من طرفدار این نیستم که با زیر و رو کردن گذشتهٔ افراد و جستجوی نقصانها و ایرادها، از فردی انتقاد کنیم. حتی برعکس، میپندارم که شخصیتها در گذر زمان تغییر میکنند؛ چنانکه بسیاری از مسوولان کشور، امروزه از بعضی نقطهنظرهای سی چهل سال پیشِ خود کوتاه آمده و نقصهای کار خود را پذیرفتهاند. با این حال، در موضوع وزارت نیرو، همچنان معتقدم که بهتر است مدیری که سابقهٔ کار در وزارت نیرو ندارد و به مسایل محیط زیست و جامعه حساسیت داشته و منتقد صریح طرحهای مخرب مدیریت آب بوده، در رأس این وزارتخانه قرار گیرد (میدانم که تا اندازهای رویاپردازی است؛ اما ما با امید و رویاهایمان زندهایم!). در این حالت، خیلی خوب خواهد شد که فردی مانند اردکانیان، بهعنوان یک مشاور ارشد یا استاد دانشکدههای مهندسی آب، در جهت اصلاح نگرشهای قبلی حاکم بر مدیریت آب فعالیت کند، نه در مقام یک وزیر نیرو.
اردکانیان در گفتوگو با ایسنا (4/8/1396)، به پارهای مسألههایی که پیش از این از سوی مدیران و کارشناسان وزارت نیرو مغفول مانده اشاره کرده که این سخنان، بسیار بجا بوده و جای قدردانی دارد: ضرورت مدیریت تقاضا، ضرورت در نظر گرفتن مطالبات اجتماعی و نظرات همهٔ ذینفعان، شفاف و کافی نبودن آمارها و دادههای مربوط به آب و طرحهای آبی، و اشاره به ایرادهای مدیریتی در موضوع آب و غفلتهای پیشین در توجه به پارادایمهای محیط زیستی و جامعهشناختی و اقتصادی... . او نخستین فرد معرفی شده برای وزارت نیرو است که پیش از تصدی وزارت، نیمنگاهی انتقادی به گذشتهٔ مدیریت آب و برق انداخته و با منتقدانِ این عرصه و سازمانهای غیردولتی محیط زیستی جلسه گذاشته و حتی قول داده است که پس از وزیر شدن هم به جلب منتقدان بپردازد.
اما، نباید فراموش کرد که کشور ما، مانند بسیاری کشورهای دیگر، سرزمینِ وعظهای واعظان غیرمتعظ است...! بیشترِ کسانی که میخواهند در انتخاباتی پیروز شوند، با استفاده از سخنگاههای پرشمار و نیرومندی که در اختیارشان گذاشته میشود، به بیان سخنان گیرا (گاه، از همان نوعی که مردم در پستوها و بااحتیاط میزنند) میپردازند تا خود را همراهِ مردم نشان دهند. اینان، پس از انتخاب شدن و جای گرفتن در مسند قدرت، به همان راهِ مألوف خود و همترازانشان میروند، چرا که نمیتوانند از حلقهٔ یاران خویش که او را به قدرت رساندهاند، بیرون روند. به هرحال اگر از این بحث (که کمی پیچیده است) بگذریم و با کمی دقت به برنامهها و سخنان اخیر اردکانیان توجه کنیم، درمییابیم که او قصد ندارد هیچ تغییر اساسی در رویکردهای وزارت نیرو پدید آورد (یا شاید به علت ملاحظهکاری، این قصد را بیان نمیکند!). اما، دلایل من در این زمینه:
۱- اردکانیان، منکر سوءمدیریت مزمن در سیاستهای مدیریت منابع آب است. او در مقالهٔ «راهی نوین در مدیریت آب» (روزنامهی اعتماد، 25 مهر 1396) مینویسد:«دانش جامعهٔ ايرانی در سه دههی گذشته برای مديريت منابع آب - كه عمدتاً در وزارت نيرو و دستگاههایی نظير سازمان مديريت و برنامهريزی كشور، وزارت جهاد كشاورزی و سازمان حفاظت محيطزيست متمركز بوده - سياستها، برنامهها و اقداماتی را طراحی و اجرا كرده كه توامان دستاوردها و ناكامیهایی داشته است. دانشهای فنی- مهندسی و تكنوكراتيك - بوروكراتيك به اين جامعه اجازه دادهاند تا آب موردنياز قريب هشتاد ميليون نفر را تامين كند». اردکانیان در این چند جمله، نخست خواسته است که گناهِ بدمدیریتیِ منابع آب را بین چند دستگاه تقسیم کند تا از این رهگذر، بار قصور وزارت نیرو سبک شود. اگر وزارت کشاورزی، با حمایت نکردن از کشاورزان برای اصلاح شیوههای آبیاری، کوتاهی داشته یا سازمان حفاظت محیط زیست نتوانسته سهم تالابها را بگیرد، یا سازمان برنامه و بودجه اقدام به تخصیص بودجههای عظیم برای سدسازی و انتقال آب کرده، در تمام اینها ردپای کسانی دیده میشود که به جای نگاه به اجتماع و محیط زیست، در پی بر گرفتن بخشهای بزرگتری از کیک بودجههای کشور بودهاند. مأمن و مدافع این بودجهبگیران و ساختوسازگرایانِ حوزهٔ آب، وزارت نیرو بوده است.
دوم این که اردکانیان به شیوهی «به نعل و به میخ زدن» میگوید که مدیریت منابع آب، هم دستاوردهایی داشته و هم ناکامیهایی؛ واقعیت اما این است که دستاوردهای وزارت نیرو به بهای برداشت از سرمایههای پولی و طبیعی کشور بوده (که در هیچ نظام حسابداری پذیرفته نیست) یعنی ذخیرههای جبرانناشدنی روزمینی و زیرزمینی آب را به اینجا و آنجا برده و میلیاردها دلار هم از پول نفت و گاز کشور را برای سازههایی که اگر مفید باشند، عمری حداکثر پنجاه شصت ساله دارند، مصرف کرده است. در عین حال، ناکامیهایش وزن بسیار بسیار بیشتری دارند: پایین رفتن چند صدمتری سفرههای آب زیرزمینی، خشک شدن بخشهای بزرگی از طول رودخانهها به علت سدسازی و انتقال آب، خشک شدن نود درصد تالابهای کشور، آسیب دیدن حیات طبیعی و اجتماعی در مصب رودخانهها، افزایش تنشهای بین استانی بر سر آب، و... .
سوم این که اردکانیان میگوید مدیریت وزارت نیرو توانسته آب هشتاد میلیون تن را تأمین کند. اما، او خود (با آن همه تحصیلات و تجربه در زمینهی آب) خوب میداند که نیاز آبی هشتاد میلیون ایرانی در این سالها بیش از صد و شصت میلیارد مترمکعب در سال بوده که دستکم نیمی از آن به صورت محصولات کشاورزی و صنعتی از خارج وارد شده است. در واقع، وزارت نیرو، آب ما را نأمین نکرده (امنیت آبی برای ما فراهم نساخته) بلکه نمود فاجعه را برای مدتی پنهان کرده است. ضمن این که آب مورد نیاز بخشهای بزرگی از جمعیت کشور، چه آب آشامیدنی و چه آب مصرفی کشاورزی و صنعتی، حتی در استانهایی مانند چهار محال بختیاری و خوزستان (که استانهای پر آب بودهاند) چنان دستخوش کمبود و بحران بوده که اصلاً نمیتوان عنوان «تأمین» بر آن گذاشت.
۲- اردکانیان در برنامهٔ خود، «تحلیل هزینه به فایده» و «ارزیابی تطبیقی و راستیآزمایی» سدهای ساختهشده را نگنجانده است. هر بازرگان کوچک و متوسط هم گاهبهگاه بررسی میکند که سودِ فلان طرح و فعالیت بنگاهش، به هزینههای آن میارزیده یا نه. اما، در حالی که میلیاردها دلار پول کشور صرف طرحهای انتقال آب و سدسازی شده و اکنون بنا به اظهار مسئولانی مانند عیسی کلانتری (رییس ستاد احیای دریاچهٔ اورمیه و رییس سازمان محیط زیست)، هیچ دشمنی نمیتوانست چنین رفتاری با منابع طبیعی و آب کشور داشته باشد، آیا وزارت نیرو نباید به ارزیابی انتقادی طرحهای آب بپردازد؟! آیا وزیر نیروی آینده نباید بررسی کند که این همه سد و کانال به هدفهای اعلامشدهٔ خود دست یافتهاند یا نه؟
۳- اردکانیان در برنامهٔ خود هیچ اشارهای به متوقف ساختن طرحهای در دست اجرای سدسازی و انتقال آب ندارد، و برعکس راههایی برای تأمین بودجهٔ بیشتر به منظور «تکمیل طرحهای نیمهتمام» ارایه کرده است.
