محمدحسین شریعتمدار: هرچه به انتخابات مجلس یازدهم نزدیکتر میشویم، نگرانی چهرههای اصلاحطلب درباره انتخابات پیش رو بیشتر میشود؛ نگرانیهایی که بیش از همه ناشی از عملکرد فراکسیون امید است. یکی حرف از مشروط کردن انتخابات میزند و دیگری برای فرار از شکست پیشنهاد ائتلاف با اصولگرایان میانهرو را میدهد. عدهای هم بدون توجه به نتیجه، حضور در انتخابات را ترجیح میدهد. علی صوفی از اعضای شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در این باره به خبرآنلاین میگوید: اصلاحطلبان این بار باید با رویکرد ایجابی و با کاندیداهای حداکثری در انتخابات شرکت کنند.
وزیر تعاون دولت اصلاحات میگوید: شاید در کل کشور به جای ۲۹۰ نفر کاندیدا، ناچار به معرفی ۱۰۰ کاندیدای برجسته شویم. ما باز هم در انتخابات شرکت میکنیم اما تن به لیست حداقلی یا لیست ائتلافی نخواهیم داد.
مشروح گفتوگوی خبرآنلاین با عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان را در ادامه میخوانید:
آقای صوفی! در جریان اصلاحات اختلافی در مورد نحوه حضور در انتخابات آینده مجلس ایجاد شده است. آقای حجاریان ایده انتخابات مشروط را مطرح کردند، از سوی دیگر آقای مرعشی و طیف کارگزاران معتقدند که اصلاحطلبان به هر صورت ممکن باید در انتخابات شرکت کنند. عدهای معتقدند باید با اصولگرایان معتدل ائتلاف کرد و عدهای هم بر لزوم بازنگری در مشی و روش فعلی جریان اصلاحات تاکید دارند.نگاه شما به این چندگانگی چیست و فکر می کنید وحدت رویه ای برای انتخابات پیش رو در این جریان حاصل شود؟
یک نهادی مانند شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان برای همین کار ایجاد شده است و برای این دوره هم دوباره اعلام موجودیت کرده است و مشغول کار است. تصمیمگیری و تعیین استراتژی انتخابات در همین شورا امکانپذیر است. این شورا موقعیت خوبی برای تبادل نظر پیرامون انتخابات است و طبیعتا تصمیم نهایی که این شورا خواهد گرفت به مرحله اجرا در میآید. اصلاحطلبان همواره این ویژگی را داشتند که در هر موردی نظرات احزاب یا اشخاص به صورت آزاد و راحت مطرح و در جریان تصمیمگیری از این نظرات به خوبی استفاده میشود اما زمانی که تصمیمی گرفته شد همه در مسیر آن تصمیم حرکت میکنند.
اما اختلافات از یک طرف و گلایه های بدنه رای شما از سوی دیگر باعث شده، برخی از چهرههای اصلاحطلب دغدغههای جدی در مورد انتخابات آینده داشته باشند و وضعیت اصلاحطلبان را برای مجلس یازدهم خوب ارزیابی نمیکنند، جریان اصلاحات چهطور میخواهد به این دغدغهها پاسخ دهد؟
در شورای سیاستگذاری تمام نگرانیها و نظرها به بحث گذاشته میشود. الحمدالله این ساز و کار مهیا است، اما اینکه نظرات مختلفی وجود دارد را تایید میکنم. شرایطی که ما در آن حضور داریم، تعیین کننده است. ما در خلاء که تصمیم نمیگیریم، تصمیم ما با توجه به عینیات جامعه و شرایط سیاسی موجود است، و با توجه به مقتضیات ما را موظف به تصمیم گیری هستیم که منجر به یک نتیجه خوب شود.
همانطور که آقای خاتمی در دیدار با فراکسیون امید تأکید داشتند، مردم از حضورشان در پای صندوقها و رأیی که دادند نتیجه نگرفتند. این سخن آقای خاتمی بسیار دقیق و حکیمانه است. باید با توجه به این واقعیت تصمیم گرفت. آقای خاتمی هم گفتند که اگر تا تابستان امسال تحولی اتفاق نیفتد، مردم با خواستن من هم پای صندوق رأی نخواهند آمد.
