مشق دین و دولت در نبضِ جهان عرب/چرا مخالفان به کمتر از عزلِ مرسی راضی نیستند؟

داود فیرحی می‌گوید: مخالفان به دنبال توافق یا گرفتن امتیاز از مرسی نیستند، آنها به دنبال عزل دولت و برکناری وی هستند و این مطالبه خطرناکی برای مصر است.

زهرا خدایی


مصر را که زمانی قلب جهان عرب می‌خواندند، مدتهاست به صحنۀ رویارویی موافقان و مخالفان محمد مرسی تبدیل شده است. بی‌ثباتی‌های پس از انقلاب را هرچند بسیاری از کشورهای خاورمیانه تجربه کرده‌اند، اما فضای دو قطبی شدۀ جامعۀ مصر، شکل عجیبی از رویارویی و تضاد را ایجاد نموده که در آن یا باید اسلامگرا بود و طرفدار مرسی و یا سکولاری که به اعتقاد اسلامگرایان "می‌خواهند مصر را به دوران مبارک بازگردانند"؛ آنهم در حالیکه سکولارها در زمان سقوط مبارک در کنار نیروهای اسلامگرا سهم مهمی در به ثمر رساندن انقلاب 25 ژانویه داشتند و این معرکه زمانی تلخ‌تر می‌شود که کار میان موافقان و مخالفان مرسی به نزاع تن به تن هم کشیده می‌شود.
دلایل و ریشه‌های بحران سیاسی امروزِ مصر هرچه باشد، این واقعیت را باید پذیرفت که اخوان‌المسلمین با گذشت یک سال و اندی از حکومتداری- به رغم توان بالا در سازمان‌دهی و بسیج مردمی- نتوانست وحدت ملی را در کشور حکمفرما کند.
میوه دادن درخت نوپای دمکراسی در مصر که نهادهای مدنی هنوز در آن جانی ندارند شاید زود باشد، اما اخوانی‌ها بنای اولیه را بر بی‌اعتمادی و عدم درایت نهادند، حال باید منتظر آینده بود.
خبرگزاری‌ خبرآنلاین آخرین تحولات مصر را در گفتگویی با داود فیرحی، عضو هیئت علمی و دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران و کارشناس مصر مورد بررسی قرار داده است. دکتر فیرحی می‌گوید: مهمترین جنبۀ تحولات مصر، رابطۀ دین و دولت و به طور کلی رابطۀ دولت و دمکراسی در این کشور است.مشروح مصاحبه را در ادامه می‌خوانید:
در ابتدا پیرامون دلایل و ریشه‌های اعتراضاتی که امروز در مصر شاهدیم، برایمان بگویید.
بررسی تحولات مصر از چند جهات قابل اهمیت است:
مهمترین جنبۀ آن رابطۀ دین و دولت و به طور کلی رابطۀ دولت و دمکراسی است. بررسی تحولات اخیر مصر در این حوزه ارزش بالایی دارد. زمانی که به روند وقایع دو سه سال اخیر مصر می‎‌نگریم، احساس می‌شود که در مصر به اقتضای جهان اسلام بحرانی وجود دارد و آن بحران عبارتست از وجود دولت‌های اقتدارگرا و ناکام؛ یعنی دولت‌هایی که نمی‌توانند هم مطالبات مردمی را برآورده کنند و هم به لحاظ رفاه اجتماعی، اقتصادی کارایی داشته باشند.
این دولتها با 2 چالش روبرو هستند: اول اقتدار و دیکتاتوری همانند دوران مبارک و دوم ناکامی دولتها. 3 فاکتور را می‌توان در روند وقایع این کشورها مشاهده کرد: تقاضای دمکراسی، تقاضای رفاه و حضور نیروهای مذهبی و سکولار در همۀ کشورهایی که شاهد تحولات مشابه مصر بوده و هستند. این سه ویژگی باعث شده است که این کشورها در درون مثلثی از بحران قرار گیرند که اضلاع این مثلث نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
این دولتها از یک طرف نمی‌توانند کارایی داشته باشند، در حالیکه با تقاضای دمکراسی از سوی مردم مواجه هستند از طرفی نهادهای دمکراتیک و فرهنگ دمکراتیک نیز در این کشورها جا نیفتاده است.
