دکتر قاسم کاکایی گفت: " در همایش های فلسفی بین المللی بر خلاف اکثر همایش‌های داخلی تعداد دانشجویان شرکت کننده بیشتر از اساتید است . "

به گزارش خبرآنلاین حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی، در پاسخ به این سؤال که برگزاری مطلوب همایش بین‌المللی فلسفه در سایه رعایت چه نکاتی حاصل می‌شود، گفت: برگزاری چنین همایش مهمی باید با رعایت دو نکته همراه باشد. اول حضور استادان فن و متفکران مطرح کشور که به عرضه فکر و اندیشه بپردازند تا این نظرات، بعداً در قالب کتاب عرضه شود. دوم؛ حضور دانشجویان علاقه‌مند با رشته‌های تحصیلی مرتبط با فلسفه که با طرح سؤال، ارائه‌کنندگان مقالات را به خطابه و پاسخگویی و ارائه فحوا و محتوای جدید وا دارند و همچنین، خود نیز آبدیده شده و بعدها ستون‌‌های علمی کشور را تشکیل دهند.

مدرس دوره‌های فشرده دانشگاه‌های کارولینای شمالی و کالج اسلامی جاکارتا که تجربه حضور درهمایش‌های بین‌المللی در دانشگاه‌هایی هم‌چون نیویورک، آکسفورد، کمبریج، لندن، وین، برلین، ناپل، آتن، استانبول، دمشق و باکو را دارد، به ذکر یک مثال از حضور پررنگ دانشجویان در همایش‌های بزرگ پرداخت. وی گفت: در همایش بزرگی در اتریش با عنوان «خدا و جهانی شدن» که توسط 16 کشور عضو اتحادیه اروپا برگزار ‌شد، به کشورهای حاضر در همایش 5 سهمیه شرکت دانشجوی دکترا تخصیص داده بودند. یعنی در این همایش، 90 دانشجو و 40 استاد حاضر بودند و این نکته که تعداد دانشجویان بیش از اساتید بود، قابل توجه است. بر خلاف اکثر همایش‌های داخلی که تعداد اساتید بیشتر از دانشجویان است و همچنین بیش از آن‌که بر کیفیت همایش تأکید شود، بر کمیت آن صحّه گذارده می‌شود. همچنین در همایش یاد شده، از دو ماه پیش از آغاز همایش، تمام دانشجویان به مقالات پذیرفته شده در همایش دسترسی داشتند، تا در روز برگزاری، در قالب سه گروه، هر سه مقاله‌ای که در یک روز ارائه می‌شد را با طرح سه سؤال مورد نقد قرار دهند.

دکتر کاکایی در بخش دیگر این گفت و گو با بیان اینکه گاهی «متعلق فکر» ـ یعنی چیزی که به آن می‌اندیشیم ـ مسائل جزئی را در علم (Science) شامل می‌شود، گفت: در این موارد، «فکر» متعلق به امور جزئی و به قول مولانا، «عقل جزئی» است که کارساز می‌شود. یعنی همان عقلی که راجع به معیشت و مسائل روزمره زندگی می‌اندیشید. در واقع در اینجاست که «فکر» جای «غریزه» را در حیوانات می‌گیرد. حیوانات برای چگونگی زندگی، نیازی به تفکر ندارند و غریزه این کار را برای آنها انجام می‌دهد.

مترجم کتاب «عوالم خیال» با تأکید بر این که عقل جزئی، حیوانیت انسان را تأمین می‌کند، ادامه داد: در مقابل عقل و فکر جزئی، عقل و «فکر کلی» قرار دارد که انسان را از حیوان متمایز می‌کند. در واقع، فکر کلی مربوط به انسانیت انسان است. و «فلسفه» همان فکر کلی و به تعبیر برخی عرفا ـ از جمله مولانا ـ «عقل کلی» است، فلسفه به دنبال چرایی، حقیقت و حکمت زندگی و چیستی هستی است.

دکتر کاکایی، سؤالاتی از قبیل اینکه «مرگ چیست؟»، «حیات چیست»، «هستی چیست؟»، «زیبایی چیست؟» و «قدرت چیست و آیا داشتن یا نداشتن آن مطلوب است یا خیر؟» را سؤالاتی فلسفی دانست و گفت: «فلسفه» علمی است که این سؤال‌ها را به نحو دقیق و حقیقی پاسخ می‌گوید و جزو نیازهای انسان بما هو انسان است و فلسفه هویت انسان را می سازد. مثلاً انسان را «حیوان مرگ‌اندیش» دانسته‌اند، پس پرداختن به مباحث حیات و ممات، همگی مباحثی فلسفی هستند.

استاد فلسفه دانشگاه شیراز «فلسفه» را مادر علوم یا به تعبیر قدما «ملکه علوم» معرفی و اضافه کرد: فکر از کودکی انسان را درگیر خود می‌کند. شاید مسائل فکر جزئی، توسط غریزه قابل پاسخگویی باشد، اما فکر کلی، مبانی زیربنایی تفکر آدمی را تشکیل می‌دهد و این موضوع، همان دغدغه فلسفی هر انسانی است؛ حتی اگر خود او بدان واقف نباشد.

نویسنده کتاب «هستی و عشق و نیستی» ادامه داد: گاهی انسان از خواب غفلت بیدار می‌شود و آنگاه می‌داند که می‌اندیشد و فلسفیدن را آگاهانه می‌آغازد. گاهی عده‌‌ای «فلسفه» را با «سفسطه» اشتباه گرفته‌ و معقولات را با مسائل دینی، ناهمگون یافته‌اند و به اشتباه، اندیشیدن را محکوم ساخته‌اند. در صورتی‌که هیچ انسانی نیست که دغدغه فلسفی نداشته باشد؛ چرا که در غیر این‌صورت، او به عنوان یک «انسان» زندگی نمی‌کند و به تعبیر شیخ اجل، سعدی، صرفاً دارای «خور و خواب و شهوت» است.

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 77053

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 13 =