چرا مردم ایستادند و کتک خوردن زن دستفروش را نگاه کردند؟

تحلیل دو جامعه‌شناس و آسیب‌شناس در «کافه‌خبر» از واکنش‌های اجتماعی، تاثیر نوع برخورد با انتقادهای مسعود شجاعی و محمود صادقی، هشتگ‌زدن در فضای مجازی و ...

فهیمه حسن‌میری: همین دیروز دعوای چهار نفر در  خیابان و مردمی که فقط ایستاده بودند و تماشا می‌کردند، چند روز قبل آتش‌سوزی یک قهوه‌خانه و مردمی که فقط ایستاده بودند و با موبایل‌هایشان فیلم می‌گرفتند، چند هفته قبل سیلی خوردن زن دستفروش در فومن و مردمی که تنها نظاره‌گر بودند، ماه‌ها و ماه‌های قبل و اتفاقات مشابه. آیا ما دچار بی‌تفاوتی اجتماعی شده‌ایم؟ سرنوشت دیگران برایمان مهم نیست؟ آنقدر دچار فردگرایی شده‌ایم که دیگران را نمی‌بینیم و نمی‌شنویم؟ یا اینها فرضیات درستی نیستند و باید از زوایای دیگری به موضوع نگاه کرد؟

دکتر بیتا مدنی، مدرس دانشگاه، جامعه‌شناس و پژوهشگر و دکتر سعید خراط‌ها، آسیب‌شناس و جامعه‌شناس در میزگردی در خبرآنلاین، به این سوال‌ها پاسخ دادند.

در نمونه‌هایی که اخیرا اتفاق افتاده و در فیلم‌ها یا عکس‌های ناشی از حادثه یا درگیری‌ها، دیده می‌شود مردم صرفا تماشاچی هستند. عده‌ای می‌گویند چنین موضوعی، این نگرانی را به وجود می‌آورد که دچار بی‌تفاوتی اجتماعی شده‌ایم. با این موضوع موافقید؟

مدنی: من فکر نمی‌کنم بتوانیم به این موضوع بگوییم بی‌تفاوتی اجتماعی. چیزی به نام بی‌تفاوتی وجود ندارد اما نمودهای آن با هم متفاوت است. باید به این دقت کنیم که در شرایطی، بی‌تفاوتی، خودش یک نوع کنش است، یعنی افراد نسبت به موضوع اهمیت قائلند اما تصمیم می‌گیرند که به آن بی‌تفاوت جلوه کرده و با این که از آزار دیگران رنج می‌برند، ترجیح می‌دهند وارد موضوع نشوند و در آن دخالتی نکنند.

 یعنی این کنش‌نکردن، خودش نوعی کنش است؟

مدنی: بلکه کاملا همینطور است. تصمیم برای کاری نکردن، آگاهانه و با اختیار است. درواقع در شرایطی اشخاص تصمیم می‌گیرند سکوت کنند تا هزینه‌ای را ندهند و این تصمیم، ناشی از بی‌کنشی آنها نیست بلکه نوعی کنش است.

خراطها: به عقیده من هم این موضوعات ناشی از بی‌تفاوتی نیستند و حتی اگر به آنها عبارت بی‌تفاوتی را نام بدهیم، این بی‌تفاوتی یک ویژگی ذاتی جامعه ایرانی نیست بلکه ویژگی عرضی است که بر آن تحمیل شده. فکر می‌کنم این موضوع، ناپایدار و موقت و ناشی از شرایط موجود باشد.

