در عصر جهانی شدن و شبکه ای شدن اطلاعات وبا طرح مباحث جدید و متنوع ،با اذهان تشنه ی جوانانی روبروهستیم که لازم است طلاب حوزه های علمیه در سطوح فرهنگی و اندیشه ای فراتر از اذهانی که کمتر به دین ورود می کنند، بیاندیشد،نظریه پردازی کنند و به شبهات و سوال های فراوان پاسخ گویند.

اساتید و طلاب حوزه های علمیه باید به این واقعیت توجه کنند که نسل جوان امروز ممکن است اگر با پاسخ های قانع کننده و مستدلی از سوی آنان مواجه نشوند،و دیدگاه معقول و متناسبی از راه خدا نبینند ،رویکردیشان به سایر حوزه های غیر واقعی کشیده می شود.مانند همین عرفان های دیگر و یا دیدگاه های الحادی یا سایر ادیانی ،درادبیات رسمی کشور به عرفان های دیگر می گویند کاذب،اما جوان هایی که به آن ها اعتقاد دارند و مصرانه و کنجکاوانه به دنبال آن هستند می گویند واقعی ،لذا هنگامی که از منظر رسمی گفته می شود کاذب ،باید صادق ها به حدی مانند خورشید روشن و جذاب باشند که کذب ها تاریکی شان مشخص باشد.

نمی توان نسل جوان را از افق های جدید منع کرد،بدون آنکه مسیری روشن معرفی نکرد.ملاک جوان امروزی را نباید تنها در تبلیغ خشک و رسمی جست وجو کرد.ملاک جوان امروز ویترین فرهنگی است .زمانی که فروش عرفان هندی،چینی و سرخ پوستی در ویترین فرهنگی از کتب شیعی پیشی گیرد، یعنی فقدان جاذبه سازی در آنچه داریم.کارکرد حوزه ها در این فضا تعیین کننده است.اگر حوزه ها فعالانه و با روشنگری به این مباحث ورود نکنند و جاذبه در راه خدا- برابر فرهنگ عرفانی خودی با گستره ی عرفان اسلامی با نگاهی عام- ایجاد نکنند،حتی سنت و فرهنگ غنی شیعی اصیل همراه با پرسش های جوانان در فرهنگ غالب جهانی گم خواهدشد.

پاسخ به شبهات حتی ممکن است در برخی مسائل منجر به نوآوری و تحول گردد که زایمانی دردناک دراین حوزه هاست،مانند راندن و سرکوب خوارج متحجر که تنها از امام علی(سلام براو)ساخته بود . درعصر شبکه ای و رسانه ای البته تلاش های حوزه های علمیه در ورود به مباحث مدرن قابل تقدیر است(1).اما به هیچ وجه کافی نیست.حوزه ها باید طلاب متناسب با تراز جهانی و فرایندهای جهانی شدن تربیت کنند.

از قافله ی این تربیت عقب ماندن، معادل همان ذوب شدن در فرهنگ غالب جهانی است که خرده فرهنگ ها را از بین می برد،ولذا جهانی شدن ناگزیر شرایط همه ی ما آدمیان است.(البته منظورم از جهانی شدن آمریکایی شدن و جهانی سازی نیست ،بلکه روند ابزار ارتباط جمعی عامل پیش برنده ی جهانی شدن است که در حال اتفاق است ،گرچه آن را انکار کنیم)ودر این فضا باید برای تاسیسات و نهادهای خود نقش قائل شده و به عنوان بازیگر فعال وارد شویم.

هر انفعالی شکستی بزرگ خواهدبود.ما که قادر به متوقف کردن فضای جهانی شدن نیستیم ،پس مشارکت و فرصت سازی برای نهادهایمان تنها راه بقاست .و زمانی که از ضرورت تحول سخن می گوییم باید راه حل های متناسب برای تغییر وضع موجود به مطلوب را نیز پیشنهاد دهیم .لذا قائل ورود مباحث مطالعاتی حوزه ها در 4 گرایش عمده با هدف نوآوری و پرورش نسلی پیشرو در هدایت گری به راه خدا هستم.حوزه های علمیه در ساختار دروس علاوه بر دروس جاری فقه و اصول خود،که البته میراث علمای گرانقدر و گرانسنگ عالم تشیع است، باید 3 کتاب را به عنوان 3 مرجع اساسی بیاموزند و در آن اندیشه ورزی کنند.

تدریس و تفسیر همه جانبه از قرآن ،فراتر از فقه و جامع جهات دیدن آن ،تا معیار اساسی و متن اصلی برای مشکلات لاینحل پیش روی جامعه در شرایط جدیدباشد.

