت جشنوارهای مختص و متعلق به مستندسازان است اما به نظر من اینطور نیست. این هم جشنوارهای است مانند دیگر جشنوارههایی که در کشور ما برگزار میشوند. همه این جشنوارهها دارای یک مشخصه بارز هستند و آن دولتی بودن است. در دستگاه فرهنگی ما یک نوع نظام ارزشگذاری وجود دارد که در آن فیلمسازها به بچههای خوب و بد تقسیم میشوند و کارکرد این جشنوارهها به نوعی تشویق و تنبیه این بچههای خوب و بد است. ولی همین هم خیلی خوب است. حداقل قضیه این است که میتوانیم در جشنواره دور هم چند فیلم خوب ببینیم.»
رسولاف ضمن تأکید بر زحمات شخص محمد آفریده در مقام مدیر عامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، امضای نامه تحریم را به منزله فراموش کردن زحمات او ندانست و افزود: «زحمات آقای آفریده به جای خود اما این میان حق ما مستندسازها نباید فراموش شود. ما امروز در یک تنگنا محکوم به سکوت هستیم. چرا ما نباید دوربین به دست بگیریم؟ باید به ما فرصت بدهید تا از تنگناهایمان حرف بزنیم. ما ممنون تمام زحمات آقای آفریده در راه رشد و اعتلای سینمای مستند ایران هستیم اما این دلیل نمیشود که در مقاطع حساس از حق مسلم خود به عنوان راویان بیطرف و بلاواسطه حقیقت بگذریم.»
سازنده فیلم «جزیره آهنی» امضای نامه تحریم را نوعی اعلام اعتراض مدنی به شرایط موجود توصیف کرد و ادامه داد: «به نظر من این تحریم فرصتی بود برای اعلام موقعیت مستندسازهای ایرانی و شرایطی که با آن دست به گریبان هستند. ما نباید به این اعلام تحریم با دید بد و منفی نگاه کنیم. این اتفاقی است که در همه جای دنیا رخ میدهد. نمونهاش جشنواره تسالونیکی در یونان که توسط سینماگران این کشور تحریم شد. اتفاقاً به نظر من آقای آفریده به عنوان متولی و مدیر جشنواره سینما حقیقت باید خوشحال باشد که مستندسازان ایرانی اینقدر با غیرت هستند که اعلام موضع را به پنهان شدن ترجیح دادند.»
رسولاف در انتها تحریم را تنها راه حل پیش پای مستندسازان دانست و گفت: «ما در شرایطی که باید زبان گویای جامعه خود باشیم به سکوت محکوم شدهایم و تحریم تنها رفتار و عکسالعمل عاقلانه و عادلانه به این شرایط بود. زبان این تحریم زبان اعتراض است و هیچ ربطی به نفس جشنواره سینما حقیقت نداشت. ما با توجه به این واقعیت که برگزار کننده جشنواره دولت است تصمیم گرفتیم به این نحو اعتراض خود را به شرایط موجود اعلام کنیم.»
سقف را روی سر خودمان خراب کردیم
محمدعلی فارسی از جمله مستندسازانی است که امضایش پای نامه مستندسازان معترض دیده نمیشود. او نقش تحریم در عاملیت قهر محمد آفریده از مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی را به کل رد کرد و به خبر گفت: «تا جایی که من خبر دارم آقای آفریده حدود هفت یا هشت ماه است که تصمیم به ترک مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی گرفتهاند و اینطور نیست که وقایع اخیر اعم از تحریم و مسائل دیگر موجب چنین تصمیمگیری شده باشد. البته ممکن است قدری آن را تشدید کرده باشد اما مطمئناً عامل اصلی در تصمیمگیری نبوده است.»
فارسی در ادامه ضمن ابراز تاسف از حرکت اعتراضی مستندسازان که به شکل تحریم رخ نشان داد اظهار داشت: «در خصوص دوستانی که دست به تحریم جشنواره زدند باید بگویم من اکثر این 136 مستندساز تحریمی را از نزدیک میشناسم. خیلی از این افراد در تماسهایی که طی یک ماه گذشته، به شکل حضوری و تلفنی با من داشتند از این حرکت خود ابراز پشیمانی میکردند. خب این پشیمانی طبیعی هم هست. سینما حقیقت جشنوارهای متعلق به مستندسازان است. حالا اگر جشنواره فیلم پلیس مورد تحریم قرار میگرفت شاید میشد دستاویزی برای توجیهاش پیدا کرد اما سینما حقیقت چه؟»
کارگردان مستند «حقیقت گم شده» تحریم جشنواره سینما حقیقت از سوی مستندسازان را نوعی گل به خودی توصیف کرد و افزود: «در واقع این دوستان جشنوارهای را که متعلق به خودشان بود و همهشان به نوعی در شکلگیری آن نقش داشتند مورد بیمهری قرار دادند. نظر شخص من این است که بچههای تحریمی با این کار تنها به خود ضربه زدند. شاید بشود گفت با این کار سقف را روی سر خودمان خراب کردیم. من روز افتتاحیه در سینما فلسطین بودم و واقعاً برایم سؤال بود که چرا باید چنین اتفاقی بیفتد.»
