این روحانی با دوچرخه به حوزه می رفت /طلبه‌های خشک مقدس او را قبولش نداشتند

یکی از دوستان شهید هادی ذوالفقاری تعریف می‌کند: «هادی درس طلبگی می‌خواند؛ اما بعضی از طلبه‌های که کاری جز مطالعه و درس و بحث نداشتند، با تعجب به کارهای هادی نگاه می‌کردند. برخی فکر می‌کردند که لباس روحانیت یعنی آهسته قدم برداشتن، ذکر گفتن، دعا کردن و ...؛ برای همین به او ایراد می‌گرفتند.»

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، یکی از دوستان طلبه شهید مدافع حرم محمدهادی ذوالفقاری تعریف می‌کند: «هادی در کنار درس طلبگی خواندن، برای دیگر طلبه‌ها صحبت می‌کرد و به شرایط روز عراق، موقعیت آمریکا و دشمنی این کشور با مسلمانان اشاره می‌کرد.

بنابر گزارش فارس، منزل هادی محل رفت و آمد دوستان ایرانی نیز شده بود. در این رفت و آمدها متوجه شد که بیشتر دوستان طلبه از خانواده‌های مستضعف نجف هستند. بسیاری از این خانواده‌ها در منازلی زندگی می‌کنند که از نیازهای اولیه محروم است.

این خانه‌ها آب لوله‌کشی نداشتند. با اینکه آب لوله‌کشی تا مقابل درب خانه آمده بود، اما آن‌ها بضاعت مالی برای لوله‌کشی نداشتند.

این موضوع بسیار او را رنج می‌داد. برای همین به تهران آمد و به سراغ دوستانش رفت.

دستگاه‌های مربوط به لوله‌کشی را خرید و چند روزی در مغازه یکی از دوستانش ماند تا نحوه لوله‌کشی با لوله‌های جدید پلاستیکی را یاد بگیرد. هر چه را لازم داشت تهیه کرد و راهی نجف شد.

حالا صبح تا عصر در کلاس درس مشغول بود و بعد از ظهرها لوله تهیه می‌کرد و به خانه طلبه‌های نجف می‌رفت.از خود طلبه‌ها کمک می‌گرفت و منازل مردم مستضعف، ولی مؤمن نجف را لوله‌کشی آب می‌کرد.

خستگی برای این جوان معنا نداشت. از صبح زود تا ظهر سر کلاس بود، بعد هم کمی غذا می‌خورد و سوار بر دوچرخه‌ای که تازه خریده بود، راهی می‌شد و در خانه‌های مردم مشغول کار می‌شد.

برخی از دوستان هادی نمی‌فهمیدند، یعنی نمی‌توانستند تصور کنند که یک طلبه که قرار است لباس روحانیت بپوشد، چرا این کارها را انجام می‌دهد؟ برخی فکر می‌کردند که لباس روحانیت یعنی آهسته قدم برداشتن، ذکر گفتن، دعا کردن و ...؛ برای همین به او ایراد می‌گرفتند.

حتی برخی‌ها به اینکه او با دوچرخه به حوزه می‌آید ایراد می‌گرفتند؛ اما آن‌ها که با روحیات هادی آشنا بودند، می‌فهمیدند که او اسلام واقعی را شناخته.هادی اعتقاد داشت که لباس روحانیت یعنی لباس خدمت به اسلام و مسلمین به هر نحو ممکن. برخی جوانان طلبه که کاری جز مطالعه و درس و بحث نداشتند، با تعجب به کارهای هادی نگاه می‌کردند. او در هر کاری که وارد میشد. به بهترین نحو عمل می‌کرد.»

منبع: کتاب «پسرک فلافل‌فروش»

27215

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1893218

برچسب‌ها