از سویی به خاطر سابقۀ اسلامگرایان و نشانه‌هایی که از آنها در دست است و همین طور سابقۀ سکولارها طرف‌های رقیب‌ به یکدیگر اعتماد ندارند یعنی نه سکولارها به دولت‌های اسلامی اعتماد دارند و نه اسلامگرایان به سکولارها اعتماد دارند؛ چون هر دوی آنها نشانه‌هایی از اقتدار از خود نشان داده‌اند. این مسئله باعث می‌شود تا در این کشورها هر زمان که فرصتی پیدا می‌شود، سعی می‌کنند که گروههای رقیب فعالیت‌های خیابانی را راه بیندازند. چون هیچیک از آنها ادبیات دمکراتیک را چندان تمرین نکرده‌اند، فرهنگ آن را نیز ندارند و از این رو دست به این واکنش‌ها می‌زنند. مصر در چنین وضعیتی قرار گرفته است. در بقیۀ کشورها نیز روند شبیه به این را خواهیم دید، همانگونه که پیشتر در تونس، عربستان و یا اردن چنین حرکت‌هایی را شاهد بوده‌ایم. علت آن نیز به بی اعتمادی نیروهای اجتماعی به یکدیگر، فقدان دمکراسی و نهادهای دمکراتیک در این کشورها بازمی‌گردد.
برخی کارشناسان و ناظران ائتلاف اخوان‌المسلمین و سلفی‌ها را از جمله دلایل تشدید این بی اعتمادی و بحران اخیر می‌دانند. آیا می‌توان این فرضیه را پذیرفت؟
من اینگونه تصور نمی‌کنم. زمانی که فضا در کشورهایی مثل مصر دو قطبی شود یعنی با حضور اسلام گرایی و جریان‌های سکولارها، به طور اتوماتیک جریان‌های اسلامگرا در کنار هم قرار می‌گیرند؛ فرقی نمی‌کند که سلفی باشند و یا اخوانی. همانطور که مشاهده می‌کنیم این وضعیت در طرف مقابل و آرایش آنها نیز وجود دارد؛ در میان نیروهای سکولار، چپ‌ها و لیبرال‌ها که همیشه با یکدیگر کارد و پنیر بوده‌اند به همراه قبطی‌ها (اقلیت‌های مسیحیان) کنار هم قرار گرفته‌اند. این نتیجۀ یک فضای دوقطبی است که چنین دسته‌بندی‌هایی را ایجاد می‌کند. اسلامگرایان و مخالفان آنها در چنین فضایی در دورن خودشان طیف های متعددی پیدا می‌کنند. این دوگانگی قهری است و ربطی به اخوان المسلمین ندارد. در واقع به لحاظ داخلی اختلافات اخوان المسلمین با سلفی‌ها بسیار بالاست یعنی اخوانی‌ها نمی‌توانند با سلفی‌ها در خیلی از موارد بسازند.
اما چون وضعیت جامعه دوقطبی است و هر فردی با توجه به اسلامگرابودنش و یا سکولار بودنش در یک طرف قرار می‌گیرد، اتوماتیک وار در چنین شرایط بحرانی، چنین تحول دوگانه‌ای رخ داده است اما این به معنای ائتلاف اخوان المسلمین با سلفی‌ها نیست. به خصوص اینکه اخوان‌المسلمین هرگز نمی‌تواند با سلفی‌ها ائتلاف داشته باشند. در واقع دستگاههای فکری و سازمان‌های آنها جداست.
چقدر این احتمال دارد که ارتش بار دیگر وارد صحنه شود؟
نمی‌توان آینده را پیش بینی کرد، اما براساس همین اطلاعاتی که در اختیار داریم به نظر می‌رسد که حتی کشورهای ذینفع هم همانند جامعۀ جهانی برخلاف دو سه دهه گذشته تمایل به بازگشت مجدد ارتش به قدرت در مصر ندارد. علتش اینست که بازگشت مجدد ارتش به قدرت دقیقاً همان فرایند مبارک را طی خواهد کرد؛ چون مطالبات دمکراتیک، مطالباتی نیستند که ارتش بتواند آن را کنترل کند. به این دلیل که اگر ارتش هم اکنون وارد شود، همین سکولارهایی که طرفدار دمکراسی هستند، با اسلامگرایانی که طرفدار مرسی هستند، علیه ارتش ائتلاف خواهند کرد و یا حداقل همسو خواهند شد. در واقع می‌توان گفت که مجموعه‌ای از اسلامگرایان و غیراسلامگرایان که هم اکنون با هم درگیرند در مقابل دولت نظامی قرار می‌گیرند. از این رو این احتمال بعید است.
