هادی غفاری در مصاحبه با روزنامه اعتماد به سوالاتی در مورد کشف سلاح از انبار کنار مسجد الهادی پاسخ داد.

هادی غفاری گفت:

در سال های پایانی جنگ که مصادف با دوران نمایندگی من در مجلس شورای اسلامی بود، به دلیل مشغله زیاد کاری در مجلس چندان درگیر کارهای جبهه و بسیج و مسجد نبودم ولی بسیج مسجد همچنان فعال بود. حتی بعد از پایان جنگ هم به طور طبیعی به فعالیت خود ادامه می داد ولی 17 سال پیش به دلیل مشکلاتی که در درون بدنه بسیج مسجد به وجود آمد و بنده هم هیچ دخالتی در آن قضایا نداشتم بسیج منحل شد.

با تعطیل شدن مسجد ساختمان و انباری که در اختیار بسیج مسجد بود هم خالی شد و ما فکر می کردیم آنها وسایل خودشان را برده اند و وسایل مسجد را هم تحویل داده اند.

انبار بسیج یک اتاق کوچک زیرپله یی دو متر در دو متر بود که بعد از تخلیه شدن توسط بسیج، ما یک بار هم به آنجا نرفتیم چون بیرون از ساختمان مسجد قرار دارد.

در کنار این انبار موتورخانه مسجد است که دو سال قبل نیمی از آن را که در حد 15 یا 16 متر می شد به یکی از افراد متدین و نمازگزار مسجد اجاره دادیم و از آنجا که ایشان اهل شمال هستند آنجا را تبدیل به برنج فروشی کردند.

ایشان آنقدر فقیر و تنگدست است که حتی اجاره هفت، هشت ماه اخیر را هم نتوانسته بود به مسجد بپردازد و تازه دو هفته پیش اجاره این چند ماه را یکجا به مسجد پرداخت کرد.

منظورم از گفتن این حرف ها این است که ما هیچ خبری از وجود اسلحه در انبار مسجد نداشتیم. ساختمان قبلاً دست بسیج بوده است و بعد از منحل شدن هم ما فکر می کردیم همه وسایل را با خودشان برده اند و اطلاعی نداشتیم. اگر من از وجود اسلحه ها در انبار مسجد خبر داشتم یقیناً تاکنون تحویل مراجع و مقامات مسوول داده بودم. اگر قصد سوئی هم داشتم که آنقدر عاقل بودم که آنها را در مسجد و در ملاء عام جلوی برنج فروشی که محل رفت و آمد مردم است نگه ندارم. لااقل در بیابانی پنهان می کردم.

دیروز دوستی من را در خیابان دید و به شوخی گفت تو این همه اسلحه داشتی و خبر ندادی، به ما می دادی که کودتا می کردیم. یعنی این مساله آنقدر مضحک است که ایشان به طنز این حرف را به من می زدند. من واقعاً در جریان این انبار و اسلحه هایی که از آن کشف شده نبوده و نیستم و نباید این گونه علیه من جنجال کنند. گله من از خبرگزاری های رسمی کشور است که متاسفانه با این موضع گیری ها و خبرهای کذبی که منتشر می کنند خودشان را بی اعتبار و بی حیثیت می کنند از جمله خبرگزاری فارس و برنا که این خبر را منتشر کردند. البته خبرگزاری برنا، آبرومندانه تکذیبیه من را منتشر کرد ولی خبرگزاری فارس تکذیبیه را ناقص منتشر کرد.

روزنامه کیهان، جوان و رسالت با بی تقوایی کامل این خبر را با تیتر درشت چاپ کردند و به قول معروف از هول حلیم در دیگ افتادند. مثلاً کیهان تیتر زده بود که هادی غفاری دستگیر شد. بعد از چاپ این خبر خودم به آقای شریعتمداری تلفن زدم و گفتم آقای شریعتمداری اگر دستگیر شده ام پس چه جوری به شما تلفن زده ام. ایشان گفت نه، لابد شما از زندان به من تلفن زده اید. به ایشان گفتم به شماره نگاه کنید. آیا این شماره زندان است؟ این شماره منزل من است. اما ایشان به شوخی یا جدی باور نکرد. من هم گوشی را به همسرم دادم و گفتم شما به ایشان بگویید من منزل هستم و دستگیر نشده ام. همسرم هم با پوزخندی به ایشان گفت من دستگیر نشده ام و در منزل هستم. بعد از این مکالمه ایشان قول داد تکذیبیه را چاپ کند ولی این کار را نکرد و دوباره که تماس گرفتم خودشان نبودند و مسوول دفترشان در پاسخ به سوال من که چرا تکذیبیه را برخلاف قولی که داده بودید چاپ نکرده اید، گفت شما دستگیر شده بودید و موقتاً آزاد شده اید.

ما تاکنون دروغی به این بزرگی نشنیده بودیم که از کیهان شنیدیم. به آنها هم گفتم یقین بدانید من شب اول قبر یقه شما را خواهم گرفت. شما با حیثیت و آبروی روحانیت، تشیع و وفاداران به انقلاب اسلامی و این سرزمین به این راحتی بازی می کنید و حرمت و قداست لباس روحانیت را در حد یک قاچاقچی پایین می آورید.

مشکل روزنامه رسالت هم با من به سال های دور برمی گردد؛ آن زمان که آقای آذری قمی عضو هیات مرکزی روزنامه بودند و نظرات معاندی را علیه امام مطرح می کردند. این روزنامه از همان زمان نسبت به من کینه دارد.

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 42082

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 16 =