فارسی اثر تخریبی تحریم جشنواره را بیشتر متوجه خود مستندسازان دانست و ادامه داد: «به نظر من آن کسانی که با این تحریم مثلاً مورد اعتراض قرار گرفتهاند آنچنان هم از این تحریم ناراحت نشده و شاید در دل از آن استقبال هم کرده باشند. از یک قشر فرهیخته و باسواد که با عنوان فعالان عرصه سینمای مستند در این مملکت کار میکند انتظار چنین رفتار ناپختهای نمیرفت.»
این کارگردان مستندساز در انتها ترک مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی از سوی محمد آفریده را یک خسران عنوان کرد و گفت: «درست است که آخر کار مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی زیر نظر دولت اداره میشود اما انصافاً کسانی که در این مرکز حضور داشتند از جمله آقای آفریده هرگز رفتاری دولتی از خود در برابر مستندسازان نشان ندادند. این موضوعی است که بیشک همه دوستان مستندساز از تحریمی تا بقیه با آن موافق هستند و با رفتن آقای آفریده از این مرکز همه خواهیم دید که چه خواهد شد. ولیای کاش این اتفاقات نمیافتاد. درست است که گفتم آقای آفریده از ماهها قبل تصمیم به ترک مرکز گرفته بود اما اگر همه دوستان مستندساز میآمدند و اعلام میکردند در این شرایط همه ما در کنار شما هستیم و از او میخواستند تا بماند شاید اتفاق دیگری میافتاد.»
تحریم کنندگان با جشنواره مشکلی نداشتند
فرهاد مهرانفر یکی دیگر از مستندسازانی است که نامه تحریم را امضا کرده است. او قبل از گفت و گو در خصوص مسائل پیش آمده در جشنواره امسال و بحث تحریم آن از سوی مستندسازان، عملکرد مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی را شایسته نقدی جدی دانست و به خبرگفت: «خود من به شخصه از کسانی هستم که به روند حرکتی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی اعتراضاتی دارم. البته این اعتراض هیچ ربطی به آقای آفریده و قضیه ماندن یا رفتن ایشان ندارد. من قضیه را به شخص محدود نمیکنم و درباره کلیت حرکت مرکز حرف میزنم. مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در کنار روند تکاملی و رو به پیشرفتی که طی سالهای اخیر داشته کاستیهایی را هم خصوصاً در قبال مستندسازان شهرستانی به نمایش گذاشته که بحث در خصوص آنها مجال دیگری را میطلبد.»
مهرانفر در ادامه بحث در خصوص انگیزههای امضاکنندگان نامه را مفصلتر از یک گفت و گویی کوتاه رسانهای عنوان کرد و افزود: «سوت و کور بودن جشنواره امسال نشان از یک آزردگی دارد. آن هم آزردگی یک روح جمعی که به نظر من تکتکشان بیش از دیگران دلبسته چنین جشنوارههایی هستند. شک نداشته باشید کسانی که نیامدند و جشنواره را تحریم کردند با ذات این جشنواره کوچکترین مشکلی ندارند. مدیریت سینمایی ما میتوانست به راهکارهایی بیندیشد تا با این روح آزرده به آشتی برسد. جشنوارههای اینچنینی حداقل مزیتشان فراهم آوردن فرصتی چند روزه برای یک زندگی فرهنگی است.»
کارگردان فیلم سینمایی «درخت جان» در پایان صحبتهای خود بحث تحریم را فراتر از بایکوت یک جشنواره سینمایی یا رفتن یک مدیر از یک مرکز فرهنگی توصیف کرد و گفت: «در چند جمله نمیتوان به مسائلی که منجر به تحریم جشنواره امسال از سوی برخی مستندسازان شد بپردازیم. این نیاز به تحلیل دارد. نباید با این دید به قضیه نگاه کنیم که قرار است تنها اثر این تحریم رفتن آقای آفریده از مرکز گسترش سینمای مستند باشد. این حرکت ناشی از اتفاقاتی است که در جامعه فرهنگی ما و متاثر از مسائل سیاسی رخ داده است. این جشنواره متعلق به مستندسازان است و تنها با یک نگاه مهربانانه و فرهنگی میتوان مشکل بوجود آمده را حل کرد. اگر این نگاه وجود نداشته باشد با تغییر مدیریتها هم کاری از پیش نخواهد رفت.»







نظر شما