در طول دهه اخیر، انجمن سرمایهگذاران مسبایو، محل سرمایهگذاری شرکتهای زیستفناوری ماساچوست امریکا بوده است. اگرچه این شرکتها درظاهر از وضعیت خود راضیاند، اما در جلسهای که دو ماه پیش در هتل شرایتون بوستون برگزار شد، میتوانستید مدیران و سرمایهگذاران زیادی را ببینید که نگران بقای خود در این آشفته بازار اقتصادی هستند.
شورای زیستفناوری ماساچوست که این نشست را در هفته دوم دسامبر ترتیب داد، برنامه جدیدی را نیز در دستورالعمل خود گنجانده بود. این برنامه شامل بررسی منابع مالی جایگزین برای کمک به این صنعت بود؛ مثلا تامین منابع از سازمانهای غیرانتفاعی یا برنامههای دولتی تحت اجرا.
این شورا همچنین روزی را به نام «روز دارو» تعیین کرد تا مدیران شرکتهای محلی زیستفناوری این فرصت را پیدا کنند و با پیشگامان توسعه تجارت شرکتهای دارویی به گفتگو بپردازند. این شورا امید داشت که در نتیجه این گفتگوها تسهیلاتی در مشارکت این دو گروه ایجاد شود.
شکی نیست که زیستفناوری هم دوران پر تلاطمی را میگذراند. این صنعت یکی از پرخرجترین صنعتهاست؛ زیرا هزینه و زمان زیادی برای تحقیقات و توسعه داروها صرف میشود تا بالاخره بتوان نتیجه را به بازار عرضه کرد و به سود رساند. در حال حاضر، بعضی از این شرکتها پیشاپیش خود را در آستانه ورشکستگی میبینند. شرکت اینتروژن تراپیوتیک در هوستون، کموتیک تراپیوتیک در ونکوور کانادا و ارکسترا تراپیوتیک کالیفرنیا از جمله شرکتهای رو به افول هستند.
برخی از ناظران، بر این باورند که در این بحران به وجود آمده، کمکهای اندک -هرچند در خور توجه- راه به جایی نمیبرند. ایلین برنارد، رییس انجمن بیو-اینداستری، که یکی از سازمانهای تجاری با محوریت زیستشناسی است، میگوید: «درحال حاضر هیچکس نمیتواند از این راه پول خوبی دربیاورد. من فکر میکنم این احتمال وجود دارد که برخی از شرکتها به آخر کار خود برسند و این واقعا جای نگرانی دارد.»
شرکتهایی که دست روی دست گذاشتهاند و به امید سال 2009 نشستهاند، بیشتر از بقیه در معرض خطر انحلال قرار دارند. بعضی میگویند که شاید گلچین شدن شرکتها هم آنقدر بد نباشد و با حذف شرکتهای ضعیف و کوچک، شرکتهای بزرگتر رونق بیشتری بگیرند. پُل کادن، تحلیلگر بانک سرمایهگذاری کی.بی.سی در لندن میگوید: «تصفیه موسسات ضعیف باعث میشود که تمرکز بیشتری بر روی بزرگترها، که هنوز نفوذی در بازار دارند، جلب شود. امیدوارم که این طور شود.»
به نظر او و همفکرانش، سرمایهگذاران علیرغم وضعیت ناپایدار مالی بازار جهانی، هنوز از شرکتهای قویتر حمایت میکنند. البته با توجه به انعطافپذیری این صنعت در مقابل طوفانهای مالی اخیر، ممکن است حق با آنها باشد. با وجود این که برخی از شرکتهای کوچک خسارتهای سنگینی را متحمل شدهاند، اما باز زیستفناوری توانسته است در سال 2008، بازارهای گستردهتری را تحت سلطه خود بگیرد. بر اساس آمار سازمان امریکایی بورس و اوراق بهادار NASDAQ، در حالیکه در سال گذشته ارزش سهام چیزی در حدود 41درصد کاهش کلی پیدا کرده، اما در بخش زیستفناوری تنها 12درصد محاسبه شده که شامل 136 شرکت مختلف بوده است.
ینس اکشتاین، از طرفداران سرمایهگذاری پرمخاطره، میگوید: «بالاخره مردم باید یک جایی سرمایهگذاری کنند. اگر شما به آمار و وضعیت زیستفناوری نگاه کنید، میبینید که در مقایسه با بقیه از شرایط بهتری برخوردار است. کسانی که در این صنایع سرمایهگذاری کردهاند؛ اعم از صنایع کوچک، متوسط یا حتی بزرگ، کمتر از بقیه سهامداران ضرر کردهاند.»
برآورد کارشناسان نشان میدهد که در سال گذشته میزان خسارت شرکتهای بزرگ 13درصد، شرکتهای متوسط 31درصد و شرکتهای کوچک 43درصد بوده است.
حالا باید دید در این میان، تکلیف محققان و دانشمندان جویای کار چیست. مت گاردنر، مدیر شرکت بی.بیو در شمال کالیفرنیا میگوید که استخدام در شرکتهای کوچک متوقف شده است. این امر باعث شده که افراد زیادی در صف طولانی استخدام منتظر بمانند. پیش از بحران اقتصادی و کساد شدن وضع بازار، تقاضا برای بهکارگیری افراد تحصیلکرده و متخصصان زیستفناوری بسیار زیاد بود و افراد طی یک یا دو ماه جذب کار میشدند. حالا که شرکتهای ضعیف از صحنه محو میشوند، افراد زیادی هم بیکار میمانند.