اگر هم چنین اتفاقی رخ دهد ناشی از محاسبۀ غلط ارتش خواهد بود؛ چون ارتش این قائله را آرام نخواهد کرد و نمی‌تواند مصر را آرام کند؛ مصر در حال حاضر راه حلی غیر از تمرین دمکراسی ندارند. بنابراین پاسخ روشن من به سوال شما اینست که بعید نیست که ارتش به خاطر محاسبۀ غلط وارد این گفتگوها شود، اما این خلاف انتظار جهانی از ارتش مصر است. حتی آمریکا و اروپا و کشورهای دمکراسی‌خواه تمایلی به بازگشت ارتش ندارند. اگر ارتش وارد شود، دشواری مصر حل نخواهد شد.
بنابراین مرسی حاضر به اعطای امتیازاتی به مخالفان خواهد بود؟
مشکلی که در حال حاضر وجود دارد، بی‌اعتمادی است. همانگونه که اشاره کردم نه در میان مخالفان و نه در میان موافقان هنوز فرهنگ دمکراسی جا نیفتاده و رشد نکرده است. نهادهای مصر نیز نهادهای ناتوانی هستند، همین که ارتش تهدید می‌کند که وارد میدان می‌شود، نشان می‌دهد که نهادها ناتوان هستند که چنین فکری به سر ارتش می‌زند.
به نظر من آنچه که خیلی اهمیت دارد، مرسی تلاش خواهد کرد امتیاز بیشتری به مخالفان بدهد، اما مرسی خطوط قرمزی هم دارد مثل قانون اساسی و انتخابات مجدد و ... و بحث اینجاست که آیا مخالفان به امتیازات در این حد قانع می‌شوند. ظاهر قضیه اینست که آنها بیش از ظرفیت‌های دمکراسی از تظاهرات خیابانی انتظار دارند. این شاید باعث شود که بحران مصر طولانی شود چون انتظارات آنها سلبی است و ایجابی نیست؛ بدین معنا که آنها دنبال توافق و یا دنبال گرفتن امتیاز برای حضور در دولت و یا فضاهای سیاسی و اجتماعی نیستند، به طور کلی می‌توان گفت که آنها به دنبال عزل دولت و برکناری آن هستند و این مطالبه خطری که در پی خواهد داشت، درگیری طولانی و درازمدت در مصر ایجاد خواهد کرد. چون اسلامگرایان و مجموعۀ مسلمانان اگر احساس کنند که فشار از سوی نیروهای مخالف زیاد است، پشت مرسی بیشتر ایستادگی خواهند کرد.
هم اکنون نیز علت نزدیکی بیشتر اخوان المسلمین نیز فشار همین نیروهاست و این مسئله می‌تواند رادیکالیزم دو سویه را افزایش دهد.
آیندۀ مصر را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟
مرسی تلاش خواهد کرد که امتیازات زیادی به مخالفان بدهد؛ اما امتیازات مرسی هم حدی دارد و نمی‌تواند بیش از استاندارهایی که فرهنگ مذهبی مصر انتظار دارد به نیروهای سکولار امتیاز بدهد. در مقابل آنها نیز امتیازی بیش از این می‌خواهند؛ در واقع این تمامیت خواهی در میان آنها نیز هست. بنابراین به نظر می‌رسد که این درگیری‌ها همچنان ادامه داشته باشد. در واقع این روند ادامه دار است که برای مدتی آرام می‌شود و دوباره شروع می‌شود تا اینکه زمان انتخابات آینده فرا برسد و انتخاباتی برگزار شود که با شبهات کمتری همراه باشد.
من حدس می‌زنم که احتمال ورود ارتش بسیار کم است، اگر هم وارد شود، بحران مصر را حل نخواهد کرد.
5252

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 301320

برچسب‌ها

اخبار ویژه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =