برای کسی چون من که طی 40 سال گذشته همواره دغدغه آموزش و پرورش نسب جدید را داشته است، اگر بپرسید که عمده مشکل در این چهل ساله کجا بوده است، در نقد این نظام آموزشی البته سخن ها بسیار دارم. دوسال پیش بود که نامه ای سرگشاده به رؤسای محترم سه قوه نوشته، نگاشتم و وضعیت اسفبار و آشفته آموزش و پرورش در کشور- از وضعیت معلمان و مربیان تا وضعیت مدارس و موسسات آموزشی را - تشریح کردم.
در سیستم آموزشی ما سه اشکال عمده وجود دارد. سه مشکلی که موجب تضاد و شکاف جدی در نظام آموزشی در ایران شده است. نخستین مشکل این است که روش آموزش و تدریس در کشور عقب مانده است. این روش ها نیاز به مدرن سازی و نوسازی دارد. چه در مدارس و چه در دانشگاه ها و چه کتاب ها و چه شیوه آموزش سالیانی ست که کهنه شده و حاصل این نظام کهنه، خروج از دایره خلاقیت است. این نظام کهنه و عقب مانده را به راحتی می توان در ذهنیت معلم و مربی مدرسه تا استاد دوره دکتری و فوق دکتری جست وجو کرد. در سالیان گذشته در این باره در کتاب، مقاله، نامه سربسته، نامه سرگشاده، سخن ها گفته ام و نوشته ام. از آموزش عقب مانده ضد خلاقیت مدارس همان برون تراود که در اوست. اولیاء و مربیان خود محصول همین نظام عقب مانده اند و خروجی های مدارس تا دانشگاه از پس همین کتاب ها و از درون همین نظام ضد خلاقیت بیرون می آیند. این ریشه در مشکل دومی دارد.
مشکل دوم: عدم تأمین زندگی مربیان و معلمان و استادان است که آموزش می دهند. معلمان ما معمولاً کار دوم و سومی دارند و با وجود گرانی، حقوقی که می گیرند معلوم است که در چه وضعیتی گرفتارند. نظامی که در آن زندگی اساتید و معلمان تأمین نباشد و معلم و مربی آن، رضایت خاطر از زندگی نداشته باشد، نتیجه عملی اش چه خواهد بود، جز آنچه می بینیم؟
مشکل سوم: تبعیض است که بسیاری از مسائل آموزش و پرورش را تحت الشعاع خود قرار داده است. تبعیض در نظام آموزش و پرورش، پرورش را از دورن و آموزش را با گسترش مدارس خصوصی ویران کرده است. نظام آموزش و پرورشی که سرمایه داران و فرزندان سران و مقامات در آن از بهترین امکانات برخوردار باشند و تظاد بی انتهای مدارس خصوصی و مدارس ملی اش آزاردهنده باشد، نه آموزش در آن به سرانجامی خواهد رسید و نه پرورش. تبعیض، ریشه اهداف و ارزش های ملی و دینی ما را در آموزش و پرورش از بین برده است.
* استاد تمام و دکترای فلسفه اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی
نظر شما