تدریس و تفسیر نهج البلاغه به عنوان متنی که از آن همه نوع اخلاق و علم و فلسفه قابل استخراج است.

تدریس و تفسیر مثنوی معنوی و تمام آنچه از خلقت و جبر و اختیار و عشق وتوضیح فضائل اخلاقی و تبیین رذائل ضد اخلاقی و توضیح و تبیین انسان کامل و معاد در آن است، به این دلیل که بتواند با فراگیر شدن مکاتب و عرفان های دیگر، تشنگی نسل جوان را فرونشاند و قرائتی جهان وطنی ،جذاب و پویا از دین را رایج کند که متناسب با جهانی شدن امروز ماست.با رواج دیدگاه جهان وطنی است که ما قادریم طلیعه دار تمدنی جدید باشیم .درباره ی اهمیت این متن زیبا و تاثیرگذار تنها به شعرشیخ بهائی دانشمند دوره ی صفویه اشاره می کنم:
من نمی گویم که آن عالی جناب هست پیغمبر،                  ولی دارد کتاب
مثنوی معنوی مولوی هست                                           قرآنی به لفظ پهلوی
مثنوی او چو قرآن مدل هادی                                     بعضی و ،بعضی را مظل
و چهارم مطالعه و بررسی آرا و فهم نظرات فلاسفه و عرفای جهان اسلام،،مسیحیت ،یهود،بودیسم،کنفوسیوس و عرفان های هندی و ...که طلاب بتوانند در مباحث بر آگاهان و تامل کنندگان این حوزه ها برتری فکری جویند و خلا موجود در این باب را پر نمایند .

لذا رویکرد تحول در حوزه باید گرایش مطالعاتی گسترده ی طلاب به مطالعه ی همه اندیشه ها،مکاتب و نظرات و آرا باشد تا قوام دین درطلبه ها مستقر شود و قادر شوند دیگران را هدایت کنند،زیرا طلاب دین باید بدانند نسل امروز تنها با دانش وعلم گسترده ی این مبلغان دینی و جاذبه ی سواد و اندیشه ی آن ها اقناع می گردند(2).

ضمنا دراین جهان شبکه ای طلاب جدید باید حداقل به یک زبان زنده ی دنیا علاوه بر عربی مسلط باشند ، به علاوه ی آن که از روان شناسی و از اخرین تحولات در عرصه ادبیات و موسیقی و سینما نیز مطلع باشند و حضوری فراگیر در شبکه های اجتماعی هم برای تبلیغ داشته باشند،شورای عالی فضای مجازی با پیش بینی پذیری فضای سایبری آینده باید این حضور را سرعت بخشد،زیرا بسیاری از وظایف بخش امر به معروف و نهی از منکر در آینده به این فضای مجازی منتقل خواهد شد و همه ی تعابیر توسعه به ماقبل اینترنت و ما بعد اینترنت تعریف خواهدشد ،و نهایتا اگر طلبه ای جز با دانش های مذکور از این از حوزه ها بیرون بیاید،به دشواری می تواند در بین نسل جدید کودک ،نوجوان و جوان باهوش و پرسش گرتحول ساز ،دگرگون کننده و هدایت گر به سوی دین خدا باشد.


پی نوشت:

1-در حوزه های علمیه ی مشهداز فعالیت های بزرگواری به نام حجت الاسلام محمد حسن وکیلی از استادان فقه ،اصول و فلسفه در زمینه ی اصلاح گری و تحول طلبی در حوزه ها مطلع هستم که فعالیت هایش را ارج می نهم و آرزوی توفیق برایش دارم.او کتابی در نقد مبانی تفکیک به نام صراط مستقیم نوشته است و پایگاهی به نام عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت تاسیس کرده که امید است مشعل دار تجدید نظر و پویایی در حوزه ها باشدو افکار افراطی و تندروانه را کاهش دهد یا به حاشیه براند.
2-درمطالب مرتبط ذیل مطلب برادر بزرگوار آقای محمدرضا اسدزاده با عنوان تحولات فکری و آموزشی در حوزه های علمیه تقسیم بندی جالب و خواندنی درباره ی فضای فکری موجود در حوزه ها به تحریر درآورده است. 
 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 265352

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • علی IR ۱۰:۴۳ - ۱۳۹۱/۱۰/۰۲
    2 1
    تحول آموزشی در حوزه ها در زمانه ارتباطات اجتناب ناپذیر است. بقول آیت ا... جوادی املی: تا فلسفه در حوزه زندانی است بسیاری از سوالها بی جواب می ماند