۰ نفر
۱۵ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۰:۴۲

ایرج تقی‌پور

ساده انگاشتن بحث محتوا از سوی مدیران و برنامه‌ریزان فرهنگ کشور از جمله گرفتاری‌های عظیم و به ظاهر حل‌نشدنی است که ما سال‌هاست در بخش محصولات سمعی و بصری با آن دست به گریبان هستیم.

کار فرهنگی و اصولاً فرهنگ را باید جزو مقولات مردم‌نهاد به حساب آورد. این بدان معناست که با برنامه‌ریزی و امر و نهی نمی‌توان در این وادی به اهداف مشخص شده دست یافت. روال کار هم به این شکل است که اهل فرهنگ تقاضاها و نیازهای فرهنگی مردم را که در بطن اجتماع شکل گرفته‌اند تشخیص داده و نسبت به برآورده ساختن آن‌ها اقدام می‌کند. دولت نیز این میان همانطور که در قانون تاسیس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم آمده ملزم به اعمال وظیفه نظارتی و حمایتی خود بر طبق قوانین مصوب است.

انتظار بر این بود برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته به نحوی باشد که هرم محتوایی مجموعه سینما، با قاعده فیلم‌های سرگرم کننده و سبک تا رأسی که فیلم‌های فاخر را در بر می‌گیرد، تعریف شود. انتظاری که متاسفانه مجموعه عمال فرهنگی دولت، بخصوص مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تحقق آن نکوشیدند.

به دلیل بی‌برنامگی‌ها این هرم محتوایی در ادامه حیات خود تبدیل به هرمی لاغر و ناقص شد که قاعده‌ای به غایت وسیع از فیلم‌های سبک و عوام‌زده دارد. باید بپذیریم در طول این سال‌ها هیچ برنامه‌ای برای منظم کردن قاعده این هرم محتوایی نداشتیم.

ما در سینمای ایران با دو دسته آدم رو به رو هستیم. دسته اول حرفه‌ای‌ها هستند که حداقلی از اخلاق حرفه‌ای و باید و نباید‌های صنفی را در کار خود رعایت می‌کنند. دسته دوم را من دسته تاجرها نامگذاری می‌کنم. افرادی غیرحرفه‌ای که با کم‌ترین سرمایه مادی و معنوی، بیشترین سود را در این عرصه به جیب می‌زنند. البته حق هم دارند. وقتی مشاهده می‌کنند 60 درصد سود موجود در این عرصه به جیب کسانی می‌رود که کم‌ترین سرمایه را گذاشته‌اند دلیلی ندارد از راهی که در پیش گرفته‌اند بازگردند.

این شیوه‌ای بود که سینمای موسوم به فیلم فارسی در پیش از انقلاب برای مقابله با فیلم‌های خارجی در پیش گرفت و به قدری تاجران امروز به اسلاف خود شبیه شده‌اند که کپی فیلم‌های قبل از انقلاب را به روز رسانی کرده و روانه اکران می‌کنند.

عایدی سینمای ایران از بلیت‌فروشی اکران‌ سال 88 مبلغی در حدود 15 میلیارد تومان بود که چیزی در حدود 60 درصد از این رقم به فروش فیلم‌های سبک و «ژانگولری» اختصاص داشت. از 300 میلیارد تومان عایدی شبکه نمایش خانگی که با فروش فیلم‌های 1500 تومانی تامین شده هم چیزی نزدیک به همین مقدار یعنی در حدود 60 تا 70 درصد به فیلم‌های «ژانگولری» و درصدی هم به فیلم‌های خارجی اختصاص داشت.

با یک حساب سرانگشتی متوجه می‌شوید آثار فرهیخته و چیزی که در لفظ از آن به سینمای ایران یاد می‌کنیم چیزی کم‌تر از 20 درصد مخاطب و سرمایه درگردش این صنعت را در اختیار دارد. تکلیف دیگر از این روشن‌تر نمی‌شود. شاید گفتنش درست نباشد، اما باید باور کنیم این قبری که بالای سرش به گریه و زاری مشغولیم خالی است.

امروز سینماگران حرفه‌ای و واقعی ما بیش از پیش در کنج عزلت گرفتار شده‌اند و متاسفانه عرصه برای ترکتازی تاجرهای بیگانه با سینما مهیاتر از قبل است.

این نتیجه برنامه‌ریزی‌ و مدیریتی است که در این سال‌ها همه ما در پر و بال دادن به آن سهیم بودیم. همه مقصریم و هیچ کس نمی‌تواند از زیر بار این تقصیر شانه خالی کند. از مسئولان و مدیران فرهنگی و دولتی بگیرید تا من سینماگر.

کد خبر 66646

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • کارشناس سینما IR ۰۶:۲۶ - ۱۳۸۹/۰۳/۱۸
    0 0
    باید بگویم بر خلاف نظر نویسنده محترم، بیشتر دسته اول یا همان حرفه ای ها تاجر پیشه هستند که این هم بد نیست چون اگر سینما را صنعت بدانیم از ویژگی های یک صنعت گردش مالی بالا در قبال تولید است بنابراین چنانچه نمایش خانگی یا home video توانسته چنین گردش مالی را بوجود آورد بر اساس آموزه های اقتصادی تحول خوبی صورت گرفته است(هیچ کس موافق تولید آثار سطحی و نازل در فرایند نیست)

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین