پنج سال پیش در مقالهای در نشنال اینترست ، من و پائول ساندرس تلاش کردیم تعریفی از پیروزی در عراق ارائه دهیم. تعریفی که نشان دهد به چه نوعی از موفقیت در عراق میتوان پیروزی گفت. نتیجه این مقاله هم این بود: موفقیت در عراق یعنی انهدام پایگاههای القاعده در این کشور، مسدود شدن مرزهای عراق به منظور جلوگیری از ورود شبه نظامیان ، ظهور دولت مرکزی مقتدر که بتواند درصدی از ثبات سیاسی را در کشور بدون توسل به شیوههای خشونت آمیز عملی سازد . در بخشی از این مقاله ما نوشتیم: ایالات متحده زمانی میتواند داعیهدار موفقیت در عراق باشد که شاخ القاعده را بشکاند و دولتی مقتدر که به دنبال جلوگیری از روی کار آمدن مجدد تندروها باشد ، را روی کار آورد. با توجه به این الگوها، آیا دموکراسی در عراق میتواند به ایالات متحده این فرصت را بدهد که سرانجام پس از ماه مارس سال 2003 که عراق را اشغال کرد، از موفقیت در این کشور هم سخنی به میان آورد؟
مذاکرههای پس از انتخابات میان سیاستمداران عراقی همچنان ادامه دارد و گمانهزنیها در خصوص دولت ائتلافی آتی هم پایان نیافته است. با اینهمه چند چیز دیگر بر همگان آشکار شدهاست: با وجود آنکه ایاد علاوی نخست وزیری سابق بیشترین کرسیها را در این انتخابات در اختیار دارد اما در جایگاه جدی برای پذیرفتن مسئولیت دولت آتی نیست. شاید در بهترین حالت او بتواند ائتلافی بزرگ در پارلمان به راه بیندازد و اکثریت کرسیهای موجود را به خود اختصاص دهد اما این دلیلی بر مشروعیت او برای به کرسی نشاندن سیاستهای خود در عراق نیست . حتی در شرایطی که علاوی بر مسند نخست وزیری هم تکیه بزند باز هم نمیتواند تغییرات منطقهای را که به دنبال آن بود ، در عراق پیاده کند.
دومین نکتهای که اکنون بر همگان برملا شده این است که ایران نمیتواند حضور علاوی در قدرت در عراق را ببیند. در چنین شرایطی جای تعجب ندارد که تهران تلاش خود را برای روی کار اوردن ائتلافی از شیعیان و کردها در عراق به کار گیرد . شاید دلیل رفت و آمدهای جدی مقامهای ارشد عراقی به ایران در چند روز اخیر هم بر همین اصل استوار باشد . رئیس جمهوری عراق جلال طالبانی و معاون رئیسجمهوری عادل عبدلمهدی از مهمترین این چهرهها هستند . البته از لیست العراقیه تحت رهبری علاوی کسی در این مدت به ایران نرفته است .
چرخش اوضاع سیاسی در عراق به گونهای پیش رفت که برخلاف میل ایالات متحده،اکنون مقتدی صدر نقش کلیدی را در ائتلاف آتی بازی میکند. حزب او در انتخابات 39 کرسی را به خود اختصاص داد . این حزب در ائتلاف ملی عراق در حال حاضر بزرگترین حزب محسوب میشود. مقتدی صدر که پس از حضور ایالات متحده در عراق دائما به این اشغال اعتراض کرده، اندکاندک قدرت سابق خود را به دست میآورد . جریان صدر شاید در چند سال گذشته شاهد سرکوبهایی از سوی دولتیها و ایالات متحده بوده است اما این حرکتها نه تنها مقتدی را به حاشیه نرانده بلکه موجب در قلب ماجرا قرار گرفتن او هم شده است . بهای حمایت صدر از هر جریان سیاسی آشکار است: اگر قرار باشد جریان صدر در ائتلافی دولتی حضور داشته باشد ، بیشک مقتدی به سهمی اندک و صندلی پرکن در پارلمان قناعت نمیکند . او سهمی چشمگیر و موثر میخواهد. آیا الگوی لبنان و حضور حزبالله در ساختار دولتی در عراق با حضور مقتدی و جریان صدر تکرار میشود؟ قطعا هر دولتی که بخواهد با حضور جریان صدر ، کرسی نخست وزیری را در اختیار بگیرد نمی تواند همزمان پایگاههای نظامی این جریان در سرتاسر عراق را منهدم کند.