 اما چرا افراد بی‌تفاوتی را انتخاب می‌کنند؟

مدنی: ببینید، یکی از رویکردهایی که در جامعه‌شناسی داریم؛ رویکرد تفسیری است. این رویکرد درباره موضوع مورد بحث ما اینطور می‌گوید که وقتی از کسی حمایت کنی اما مورد تنبیه واقع شوی، باید کنشی را انتخاب کنی که برای تو هزینه کمتری دارد. به عنوان مثال در شرایطی که ماموران شهرداری در حال برخورد با زن دستفروش بودند، افراد می‌توانستند انتخاب کنند که یک گوشه بایستند و کاری نکنند یا می‌توانستند انتخاب کنند وارد صحنه شده و حتی به خاطر همشهری‌شان با آنها برخورد شود. در چنین شرایطی افراد طبیعتا احتساب عملگرایانه می‌کنند، هزینه - فایده را محاسبه می‌کنند که بهتر است وارد مشاجره شوند یا نه. آنها در عین حال که ممکن است دلشان بخواهد وارد ماجرا شوند، از خودشان می‌پرسند کجا حقوق شهروندی من رعایت شده که حالا بخواهم از حقوق دیگران دفاع کنم؟ بنابراین تصمیم می‌گیرند کنار بایستند. یا در مثال دیگر، افراد تصمیم می‌گیرند که رای بدهند یا رای ندهند، درواقع حتی رای ندادن آنها در یک انتخابات می‌تواند ناشی از بی‌تفاوتی آنها نباشد بلکه نشان دهد که آنها با توجه به شرایط موجود، این کنش را انتخاب کرده‌اند که می‌تواند نوعی اعتراض باشد نه این که موضوع برای آنها اهمیتی نداشته باشد.

خراطها: جابجایی‌های بزرگ جمعیتی، همسایگی فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌های متفاوت هم می‌تواند به این مساله دامن بزند چرا که نوعی بیگانگی به وجود می‌آورد. در عین حال، باید به گسترش منطق خشک محاسبه‌گرایانه هم اشاره کرد که ویژگی دنیای مدرن و مخصوصا جوامعی است که اقتصاد ضعیفی دارند. در شرایط اقتصادی نامناسب، افراد وقت و هزینه کمتری می‌توانند برای مداخلات اجتماعی صرف کنند. هرکس به این فکر می‌کند که اگر بخواهم وارد یک مداخله اجتماعی شوم، باید چند ساعت زمان صرف کنم و ممکن است به دلیل این تاخیر از کارم اخراج شوم یا باید هزینه مادی بپردازم که در توانم نیست. اینها باعث می‌شود فرد در اصطلاح سرش به کار خودش گرم باشد و نخواهد در حل مشکلات دیگرانی که با آنها زندگی می‌کند مشارکتی داشته باشد. مساله دیگر این است که وقتی ناهنجاری‌ها و مشکلات اجتماعی زیاد می‌شود، توان رسیدگی به آنها از عهده مردم خارج می‌شود و برای ساماندهی آن وضعیت سرخورده می‌شوند و از کمک کردن دست می‌کشند. این که دیوارهای مهربانی ایجاد می‌شود اما تداوم پیدا نمی‌کند به این دلیل است که پشتوانه‌های اقتصادی کافی برای این موضوع وجود ندارد که این حمایت به محرومیت‌های دیگر هم برسد بلکه کم کم همان هم افول می‌کند.

مدنی: ما در پیشینه فرهنگی کشورمان عیاران را داریم، فرهنگ پهلوانی و ایثار را داریم که به کمک کردن به دیگران ارزش قائل می‌شد و مسائل انسانی در سطوح مختلف خودش را نشان می‌داد. شاید در حال حاضر نوع این تاثیرگذاری‌ها در بهبود شرایط دیگران فرق کرده باشد، اما نمی‌توانیم بگوییم شاهد بخشندگی و روحیه کمک کردن به دیگران نیستیم. سارا خادم‌الشریعه که در مسابقه شطرنج، شرایط حریفش را در نظر گرفت و از ادامه بازی انصراف داد، نمونه خوبی برای این است که بگوییم در نسل جوان هم دچار بی‌تفاوتی نیستیم و این آموزه‌ها تا حدودی به آنها منتقل شده است. اما مساله‌ای که وجود دارد این است که باید ببینیم در شرایطی که خارج از حیطه عملکرد فرد است و به اجتماعی مربوط می‌شود، چقدر نهادهای اجتماعی یا قانون و مقررات، دست افراد را برای دخالت افراد در بهبود شرایط دیگران باز می‌گذارد یا نه. وقتی قانون از شخصی که مصدوم تصادف را به بیمارستان می‌رساند حمایت نکند، یا کسی که خواسته به مشاجره‌ای پایان بدهد مورد پشتیبانی قانون قرار نگیرد، چطور می‌توانیم از مردم انتظار داشته باشیم وارد عرصه شوند و به وظیفه انسانی و اجتماعی خودشان عمل کنند؟