او در صفحهأ 15 برنامه برای تصدی وزارت نیرو، بهعنوان یکی از هدفهایش مینویسد: «بازنگری در سدهای درحال طراحی و ساخت برمبنای داده های معتبر هیدرولوژیک، تغییرات اقلیمی، توجیه اقتصادی و ارزیابی آثار زیست محیطی و افزایش ظرفیت آب قابل تنظیم جدید شامل مرزی و غیر مرزی ( به میزان 2200 میلیون مترمکعب)...» و همچنین: «تسریع در اجرا و تکمیل برنامه های تامین آب در حوضه های آبریز مشترک با کشورهای همسایه با رعایت ملاحظات زیست محیطی و مهار و تنظیم 1500 میلیون مترمکعب آب جدید». اگر تعارفهای محیط زیستی و انشانویسی را از این چند جمله کم کنیم، به زبان ساده معنای آن، ساختن مخزنهای جدید سد به اندازهٔ تقریباً بیست سد کرج! به عبارت دیگر، رویکرد سازهای وزارت نیرو که موضوع اصلیِ مورد انتقاد کنشگران محیط زیست و فعالان مدنی بوده و بیشترین بودجهها به آن اختصاص یافته و بزرگترین ضربهها را به محیط زیست کشور زده و زندگی دهها هزار روستایی و عشایر و صیاد را مختل کرده، و نیز بیاعتنایی به ملاحظههای دیپلماتیک در زمینهٔ آبهای مرزی، همچنان در دورهٔ وزارت اردکانیان ادامه خواهد یافت.
در صفحهی 24 برنامهها، اردکانیان برای ادامه و تکمیل پروژههای وزارت نیرو، نهتنها خواستار استفاده از تمام ظرفیتهای بودجهای و معمول کشور شده، بلکه استفاده از فاینانس خارجی (گرفتن پول نزولی از خارجیها) و استفاده از «تسهیلات بانکهای بینالمللی» (بدهکار کردن کشور) را هم در دستور کار خود قرار داده است. نیازی به گفتن نیست که بخش بزرگِ «پروژههای نیمهتمام» وزارت نیرو، طرحهای سدسازی و انتقال آب هستند.
۴- یکی از هدفهای اردکانیان که چند بار در قالب جملهپردازیهای خوش آب و رنگ در برنامهی او تکرار شده، نئولیبرالیزه کردن سیاستهای مدیریت آب است. به این معنا که آب و خدمات آن را بدل به یک کالای بازاری کنند تا از این رهگذر، سرمایهداران (که در ایران، غالباً نوکیسههای رانتخوار هستند) موجودی آب (این نعمت خدادادی که بهرهمندی از آن حق همهٔ انسانهاست) و تأسیسات و شبکهها و دیگر سرمایههایی را که از محل درآمدهای ملی فراهم شده، در اختیار خود بگیرند.
عبارتهایی مانند «اصلاح نظام قیمتگذاری»، «واگذاری امور به فعالین بخش خصوصی»، و «ارزشگذاری اقتصادی آب» ناظر بر همین رویکرد است. نتیجهٔ این رویکرد، گرانتر شدن آب و درنتیجه، بهصرفه شدن «آبخواری» یا دزدی آب از مردم، فراهم شدن امکانات مالی بیشتر برای اجرای طرحهای سازهای بیشتر، و تشدید معضل آب خواهد بود.
۵- در موضوع برق، اردکانیان اشارهای به تحلیل هزینه-فایدهٔ برقِ آبی ندارد. یکی از هدفهایی اصلی که همیشه در طرحهای سدسازی اعلام شده، تولید برق «پاکیزه» بوده است. در حالی که بسیاری از سدهای کشور نتوانستهاند به تولید برق اعلامشدهٔ خود برسند، و همچنین پاکیزه بودن این نوع برق، با توجه به آسیبهای پایداری که سدها به محیط زیست وارد میکنند، و با عنایت به تأثیر مخزن سدها در تولید گازهای گلخانهای، و... زیر سوال است. پیدا است که اردکانیان در این زمینه هم نمیخواهد کارنامهٔ نه چندان روشن همکارانش را بررسی کند.
برنامه اردکانیان، می تواند سرفصلهای یک کتاب درسی برای دانشجویان مهندسی آب باشد، اما در آن از راهکارهای مشخص در جهت اصلاح گذشتهٔ پراشتباه وزارت نیرو تقریباً اثری نیست. از اینرو، به پیشنهادی که در آغاز این نوشتار دادم، برمیگردم: دکتر اردکانیان، میتواند درسهای خوبی به دانشجویان بدهد، اما نخواهد توانست معضل آب ایران را به سوی سبکتر شدن پیش ببرد.
نظر شما