ساعت هشت شب یکشنبه -27تیر- مأموران کلانتری خواجه ربیع مشهد هنگام گشت دختر جوانی را دیدند که از داخل یک خودروی پراید کمک میخواست. مأموران با مشاهده این صحنه به تعقیب خودرو پرداخته و سرانجام آن را متوقف کردند. همانموقع دو مرد -سرنشینان پراید- با عجله خود را به مأموران رسانده و سعی کردند با پرداخت رشوه متواری شوند، اما بلافاصله دستگیر و همراه دختر جوان و پسر دیگری به کلانتری منتقل شدند.
«نیلوفر» - دختر ربوده شده- به مأموران گفت: 21 ساله هستم و حدود یک سال قبل در فروشگاهی مشغول کار شدم. تا اینکه «سامان» - مدیر فروشگاه- چندی قبل به من پیشنهاد ازدواج داد. ضمن اینکه با حرفهایش مرا فریب داده و اعتمادم را بشدت جلب کرده بود، یک روز «سامان» هراسان به من گفت: با مشکل روبهرو شده و نیاز به سهمیلیون تومان پول دارد. بنابر این خیلی سریع همه پساندازم را به او دادم، اما بعد از آن رفتار سامان بشدت تغییر کرد و دیگر توجهی به من نمیکرد بنابراین یک روز از «سامان» خواستم قرضش را برگرداند که منکر موضوع شد. بهخاطر اینکه هیچ مدرکی علیه او نداشتم، نتوانستم پولم را پس بگیرم.
تا اینکه ساعتی قبل «سامان» تماس گرفت و از من خواست برای گرفتن پولم به یکی از خیابانهای شهر بروم. غافل از اینکه چه نقشه شومی در سر دارد، راهی آنجا شدم. وقتی رسیدم «سامان» و دوستش را داخل خودروی پراید دیدم. وقتی داخل ماشین نشستم او کیسه پول را به دستم داد. در حال شمردن پولها بودم که ناگهان دوست «سامان» ماشین را روشن کرد و به سرعت حرکت کرد. در حالی که بشدت ترسیده بودم از او خواستم توقف کند اما ضمن تهدید به راهشان ادامه دادند. دو آدم ربا در بین راه یکیدیگر از دوستانشان را نیز سوار کردند که از حرف هایشان متوجه شدم میخواهند مرا به یکی از شهرهای شمال کشور ببرند.
در حالی که هیچ راهی برای فرار نداشتم با دیدن خودروی گشت پلیس از مأموران کمک خواستم.
نظر شما