 

درواقع نقص قوانین می‌تواند به بازتولید خشونت منجر شود؟

مدنی: بله یکی از مواردی که می‌توانیم بگوییم شاید مردم را از مداخلات اجتماعی بازمی‌دارد این است که در پناه نهادهای قانونی قرار نمی‌گیرند و حتی شاید مورد مواخذه و تنبیه یا تعقیب واقع شوند. در فرآیند آموزش‌پذیری و اجتماعی شدن، سیستم می‌تواند افراد را کنشگر تربیت کند یا آنها را از مداخله در وضعیت دیگران منع کند. شکاف طبقاتی، شکاف جنسیتی، اختلاس و... را می‌بینیم اما از کنار آن رد می‌شویم و شاید تنها به نوعی نقد از جنس طنز و لطیفه بسنده می‌کنیم. وقتی شهروند می‌بیند در سطوح بالاتر، اختلاس و بی‌قانونی وجود دارد، تمایلی در خودش احساس نمی‌کند نسبت به ناهنجاری‌های کوچک واکنش نشان دهد.

خراطها: به قوانین حمایتگر و مجریانی احتیاج داریم که از مداخله مردم در اصلاح امور مربوط به جامعه حمایت کند نه این که نهادهای قدرت، قدرت را بلوکه کنند. وقتی می‌بینیم افرادی مانند مسعود شجاعی به عنوان ورزشکار یا محمود صادقی به عنوان نماینده مجلس، هشدارهای اجتماعی و سیاسی می‌دهند و به جای تقدیر از این که نسبت به جامعه حساس بوده‌اند، با آنها مقابله می‌شود، این موضوع ممکن است سکوت و سکون در پی داشته باشد اما در درازمدت به گسترش فساد و تعمیق ناهنجاری‌ها منجر می‌شود.

مدنی: این دیالکتیک جبرانی را، هم در سطوح کوچکتر مانند خانواده و هم در سطوح بزرگتر مانند رابطه میان مردم، شبکه‌های خویشاوندی و رابطه با حاکمیت می‌توان دید. در خانواده ممکن است اعضا اینطور احساس کنند که وقتی برای من ارزشی قائل نیستند، من چرا باید برای اهداف خانواده کاری انجام دهم؟ در سطوح بالاتر هم مردم ممکن است دچار فاصله‌ای از همدیگر و از حکومت شوند که بگویند وقتی ما برای جامعه و دولت مهم نیستیم، چرا باید برای آنها کاری کنیم. این موضوع در عین حال که طبیعی است، خطرناک است و باید جدی گرفته شود.

پس این بی‌کنشی، به نوعی هشدار است.

مدنی: بله همینطور است. باید مراقب گسست اجتماعی بین مردم و مسئولان بود. اعتماد، یک سرمایه اجتماعی است که در جامعه ما در حال از دست رفتن است و حتی در بین اعضای خانواده و بین زن و مرد هم کمرنگ‌تر از گذشته شده است.

خراط‌ها: سکوت مردم علامت خوبی نیست، این سکوت ناشی از رضایت نیست بلکه نشان دهنده خفقان و محرومیت از آزادی‌های اجتماعی است. درواقع اگر سکوتی وجود دارد تحمیلی و ناشی از شرایطی است که در آن زندگی می‌کنند. در عین حال نباید از این غافل شویم که در همین موضوعاتی که گفته می‌شود مردم بی‌تفاوت بوده‌اند، آنها در فضای مجازی واکنش نشان داده‌اند و فضایی را ایجاد کرده‌اند که به توضیح و عکس‌العمل نهادهای اجتماعی، افراد صاحب نفوذ و مسئولان مربوطه منجر شده و درواقع مطالبه‌گری آنها نتیجه‌بخش بوده است. این موضوعات را در مواردی مانند اعتراض به فیش‌های نجومی، اعتراض به املاک نجومی، برخورد با زن دستفروش و موارد دیگر دیده‌ایم.

اعتراض‌های مردم در فضای مجازی را چطور ارزیابی می‌کنید؟ می‌تواند نشان دهنده تفاوت نوع کنش در دنیای جدید باشد؟

خراطها: من معتقدم فضای مجازی را نباید صرفا به عنوان یک محیط دور از اجتماع دید، فضای مجازی امروزه به شکل بخشی از حیات اجتماعی درآمده و مجزا از زندگی روزمره مردم نیست. اما آنچه باعث می‌شود مردم در آن بیشتر فعالیت داشته باشند و با صراحت بیشتری حرف‌هایشان را مطرح کنند و هشتگ‌های اعتراض‌آمیز بزنند این است که آزادی بیشتری وجود دارد. وقتی می‌بینیم افراد معترضی ازجمله کارگران، بازنشستگان و معلمان تجمع می‌کنند یا در تریبون‌هایی حرف‌هایشان را می‌زنند و با سرکوب و دستگیری مواجه می‌شوند، طبیعی است که نمی‌توان انتظار داشت مداخلات مستقیم داشته باشند، بلکه ترجیح می‌دهند روش‌هایی را انتخاب کنند که رویارویی کمتری داشته باشند اما صدایشان شنیده شود.

مدنی: در عین حال باید به این اشاره کنم که رستگاری یک جامعه به این بستگی دارد که ببینیم افراد جامعه به سمت کدام گروه‌های مرجع توجه نشان می‌دهند. در گذشته گروه‌های مرجع اساتید دانشگاه، روحانیون، ریش‌سفیدها و گیس‌سفیدها بودند، اما در حال حاضر گروه‌های مرجع، سلبریتی‌هایی شده‌اند که حتی اطلاعات عمومی خوبی ندارند، خودشان هم الگوهای مناسب خودشان را نمی‌شناسند و در شرایطی در شبکه‌های اجتماعی میلیون‌ها فالوئر دارند که در قامتی نیستند که بتوانند افراد جامعه را به سمت درستی رهنمون کنند. در چنین شرایطی است که نقش افرادی مانند شجاعی و صادقی مهم جلوه می‌کند و درواقع به جای این که آنها مورد اتهام قرار بگیرند، سایرین باید خودشان را به آنها برسانند چون آنها هستند که کم‌کاری می‌کنند، این افراد وظیفه‌شان را در مقابل اجتماع انجام داده‌اند. 

در چنین شرایطی، چه موضوعی می‌تواند رفتار اجتماعی مردم را به سمت و سوی موثری هدایت کند؟ اگر این سکوت ادامه پیدا کند، چه می‌شود؟

مدنی: شاید ان‌جی‌اوها در چنین ساختاری بتوانند حلقه مفقوده بین زندگی روزمره جامعه و واقعیات اجتماعی با سطوح بالای مدیریت باشد. ان‌جی‌اوها می‌توانند گروه‌های ذینفع را تشکیل بدهند، چانه‌زنی جمعی کنند و درمانی بر زخم‌هایی باشند که بر پیکر جامعه خورده است.

خراطها: باز هم باید تاکید کنم حاکمیت باید از نظارت و اعتراضات مردمی علیه فساد حمایت کند تا مردم جرات داشته باشند افشاگری کنند و برای اصلاح امور اقدام شود، نه این که کسی که درباره یک ظلم افشاگری می‌کند با برخوردهای قهری مواجه شود. این که هر اعتراض و اعتنایی به مسائل اجتماعی، برچسب امنیتی و سیاسی بخورد باعث می‌شود مردم از واکنش نشان دادن به مسائلی که می‌بینند منصرف شوند. در چنین شرایطی، آلام و دردهای اجتماعی آنقدر زیاد می‌شود که جامعه به کما می‌رود. جامعه باید بتواند خودش را اصلاح کند، مانند بدنی که اگر نسبت به دردهایش بی‌تفاوت باشد و نتواند خودش را بسازد، به پایان حیاتش نزدیک می‌شود.

عکس‌ها: عارف طاهرکناره

47234

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 611864

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 10 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 32
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۲:۰۰ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۳
    89 4
    مردم مداخله کنند که چی بشه مگر کسی میتون به مامورای شهرداری چیزی بگه از کجا معلوم با چماغ نزنند تو سرش یا چاقو نخوره
    • سرانجیک RO ۰۸:۳۱ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۵
      7 2
      همه فکر می کنند امر به معروف و نهی از منکر فقط تذکر به بد حجاب ها و دختر پسر هاست. اصلا کل حرف این دو مهمان به صورت خلاصه در فراموش شدن فریضه امر به معروف و نهی از منکر است. هنگامي‌ كه در ميان ملتي اداي فريضة مهم امر به معروف و نهي از منكر فراموش شود، انسانهاي ستمگر بر آنان مسلط مي‌شوند....
  • طاها IR ۱۲:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۳
    168 3
    مردم ایران خیلی وقته زامبی شدن حیلی به کارشناسی نیاز نیست تا متوجه بشید .
    • بی نام IR ۱۱:۰۷ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۵
      3 2
      کلا کتک خوری ایرانیها ملسه
  • بی نام IR ۱۲:۳۰ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۳
    131 2
    نه خیر چون یه مارک برات میچسبونن تا آخر عمر بیچاره میشی
  • بی نام DE ۱۲:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۳
    29 35
    هنوز مانده تا آثار دموکراسی و انسان پرستی را ببینیم دلم میخواد و به تو چه شعارانسان مدرن است
    • بی نام A1 ۱۰:۰۱ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۶
      1 1
      اتفاقا دقیقا برعکس اینها میوه عدم دموکراسی و انسان پرستیست اینهایی هم که بهت مثبت دادن فکر کنم نفهمیدن منطورتو
  • ali A1 ۱۳:۰۹ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۳
    69 2
    تو این مملکت هر ثوابی آخرش به علت بی قانونی تبدیل به کباب میشه.
    • م ر A1 ۱۲:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۴
      8 0
      بی قانونی؟ قانون هست ولی به ضررت اجرا می شه
    • بی نام A1 ۱۰:۰۵ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۶
      6 0
      قانون هست ولی قانون بی قانونهاست یعنی طوری برات تفسیرش میکنن که محق متضرر میشود
  • بی نام A1 ۱۳:۱۱ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۳
    37 1
    یک گزارش از نوع سوسولیستی بمعنی سوسول بازی. پیمانکاران شهرداری اغلب گردن کلفت و قلچماقن شهرداری هم پشتشونه حالا این جامعه شناس محترم بیاد یکبار اینو رو ببینه سکته می زنه
  • بی نام A1 ۱۴:۳۱ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۳
    41 1
    جامعه به کما رفته را خوب اومدی
  • بی نام IR ۱۴:۳۵ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۳