در حال حاضر وضعیت رو به وخامت میرود. سازمان تجارت زیستفناوری امریکا اعلام کرده که حدود یک سوم شرکتهای کوچک، نقدینگی کافی در دست ندارند که بتوانند حتی شش ماه آینده را دوام بیاورند. پس سرمایهگذاران و شرکتها با چشم و گوش باز، حساب و کتابشان را نگه دارند و بادقت گام بردارند.
در گزارشی که اکتبر سال گذشته (2008) توسط بانک سرمایهگذاری گلدمن-ساچ درباره وضعیت شرکتهای زیستفناوری اروپایی تنظیم شد، پیشبینی شده که شرکتهای اروپایی هم در سال 2009 و 2010 به مشکلات مالی زیادی برخواهند خورد و موفق به جذب سرمایههای بیشتر نخواهند شد.
راه چاره چیست؟
تعجبی ندارد اگر شرکتها در این شرایط، سیاستهای جدیدی را اعمال کنند. کم کردن هزینهها و حقوق کارکنان یا کنار گذاشتن پروژههای زمانبر و گران، میتواند راهحلهای مفیدی باشد. برخی از این شرکتها تاسیسات جانبی خود را تعطیل کردهاند تا با تمرکز روی دفاتر مرکزی خود در هزینهها صرفهجویی کنند. به طور مثال، شرکت پپتیموم ماساچوست 50درصد کارمندانش را از کار، بیکار کرده و پروژههای تحقیقاتی حوزه آلزایمر و پارکینسون خود را نیز متوقف کرده است. باقی شرکتها هم مرتب به دنبال راهی میگردند تا به طریقی درآمدزایی کنند.
ادغام شرکتهای کوچک و همچنین فروش حق امتیاز بسیاری از پروژهها، یکی از راهکارهایی است که شرکتهای مختلف برای نجات خود به کار بستهاند.
اما این فراز و نشیبها به این معنی نیست که تمام منابع مالی ته کشیده باشد. هنوز هم سرمایهگذاری پرمخاطره انجام میگیرد، اما باید دید تا کجا بازار با این سرمایهگذاران همراهی خواهد کرد. اخیرا مطالعهای بر روی بیش از 400 سرمایهگذار امریکایی انجام گرفته که براساس آن، 92درصد گفتهاند که امسال، جریان سرمایهگذاری مانند سال 2008 به کندی پیش خواهد رفت. 61درصد نیز معتقد بودند که کاهش سرمایهگذاری 10درصد بیشتر خواهد شد.
در کل به نظر میرسد که سرمایهگذاری در شرکتهای زیستفناوری، البته بعد ازفناوریهای پاک، بیخطرترین سرمایهگذاری است. برخی هم براین عقیدهاند که علوم زیستی در سال 2009 رشد و پیشرفت خواهند داشت و سرمایهگذاریها افزایش خواهد یافت. اما در سالهای اخیر و آغاز بحران جهانی اقتصادی، افراد هم محافظهکارتر شدهاند و راضی کردن آنها برای پذیرفتن ضررهای احتمالی کمیسختتر است.
سهامداران، شرکتها را تحت فشار میگذارند تا به بازدهی برسند و محصولاتشان را هرچه سریع تر وارد بازار کنند. برای تضمین موفقیت مالی، بسیاری از سرمایهگذاران به تامین منابع پروژهای اختصاصی و نه کل برنامههای یک شرکت اقدام میکنند.
البته خیلی از این سهامداران هم نیم نگاهی به شرکتهای دارویی دارند. تعداد زیادی از مدیران شرکتهای بزرگ دارویی، به محض پایین آمدن قیمتها شروع به خرید سهامهای شرکتهای زیستفناوری کردند. اما باید دقت داشت که اداره این نوع شرکتها که زمینه فعالیت آنها تحقیق و پژوهش است، گران تمام میشود و شرکتهای دارویی نمیتوانند از پس همه آنها برآیند. پس زمانی که صنعت داروسازی نمیتواند به تنهایی بخش زیستفناوری را از نابودی نجات دهد، مشارکت این دو بخش میتواند چارهساز باشد.
اما نتیجه همه این بحثها چه تغییری در زیستفناوری ایجاد خواهد کرد؟
مسلما دانشمندان و محققان باید با دقت و وسواس بیشتر برای تشکیل شرکت جدید خود اطلاعات جمع کنند. ادغام شرکتها و تقسیم مالکیتها افزایش خواهد یافت، بنابراین از تعداد آنها کاسته شده و برعکس، شرکتهای بازمانده بزرگتر میشوند. سهامداران قابلیتهای بازاریابی مدیران شرکت را بیشتر از تلاشهای علمیشان زیر سوال خواهند برد و شرکتها نیز از توجه صرف به مسایل علمی و آزمایشگاهی پرهیز خواهند کرد.
نیچر، شماره 457، ژانویه 2009- ترجمه: آزاده پارساپور
نظر شما