ما اگر این حرف آقای خاتمی به عنوان فردی صاحب نظر مبنا قرار دهیم، آنوقت نظرات دیگر را میتوانیم ارزیابی کنیم و بپذریم. متأسفانه برخی از دوستان ما که در رأس قدرت هستند، نمیخواهند این واقعیت را بپذیرند و این نکته است که اختلاف ایجاد میکند.
دفاعی در برابر ناکارآمدی اصلاحطلبان مجلس نداریم
آقای صوفی! در رابطه با صحبتهای شما دو نکته مطرح میشود. اول اینکه زمان کمی برای ایجاد این تحول باقی مانده است و دوم اینکه اصلاحطلبان دیر به فکر افتادهاند و یک فرصت طلایی سه ساله را در مجلس و شورای شهر از دست دادند. این سئوال پیش میآید چرا احزاب اصلاح طلب یا سران اصلاحات در این چند سال، فراکسیون امید و شورای شهر را زیر نظر نگرفتند تا عملکردشان به این نقطه ختم شود که اصلاحطلبان از بینتیجه شدن تکرار آقای خاتمی احساس نگرانی کنند؟ چرا کسی عملکرد نیروهای اطلاحطلب مجلس و شورای شهر را زیر ذره بین نگرفت؟
حرف شما درست است. از قضا این عملکرد زیر ذرهبین بود. برداشتی از ناکارآمدی مجلس وجود دارد و همه اصلاحطلبان از چهرههای اصلی مانند آقای خاتمی و چهرههای دیگر اصلاحطلب به این قضیه اذعان دارند و دفاعی در برابر این ناکارآمدی ندارند که بگویند ما قوی هستیم، اما علت قضیه کاملا مشخص است و نمیشد یکباره تغییر ایجاد کرد. علت این بود که ما در شرایطی وارد انتخابات ۹۲ و ۹۶ شدیم که دستمان بسته بود و شورای نگهبان تمام کاندیداهای شاخص اصلاحطلب از آقای هاشمی رفسنجانی گرفته تا باقی کاندیداهای اصلاحطلب را قلع و قمع کرد. در واقع ما را در شرایطی قرار دادند که یا باید از صحنه انتخابات خارج میشدیم که اوضاع بر همان پاشنه بچرخد- خارج شدن از صحنه انتخابات هم میتوانست اوضاع را همچنان در دستان تندروهایی باقی بگذارد که کشور را به ورطه خطرناک حمله نظامی قرار داده بودند- یا آنکه اصلاحطلبان با همین شرایط وارد میشدند و جریان تندرو حاکم را کنار بزنند. براساس سنجشی که انجام شد و با توجه به گرایش شدید مردم به اصلاحطلبان به این نتیجه رسیدیم که ما میتوانیم با کاندیداها و لیست حداقلی در صحنه باشیم.
در سال ۹۲ کاندیدای حداکثری آقای هاشمی بود و در کنار او آقای روحانی و آقای دکتر عارف قرار داشتند، به هر حال بر آقای روحانی اجماع شد و مردم هم به شدت استقبال کردند و به آقای روحانی رأی دادند.
حرف شما تا اینجا قابل قبول است. اما عرض من بیشتر ناظر بر مجلس و حضور نیروهای اصلاحطلب در مجلس و عملکرد آنان است، افرادی که با لیست امید وارد مجلس شدند و فراکسیون امید را تشکیل دادند. شما میگویید لیست حداقلی بود اما چرا احزاب اصلاحطلبی که این نیروها را راهی مجلس کردهبودند، سعی نکردند در موقعیتهایی به فراکسیون امید خط بدهند یا حتی این فراکسیون را مورد نقد قرار دهند که الان به این نقطه نرسند که دغدغه داشته باشند که مجلس آینده احتمالا اصولگرا خواهد بود؟
همه اصلاحطلبان به فراکسیون امید انتقاد دارند. در داخل فراکسیون امید هم مثلا اگر پای صحبت آقای عارف بنشینیم ایشان به شدت از اعضای لیست امید در مجلس گلهمند هستند. در حال حاضر هم کار به جایی رسید که ایشان با قاطعیت تمام میگوید ما دیگر در آینده آن لیست التقاطی قبلی را نخواهیم بست و حتما از کسانی حمایت خواهیم کرد که اصلاحطلبیشان به اثبات رسیده باشد. این بیانگر یک واقعیت است.
کاندیدای حداقلی و حداکثری که شما مطرح میکنید یک بحث هویتی است. یک کاندیدای حداکثری یعنی کسی که هویت خاص آن جریان را دارد و برای آرمان آن جریان حاضر است هزینه بدهد و از منافع شخصی خودش بگذرد. اما یک نیروی حداقلی یعنی فردی که بلیطش برده است و براساس شانسی که آورده وارد میدان شده و در این ماجرا هویت سیاسی قابل اتکایی ندارد. شما نمیتوانید از چنین آدمی توقع داشته باشید که چند میلیون پولی که رأی اعتماد نصیبش میشود بگذرد و به آرمان وفادار باشد. این هویت جوابگو نیست.
اگر عارف رئیسمجلس میشد اوضاع فراکسیون امید اینگونه نمیشد
آقای صوفی! شما هویت اصلاحطلبی آقای عارف را که حتما تأیید میکنید، اما خود آقای عارف هم نتوانستند نقش یک ژنرال اصلاحطلب را در مجلس ایفا کنند تا به فراکسیون امید خط بدهند. شما به بحث هویت و فداکاری برای آرمانهای حزب اشاره کردید، در این حوزه شاید به خود آقای عارف انتقاد بیشتری وارد باشد، به عنوان مثال در انتخابات هیئت رئیسه عدهای معتقد بودند که اگر آقای عارف بهتر عمل میکردند، حداقل آقای مطهری در هیئت رئیسه میماند...
بله. هر فردی میتواند ضعف داشته باشد و آقای عارف هم از این اصل مستثنی نیست. اعتقاد من این است که با وجود تمام انتقاداتی که به آقای عارف وارد است و انتظاراتی که از ایشان بوده و برآورده نشده است، با همه این اوصاف آقای عارف نماد اصلاحطلبی در مجلس است و ایشان اگر رئیس مجلس میشد، قطعا مجلس سبقه اصلاحطلبی پیدا میکرد و دولت مجبور بود که رویکرد اصلاحطلبی از خود نشان دهد.، این طور قدرت چانهزنی اصلاح طلبان هم بالا میرفت. پیروزیهای نسبی عدهای از دوستان اصلاحطلب ما را فریفته بود، این دوستان ما از همان اول با ریاست آقای عارف مخالف و در عین اصلاحطلبی از ریاست آقای لاریجانی حمایت کردند، حتی لیست امید را در مجلس تجزیه کردند و انشعابی به نام مستقلین به وجود آوردند تا لیست امید نتواند در مجلس موفق شود.
یک عده از چهرههایی که به اصلاحطلبی شناخته شده هستند با اجماع آقای عارف را کنار زدند. من معتقدم با تمام ضعفهایی که آقای عارف دارند و نقدهایی که به ایشان وارد است، اگر ایشان در رأس مجلس قرار میگرفت، اوضاع ما اینگونه نمیشد.
یعنی شما میگویید که این پتانسیل وجود داشت که آقای عارف رئیس مجلس شوند، اما به دلیل دو دسته شدن فراکسیون این اتفاق نیفتاد؟
دقیقا همین است. حق این بود که آقای عارف بعد از آن پیروزی که لیست امید به دست آورده بود، رئیس مجلس میشد، اما متأسفانه عدهای از اصلاحطلبان این فرصت را از دست دادند.
هدفمان کنار زدن رقیب بود
همین اتفاقی که شما با تأسف از آن یاد میکنید چرا رخ داد؟ چرا فراکسیون امید دو پاره شد؟ آیا همین ضعف اصلاحطلبان نبود؟
چون ما یک لیست حداقلی بسته بودیم و حتی استراتژی ما یک استراتژی سلبی بود نه ایجابی. در استراتژی ایجابی شما از قبل همهچیز را برای رسیدن به اهداف اصلاحطلبان برنامهریزی میکنید اما در استراتژی سلبی ما دیگر اهداف اصلاحطلبانه را کنار میگذاریم و به این هدف که رقیب را کنار بزنیم کفایت میکنیم. برای اینکه رقیب نباشد حتی ما برنامهای که در شورای عالی سیاستگذاری برای بستن لیست داشتیم، ذکر کردیم که اگر رقابت بین دو اصولگرا در یک حوزه انتخابیه وجود داشته باشد که یکی تندرو و یکی از آنها معتدل باشد ما از کاندیدای معتدل حمایت میکنیم و آن فرد را وارد لیستمان کنیم و همین اتفاق هم افتاد.