    22 1
    1 شما می بینید که وقتی افراد یکی از نهادها یکی از مردم عادی را می زند و از بخت بدش یکی هست که از این صحنه فیلم بگیرد، حتی اگر آن نهاد عذرخواهی کند که اخیراً شاهد نمونه خوبی از آن بودیم که تنها یک عیب داشت و در ادامه عیبش را می گویم فرد کتک خوده هم حتماً به چیزی متهم می شود. برای همین مردم ترجیح می دهند نه کتک ناحق بخورند و نه به چیزی متهم شوند. 2 عذرخواهی اخیر نیروی انتظامی نمونه و سرمشق خوبی برای نهادهای دیگر است فقط کاش فرد کتک خورده را متهم به مستی نمی کردند. برادران نیروی انتظامی بهتر از بنده می دانند که قانون اجازه این کار را نمی دهد.
  • بی نام A1 ۱۴:۳۶ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۳
    37 1
    چرا مردم باید دائما گوشت قربانی دعواهای سیاسی باشند؟ معلومه که کم کم بی تفاوت می شن چون سودی از مشارکت در دعواها برایشان حاصل نشده و فقط زیان پرداخت می کنند.
  • بی نام A1 ۱۵:۰۹ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۳
    7 15
    بی‌تفاوتی، خودش یک نوع کنش است، یعنی افراد نسبت به موضوع اهمیت قائلند اما تصمیم می‌گیرند که به آن بی‌تفاوت جلوه کرده و با این که از آزار دیگران رنج می‌برند، ترجیح می‌دهند وارد موضوع نشوند و در آن دخالتی نکنند. ......... این حرفای بی ربط و بی منطق و متناقض و من درآوردی چیه میزنید ؟؟؟؟؟؟
    • ساکت A1 ۲۱:۲۶ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۳
      11 1
      جناب اینها توضیح واضحات و بدیهی ترین موارد جامعه شناسی هست که تعجب میکنم از اینکه شما اینقدر واستون عجیب هست و کاش حداقل وقتی مطالعه نداریم وقتی کتاب نمیخونیم وقتی سواد و آگاهی در یه موردی نداریم کنار بنشینیم و یاد بگیریم از دیگران نه اینکه در هر صورت بیاییم و نظری بدیم و راحت کل یه مطلب رو و دو جامعه شناس و استاد دانشگاه رو به این راحتی ببریم زیر سوال. معلومه عدم واکنش نسبت به یه خشونت و حق خوری و حق کشی برای انسانهایی که حداقل آزادی خواهی و عدالت توی وجودشون هست و دوست دارن که جلوی ظلم رو بگیرن و وقتی کسی این کار رو نمیکنه یعنی با خودش حساب کتاب میکنه که دخالت کنم یا نکنم که همین تفکر نشون دهنده یک تصمیم اختیاری هست و نتیجه اون تصمیم اختیاری میشه عدم واکنش به موضوع و این یک کنش هست
  • بی نام A1 ۱۵:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۳
    54 1
    در این مملکت نه قانون شفاف است و نه شفاف اجرا می شه. مثلا می خوای بری به یک شهروند کمک کنی که از مامور شهرداری کتک نخوره یکهو دستگیرت می کنن و به جرم تشویش اذهان عمومی و توهین به مقامات و اقدام علیه امنیت ملی و ... میندازنت زندان و ما هم که بدبختیم و کسی رو نداریم ازمون دفاع کنه. مگه مریضیم که خودمان را بندازیم تو دردسر؟ رنج می کشیم از این بی قانونی و برای همین فیلم می گیریم که رنجمان را با هم تقسیم کنیم اما احمق نیستیم.
  • ایرانی A1 ۱۵:۴۲ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۳
    37 13
    این همه کارشناسی نمیخواد سالهاست که انسانیت از وجود مردم ایران رخت بربسته،ملت صف وملت غذتی نذری دیگه حقیقتو نمیبیبنن
  • هانیه A1 ۱۶:۲۶ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۳
    7 16
    دست فروشا بیان رو فرق سر ما بشینن.ببینید میتونید یک کاری بکنید ما همیشه تاکسی سوار شیم.خدا کنه واقعا ادامس فروش باشند و دزد و مواد فروش نباشند.وگرنه از صبح تا شب مگه با فروختن ادامس و چیزای پیش پا افتاده دیگه چقدر درامد میشه کسب کرد.با یک تفکر متوجه میشید هرکاری بکنند درامدش بیشتر و خطرش کمتر از دستفروشیه .تازه تو مترو گدایم زیاد شده خوبه مردم همیشه در صحنه از این وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنندو فیضشو ببرن.هی تو خونه نشینن از هر زاویه ای حرفای احساسی و قشنگ سر هم کنند.
