"برخورداری از تامین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بی کاری، پیری، ازکارافتادگی، بی سرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح و نیاز خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت های پزشکی به صورت بیمه و غیره حقی است همگانی. دولت مکلف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایت های مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تامین کند"(اصل 29 قانون اساسی)

مفاد اصل فوق در مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در قالب اصل 33 مورد بررسی نهایی قرار گرفت و موافقین با محتوای ماهیتی اصل و مخالفین با اساس شکلی، در این باب مقال های بسیاری در مطبوعات و رسانه ها راندند و در نهایت با پنجاه و چهار رای موافق و هفت رای ممتنع و بدون مخالف، به تصویب نهایی رسید.

اصلی که در عداد حقوق یک ملت قرار گرفته بود و بعدها به کررات تامین اهداف اصل مذکور، خود به چالش عمده برای تامین اجتماعی کشور قرار گرفت و به بیانی در قالب "ماجراهای آقای حق گو" از بدو انقلاب تا "جدایی نادر از سیمن" به تصویر کشیده شد. نیازی که اساس و محتوای آن بر پیکره ی اصلی ترین حقوق یک ملت ، یعنی حفظ کرامت والای انسانی استوار است. چالشی که " اصغر فرهادی"سراسر آن را در یک نگاه اجتماعی،سینمایی ؛ طراً به تصویرش کشید.

در تصویری که وضوحش برای کثیری، نامحسوس زندگیشان بود؛ در نگاه فرهادی به افقی روشن رسید و خط تراز عدالت و حفظ کرامت والای انسانی مندرج در سرشت انسانی و نگاشت آن در برداشتی از قانون اساسی، که حامل چه توابع نا روشنی بود، آشکار شد. توابعی که حاکمیت برای رفع عوارض اجتماعی آن، در مسیرهای دیگر؛ هزینه های گزافی پرداخت می کند.حال آنکه هزینه های محلی آن به اندک می رسد لیکن تمرکز در آن نیاز به نگرشی عمیق دارد.

باید توجه داشت که تامین اجتماعی مفهومی به مراتب وسیع تر از بیمه های اجتماعی که همین عبارت در پیش نویس قانون اساسی از عبارت بیمه به عبارت تامین اجتماعی تغییر عبارتی داد تا دامنه شمول بیشتری در خودگیرد که یکی نیز بیمه است.تامینی که اگر داده نشود به هنگام آشفتگی اجتماعی به هججوم زنان برای اجرای مهریه بدل می شود و یا حبوبات و کنسرو برای معاش ذخیره می کند یا مسکن فروخته می شود تا سکه یک میلیون تومانی تامین کند و همین می شود مستمسکی برای حرافیهای کلاهبرداران سیاسی و ...!تامینی که اگر سیمین داشت جدا نمی شد و اگر نادر بدان معتقد نبود، گسیلش حتمی بود واگر ترمه طالبش نبود ، نزد قاضیِ فصلِ خصومت،نمی گفت: "الان باید بگم؟ تصمیم گرفتم!نیاز به فکر ندارم فکر کردم!الان بگم؟" او به چه فکر کرده بود ؟ آیا نیاز به فکر بود؟ یا که در دامن پدر و مادر بودن فکر او بود؟ یا که فکر او در دامن پدر و مادرش بود؟ ترمه از کدامین نگاه مادر و پدر در اعراض بود؟ یا که نگاه پدر و مادرش را به کدامین برآیند، به تلاقی دعوت می کرد؟ تامین او در چه بودو پدر بزرگش به کدامین تامین اجتماعی، گره خورده بود؟ زن شریف و نجیبی که خود را، به تامین معاشش درگیر می دانست، حاصل سقطش به کدامین قصور اجتماعی، گره وا کرد؟ و شوهر فلک زده اش به کدامین تقصیر بر سر می کوفت؟ چه عاملی زندگی اجتماعی نادر و سیمن را می جوید، حال آن که بدبختی زن فلک زده با شوهرش گسست فی ما بینی نداشت!

آبستن همه این فراز و فرود ها، درگیرتامین است اجتماعی، که به نظر؛ کمتر بدان امعان شده است. 
 

* علیرضا دقیقی، وکیل پایه یک دادگستری و مدیر عامل موسسه مطالعات و مشاوره حقوقی وکلای ایران زمین

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 197593

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 3 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مصطفی ترک همدانی IR ۱۷:۵۸ - ۱۳۹۰/۱۱/۱۷
    3 0
    همکار گرامی!در حاضر سازمان تامین اجتماعی دارای بهترین و موثرترین ابزارهای قانونی برای تامین جامعه از هر نظر است. کافیست کارگری در فلان کارگاه بیمه نباشد، مامور سازمان (که در حکم ضابط قضاییست) مطلع شود و کارفرما را مجبور به پرداخت حق بیمه و جرایمی به مراتب سنگینتر می کند و از بابت ضمانت اجرا هیچ از دادگستری کم ندارد اما، ..... به ان کارگر چه می رسد؟ نام شصتا تا بحال بگوشتان خورده؟ از..... وووووو چه می دانید؟ همینها نادر را از تامین جدا کرده است برادر!
    • بیمه گذار IR ۱۳:۵۶ - ۱۳۹۰/۱۱/۱۸
      0 1
      ببخشید میشه یه کم توضیح بدید؟
  • id];s IR ۱۱:۳۲ - ۱۳۹۰/۱۱/۱۸
    0 1
    آقاي همداني منظورتون از شصتا و اون نقطه چين چيه؟واضح بفرماييد تا امثال من كه اصلا در جريان نيستيم متوجه بشيم. با تشكر.