اصلاحطلبان اینبار باید رویکرد حداکثری داشته باشند
با توجه به تجربهای که اصلاحطلبان در چند انتخابات اخیر کسب کردند و اینکه خود اصلاحطلبان حتی آقای خاتمی به این اعتراف میکنند که دیگر «تکرار» فایدهای ندارد، الان اصلاح طلبان برای انتخابات مجلس یازدهم باید چه کنند؟ اصلاحطلبان چطور باید بدنه رأیشان را برای انتخابات مجلس تحریک کنند؟
اصلاحطلبان باید با صراحت اوضاع را نقد کنند و این نقد شامل فراکسیون امید و دولت تدبیر و امید هم میشود و در این نقد باید همراه مردم باشند. این نقد کردن باید نشان بدهد که اصلاحطلبان درد مردم را احساس میکنند و با این احساس مردم همراه هستند اما آن منطقی که پشت این احساس باشد را تبیین و به مردم ارائه میکنند.
اصلاحطلبان باید به مردم بگویند که ما این احساس نارضایتی شما را درک میکنیم و ریشه این نارضایتی شامل این موارد است و دلیل تصمیمات ما هم در آن شرایط سخت به اینگونه بوده است و پیامد آن تصمیمات هم همین احساسی است که شما دارید، اما این بار ما میخواهیم با رویکرد ایجابی بیاییم. ما اصلاحطلبان برنامههایی با رویکرد ایجابی داریم و این برنامه میتواند نارضایتی شما را برطرف کند، اگر این بار پای صندوقهای رأی بیایید و به لیست حداکثری ما رأی بدهید. یکی از الزامات اجرایی کردن این برنامه اصلاح طلبان، حضور افراد شاخص اصلاحطلب است که منافع حزبی و ملی را بر منافع شخصی ترجیح بدهند. اصلاح طلبان باید با تبیین احساس نارضایتی مردم و ارائه تحلیل به مردم بگویند که ما این بار میتوانیم با تغییر سیاستمان و بستن لیست حداکثری، خواست شما را محقق کنیم.
شاید در تهران به جای ۳۰ کاندیدا ۲۰ کاندیدا معرفی کنیم/ تن به ائتلاف نمیدهیم
شما روی لیست حداکثری تأکید میکنید، این امکان وجود دارد که برخی از نیروهای اصلاح طلب رد صلاحیت شوند یا اینکه شما به آن لیست حداکثری در همه جا دست پیدا نکنید، ممکن است نتیجه حرف شما این شود که اصلاحطلبان به یک اقلیت مقتدر به جای اکثریت منفعل فکر کنند؟
بله. این هم امکان پذیر است.
شما فکر میکنید کدام یک از این احتمالات در مجلس آینده اتفاق خواهد افتاد؟
برآورد من از مجموع نظرات این است که اصلاحطلبان با اقلیت حضور فعالی خواهند داشت. به عنوان مثال اگر ما بخواهیم در تهران ۳۰ نفر را به به عنوان کاندیدا معرفی کنیم و اگر ۲۰ کاندیدای حداکثری شناخته شده داشته باشیم، نیاز نیست که ۳۰ نفر را معرفی کنیم، میتوان به همین ۲۰ نفر قناعت کرد. شاید در کل کشور به جای ۲۹۰ نفر کاندیدا، ناچار به معرفی ۱۰۰ کاندیدای برجسته شویم. ما باز هم در انتخابات شرکت میکنیم اما تن به لیست حداقلی یا لیست ائتلافی نخواهیم داد.
پس در انتخابات مجلس یازدهم به هیچ عنوان با اعتدالیون یا اصولگرایان ائتلاف نخواهید کرد؟
براساس منطق، شکلگیری چنین ائتلافی را رد میکنم اما تصمیم با شورای عالی سیاستگذاری است. من به عنوان یک فرد و حزب این نظر را دارم. ما براساس حرکت جبههای عمل خواهیم کرد، اما همه چیز نشان دهنده این واقعیت است که ما به گذشته برنخواهیم گشت و دوران جدیدی را رقم خواهیم زد.
۲۷۲۷
نظر شما