همزمان استراتژی ایالات متحده در عراق هم پاسخ داده است . اعضای شورای بیداری که زمانی خود شبهنظامیانی مخالف بودند اما قریب به دو سال است که سلاح بر زمین نهادهاند، با نتیجه این انتخابات باور کردند که میتوانند به صحنه قدرت سیاسی بازگشته و سهمی در عراق پس از صدام حسین در چنته داشته باشند . در این میان اگر دولت آتی ، ائتلافی از کردها و شیعیان باشد ، باز هم ناآرامیهای داخلی مانند سال 2005 در عراق تکرار میشود . تلاشها برای روی کارآوردن بزرگترین ائتلاف در پارلمان که تنها متشکل از شیعیان باشد ، تقریبا شکستخورده است : جریان صدر به دلیل سرکوب توسط نوری مالکی در سال 2005، دیگر علاقهای به حفظ او در قدرت ندارد . دولت قانون به رهبری مالکی هم حاضر نیست کسی به غیر از او را برای این پست کاندیدا کند . علاوی با لیست العراقیه اما گفتگو با جریان صدر را اغاز کرده است . و اما اگر این گفتگوها به نتیجه برسد؟در شرایطی که صدر و علاوی با هم دست دوستی بدهند در بعد سیاست خارجی به نوعی از استراتژی متساوی المسافت خواهیم رسید . این بدان معناست که هم رابطه با ایران و هم با کشورهای عربی بهبود خواهد یافت و در حقیقت نوعی از توازن برقرار خواهد شد. این ائتلاف برای امریکا هم حکم لیوانی نیمه پر را دارد . علاوی میتواند طبق درخواست واشنگتن از نفوذ ایران بر عراق بکاهد و البته به دلیل جا دادن به مقتدی صدر در دولت ، نگران شورش صدریها هم نیست .
اما در شرایطی که واشنگتن نخواهد ائتلافی با حضور مقتدی صدر را ببیند ، چه جایگزینهایی برای علاوی وجود دارد؟ علاوی اگر بخواهد نخست وزیری را در دست داشته باشد ، عبور از جریان صدر و ائتلاف ملی عراق کار را برای او سخت خواهد کرد. ائتلاف ملی عراق تاکنون یکبار حمایت خود از علاوی را اعلام کرده است . تنها راه برای دور زدن مقتدی صدر و ائتلاف ملی ، دوستی دولت قانون و لیست العراقیه است. در چنین شرایطی بیشک نوری مالکی باید نخست وزیر باقی بماند . اما یک گزینه دیگر هم ائتلاف میان دولت قانون یا ائتلاف ملی و احزاب کرد است . البته میتوان برای خاموش کردن آتش فتنه داخلی ، تعدادی از اعضای لیست العراقیه را هم وارد بازی کرد . برای ایالات متحده عملی شدن این گزینه ، بدترین سناریوها است . نه تنها جریان صدر در بازی سیاسی عراق رسما وارد میشود بلکه بیم ناارامیهای داخلی باز هم خواب شب را بر ساکنان کاخ سفید حرام میکند .
دولت باراک اوباما رئیسجمهوری ایالات متحده در شرایط بدی در عراق گرفتار شده است . کاخ سفید میتواند ادعا کند ماموریتی که در سال 2003 آغاز کرده بود در عراق به پایان رسیده است . میتواند پافشاری کند که خروج نیروهای امریکایی از عراق طبق ضرب الاجل تعیین شده به پایان خواهد رسید . میتواند سینه را سپر کرده و تصریح کند که از این پس این گوی و این میدان در اختیار عراقیها. راه دیگر اما مشروط کردن خروج از عراق به موفقیت سیاستمدارن عراقی در حفظ آرامش در چند ماه آتی است . امروز باراک اوباما و تیمش باید معنایی جدید برای پیروزی در عراق بیابند . باراک باید به یاد داشته باشد که بازی در عراق میتواند در چند هفته آینده از این رو به آن رو شود .
منبع : ورلد پالیتیک دوم اوریل / ترجمه : سارا معصومی
نظر شما