هلن میرن و مایکل شین بترتیب در نقش های ملکه الیزابت دوم و نخست وزیر تونی بلر. بامزه اینجاست که هر دو چند ثانیه بعد یک کار مشابه انجام می دهند. هردو از اطاق خارج می شوند و هردو دارند زیرلبی بدجوری بهم فحش می دهند.

سردار محمد رضا نقدی رئیس سازمان بسیج مستضعفان در آستانه 60 سالگی ، بدرستی یک شخصیت پرتجربه و معتمد و مدیری استخوان خرد کرده جلوه گری می کند. او از معدود سرداران دوران جنگ است که علاوه بر خدمت در سپاه ، ماموریت های برون مرزی هم داشته و حتی کریر نظامی و امنیتی او باعث این نشده که وارد کار اجرایی و بدنه دولت هم نشود. مجموعه این ویژگیها باعث می شود که همواره روی حرفهایش متمرکز شویم.در تازه ترین گفتگوی سردار ؛ اما حرف هایی است که باعث تعجب می شود آنهم از کسی که بواسطه تسلط اش به  زبانهای عربی و انگلیسی و به سبب کریر حرفه ای اش، اطلاعات و خبرهایش از اوضاع روزمره بین المللی قطعا دست اول است .

اظهار نظر او در باره عقب عقب رفتن نخست وزیر انگلستان و دست بوسی اش هنگام خروج از دفتر  ملکه بسیار درست است. انگار سردار نازنین خودمان هم فیلم ملکه را دیده است و احتمالا همین یکی دو سکانس اش را.ایکاش سردار فیلم مردی که زیاد می دانست ساخته آلفرد هیچکاک را نیز دیده بود. فیلمی که محصول 1934 است .یعنی 75 سال پیش ساخته شده و چرا این فیلم را مثال زدم به واسطه این جمله ی سردار که فرمودند :

 .. . اما در همان کشور اگردر طول سال چندین تظاهرات انتقادی نسبت به بلیت هواپیما، حقوق و بیمه و یا مسائل دیگرشود، آیا شعاری علیه نظام مضحک خودشان سرخواهند داد؟ اصلاً اجازه چنین کاری را دارند؟ مسلماً ندارند، چون همه آنها را می کشند و قتل عام می کنند.

سکانس آخر فیلم مردیکه زیاد می دانست با دستگیری جاسوسان و خرابکاران به پایان می رسد. و طرز دستگیری جاسوسان و نمایش آن می رفت تا برای هیچکاک دردسر فراوانی ایجاد کند. خود هیچکاک این مسئله را به تفصیل برای فرانسوا تروفو شرح داده و این را من عینا از کتاب سینما به روایت هیچکاک * در ذیل می آورم .

 "... نشان دادن صحنه ای از فیلم که پلیس مشغول تیراندازی باشد هرگز امکان پذیر نیست. اگرچه سکانس پایانی مردی که زیاد می دانست بر اساس یک ماجرای واقعی طراحی شده بود. اما مجمع سانسور اعتقاد داشت که این اتفاق علیرغم گذشت یک ربع قرن از زمان وقوعش  هم چنان لکه ننگی بر دامان پلیس است. با این وجود نمی شد نشان داد که پلیس با خود اسلحه حمل می کند.

این جریان گمان می کنم حدود سال 1910 اتفاق افتاد و به محاصره خیابان سیدنی معروف بود. یک عده خرابکار روس در خانه ای پناه گرفته بودندو   چرچیل که در آن زمان وزیرکشور بود برای نظارت بر قضایا شخصا در محل حاضر شد .می دانید که پلیس انگلستان با خود اسلحه برنمی دارد.و در آن زمان از سرباز های ارتشی کمک گرفتند.در جریان این کار و حین فیلمبرداری اداره سانسور دردسر زیادی برایم درست کرد.

وقتی از سانسورچی پرسیدم که به نظر آنها جاسوسان را چطور باید از خانه بیرون کشید؛ پیشنهاد کردند که از لوله های آب استفاده کنیم. من راجع به این اتفاق مقداری تحقیق کردم و متوجه شدم که وینستون چرچیل هم همین پیشنهاد را کرده بود. عاقبت سانسورچی هم موافقت کرد نشان بدهیم که پلیس چند تایی تیر شلیک می کند به شرط آنکه نشان داده بشود که افراد پلیس به یک مغازه اسلحه سازی در آن حوالی می روند و انواع و اقسام سلاح های قدیمی را برمی دارند. هدف او این بود که برای تماشاگر تصریح شود که پلیس از اسلحه تحت هیچ شرایطی استفاده نمی کند ... "