  • بی نام IR ۱۷:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۳
    12 1
    بارها اعلام کردیم وقتی به یکی هشدار میدی لج میکنه بدتر می افتی تو دردسر
    • بی نام A1 ۰۴:۲۲ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۶
      0 0
      اگه احساس کنه هشدارت همراه با ناتوانیه آره ولی اگه بدونه پشت هشدار خطره هرگز فکر لجبازی هم نمیکنه
  • بی نام IR ۲۱:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۳
    3 27
    آقای جامعه شناس شما هم متاسفانه با ظرافت داری جریان سازی میکنی .اگر نمیدانی بدان منبع مطالب آفای صادقی رسانه های بیگانه بود .اگر منصف هستی تاثیر اخبار کدب و تهمت را در افکار عمومی و جامعه بررسی نمائید.
    • بی نام US ۰۷:۰۶ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۶
      5 0
      آقای بی نام، گفتن حقایق جریان سازی نیست. از قدیم گفتن حقیقت تلخه.
    • بی نام A1 ۰۹:۵۹ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۶
      2 0
      شما نفست از جای گرم درمیاد و حس هم ذات پنداری و نوع دوستی و عطوفت ایده آل یک انسان نرمال رو ندارید یا منافعتان ایجاب میکند که نداشته باشید بهرحال همه انسانها به درجه و قابلیت چشم بستن بر منافع شخصی یا گروهیشان بر منافع انسانی را ندارند.
  • امیر A1 ۰۷:۵۷ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۴
    14 2
    چنان تو این مملکت به انتقاد و اعتراض از طرف دولت هجوم اوردن دیگه کسی جرات نداره حرفی بزنه با دیدن این صحنه ها خونش به جوش میاد ولی از ترس سعی میکنه خودشو کنترل کنه و به راهش ادامه بده ،
  • شهره IR ۱۰:۰۱ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۴
    7 2
    تحليل خوب و مناسب از شرايط اجتماع. بهتر است مسئولان بيشتر با كارشناسان اجتماع و مردم شناس در ارتباط باشند تا به وضعيت مطلوب برسيم
  • علی A1 ۱۰:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۴
    16 2
    معلومه که از دیدن این صحنه ها ناراحت میشیم ولی وقتی اعتراض ما هیچ سودی نداره حتی ضرر هم داره، چرا باید مداخله کنیم ؟
  • بی نام A1 ۰۹:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۶
    6 0
    چون اینجا ایران است یکطرف ماجراش مامور دولت ست که فکر میکند نماینده بلامنازع خدا بر زمین است و مردم دیگر هم آنقدر بی خیال و خنثی که ازت حمایت نمی کنن آنوقت اگر دخالت کنی برایت گران تمام میشود و مورد پرونده سازی قرار میگیری
  • بی نام A1 ۱۰:۲۵ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۶
    4 0
    آتش زیر خاکستر روزی فوران خواهد کرد ....
  • بی نام A1 ۰۶:۴۴ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۳
    4 0
    من حدود13سال پیش بخاطر دفاع از یک پسرک دست فروش در خیابان "کاشیکاری کرمانشاه" بقدری از پلیس کتک خوردم که تا عمر دارم فراموش نمیکنم.با بدبختی آزادم کردند به جرم دخالت در کار پلیس
    • بی نام A1 ۰۴:۲۳ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۶
      1 0
      تو نیکی میکن و در دجله انداز/ که ایزد در بیابانت دهد باز
  • ایمان US ۰۴:۵۴ - ۱۳۹۵/۱۰/۱۲
    2 0
    بزرگترین دشمن مردم ایران همین بی تفاوتی مردم هر بلایی سرشون میاد فقط نگاه می کنند معلوم نیست تو این مدت چه بلایی سر این مردم اومده که هیچی دیگه واسشون مهم نیست فقط خدا باید به دادمون برسه