اگر در هرکدام از شهرهای انگلستان اغتشاشی صورت بگیرد؛ قطعا با آن برخورد می شود . سردار در گفتگوی خود درست و دقیق می گویند. اما اینکه اگر مردم آن کشور به سبب اعتراض و پیگیری حقوق مدنی شان به تظاهرات بپردازند؛ دولت یا پلیس آنها را قتل عام می کند؛ دور از ذهن است. صحبت دیگر سردار نقدی در رابطه با هزینه سرسام آور خاندان سلطنتی اما بسیار مستند است. اما اینکه جرات اعتراض نداشته باشند ، اینگونه نیست .اولین اعترا ض شان هم به ملکه این است که چرا نمیری راحت سرت را بذاری زمین ؟! اینکه مردم انگلستان و به ویژه ایالت ویلز هرگز نتوانستند ملکه ی پیر را به واسطه ی موضع گیری اش در زمان مرگ پرنسس دایانا ببخشند، یکی از عادی ترین اعتراضات آنها بود. نه او ،که چارلز را هم ولیعهدی ابله می انگارند و دیگر حال و حوصله رژیم سلطنتی را ندارند.

همین اکران فیلم ملکه ابتدا به ساکن از سوی دفتر خاندان سلطنتی با هشدار و اما واگر روبرو شد.و عده ای خواستار اکران نشدن این فیلم در خاک انگلستان و کشورهای مشترک المنافع شدند . چراکه در این فیلم به هرحال گوشه هایی  از زندگی خصوصی ملکه هم نمایش داده می شود و خب هیچکس هم از دیدن تشریفات بی خودی زندگی آنها خوشش نمی آید.مثل همان سکانس 12 دقیقه ای  مربوط به شکار گاه سلطنتی و یا نوع زندگی مادر ملکه و خیل آدم های بیکار و بیعاری که دوروبر او می چرخند. ضمن اینکه در فیلم به بعضی از نقاط ضعف ملکه هم اشاره می شود ، مثل همین مورد داستان دایانا و اینکه ملکه آدمی است که سخت کسی را می بخشد و کینه توز است. در فیلم می بینیم که مردم عادی کوچه خیابان به ملکه ناسزا می گویند.اما چه اتفاقی افتاد؟ فیلم سروقت  و طبق جدول تنظیمی در 15 سپتامبر 2006 در انگلستان ، در 20 اکتبر در کانادا و در 26 دسامبر در استرالیا به اکران سراسری رسیدند.  

نه فقط بریتانیایی ها حتی استرالیایی ها و کانادایی ها هم از این رژیم لوس و خنک به تنگ آمده و به  یک بی اعتقادی عمیق رسیده اند. .دولت کانادا در هفته آخر نوامبر اعلام کرد که حضور ولیعهد انگلستان در این کشور چیزی حدود 2 میلیون دلار هزینه در برداشته و در خود بریتانیا نیز همواره نسبت به هزینه های گزاف و بعضا زائد و در برخی موارد مضحکی مثل هزینه نگهداری از اسطبل سلطنتی و ... افکار عمومی حساسیت های فراوان داشته و مدام هم بیشترمی شود.ملکه مردنی است.پسرش هم مرخص است. و بریتانیایی جماعت هم از دست این مفت خورها در عذابند.

از سویی هاید پارک و گردهمایی سیاسی و اجتماعی روزانه و هفتگی بویژه شنبه و یکشنبه اش هم که یک روند و سابقه ای چندین دهه دارد. با این مکان دیگر نیازی به توی خیابان پریدن و خالی کردن حب و بغض نیست که با قتل عام هم پاسخ داده شود.

 * سینما به روایت هیچکاک ؛ انتشارات سروش ؛ چاپ دوم ؛ 1369؛ ترجمه پرویز دوایی ؛ ص 71 و 72.

کد خبر 28169

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۰۷:۳۳ - ۱۳۸۸/۰۹/۱۳
    0 0
    شرمنده آقای تهرانی! اگر این جماعت اینقدر از ملکه و پادشاهی متنفرند، چطور در استرالیا همه پرسی میشه و اکثریت رای میدهند به جای استقلال تحت پادشاهی بریتانیا قرار داشته باشند! یه ذره کتابهای بیشتری بخون
  • آراد IR ۰۷:۵۷ - ۱۳۸۸/۰۹/۱۳
    0 0
    مگه آقای ضرغامی نگفتهخ که ازاین نوع صحنه هانباید دررسانه ها باشد دل خون میکنیدا ...

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین