گفت‌وگو با مجید شاه‌حسینی

احمد فرهنگ‌نیا: مدیر بنیاد فارابی در نشست خبری ویژه‌اش، خبرهایی شنیدنی در باب تفاوت‌های مهم این دوره جشنواره فیلم با دوره‌های گذشته داشت. یکی از این تفاوت‌ها و شاید جالب‌ترینشان، به قول آقای شاه‌حسینی، «گسترش جغرافیای برگزاری جشنواره» بود. برگزارکنندگان برای اولین بار مرزهای سنتی را شکستند و به سمت استفاده از پردیس‌ها و سالن‌های نونوار در نقاط دیگر شهر رفتند تا سالن‌های فرسوده از مدار برگزاری جشنواره خارج شوند. اما این تیر دو نشان دارد؛ دکتر شاه‌حسینی می‌گوید دسترسی به جشنواره برای تعداد بیشتری از مردم فراهم شده و اصلاً چه بهتر که کم‌کم «همه مردم تهران بتوانند به جشنواره بیایند».

 

آقای شاه‌حسینی، در کنفرانس مطبوعاتی گفتید امسال جغرافیای برگزاری جشنواره فیلم فجر را گسترش داده‌اید. می‌دانید که معمولاً در یک جشنواره، فیلم‌ها برای اولین بار اکران می‌شوند. در جشنواره‌های سرتاسر جهان یک مکان ویژه برای برپایی جشنواره در نظر گرفته می‌شود تا تعداد محدودی مخاطب جدی سینما در آن حضور یابند؛ چراکه بحث Box Office وجود دارد و فروش فیلم‌هایی که برای بار اول اکران می‌شوند نباید تحت تأثیر قرار بگیرد. آیا این بحث در سیاستگذاری‌های کلی جشنواره‌های فیلم فجر جایگاهی دارد یا این‌که اساساً مطرح نیست؟ کلاً آیا روند کار این است که این جشنواره هر چه بیشتر گسترش داده شود؟

سؤال دقیقی است، پاسخ دقیقی هم دارد. ببینید، این یک بحث بسیار جدی است. اگر ما میزان گسترش فیلم‌های یک جشنواره را از یک حدی فراتر ببریم، ممکن است به Box Office و گیشه فیلم‌های حاضر لطمه بخورد. منتها فعلاً واقعیت موجود سینمای ما این نیست.

واقعیت موجود سینمای ایران این است که بسیاری از فیلم‌های فرهنگی مجال عرضه و امکان اکران پیدا نمی‌کنند و همین فرصت جشنواره شاید اولین و آخرین فرصت عرضه‌شان باشد. صنف نمایش فیلم در کشور ما، به این جنس فیلم‌ها اقبالی نشان نمی‌دهد. یک مدل فیلم هم در سینمای کشور داریم که هرچه در فجر نمایش داده بشوند انگار دارند یک تیزر مجانی برای اکرانشان می‌روند. آن‌ها قطعاً از حضور در فجر، هرچه گسترده‌تر هم باشد، استقبال می‌کنند و طالب اکران‌های بیشترند.

بین این دو مرز، تعدادی فیلم داریم که می‌توانند مخاطبینی داشته باشند و اگر تعداد نمایش آنها در فجر از حدی بالاتر برود، ممکن است اکرانشان دچار افت بشود. در این موارد، حواس خود تهیه‌کننده جمع است و تذکر می‌دهد که «من فیلمم را به فجر می‌دهم، اما لطفاً تعداد نمایشش زیاد نشود». اگر این درخواست با استانداردهای ما همخوانی داشته باشد، به تفاهم می‌رسیم. اگرنه، از تهیه‌کننده خواهش می‌کنیم یا فیلمش را به جشنواره ندهد یا امکان نمایشش را در شهرستان فراهم کند. چون به‌ازای اکران‌های شهرستان، می‌توانند پول بگیرند. برایشان عین اکران تلقی می‌شود؛ خودشان قرارداد می‌بندند و سهم فروش بلیتشان را دریافت می‌کنند.

اینکه به شهرک‌های متمرکز نمایش فیلم اشاره کردید؛ بله، در جشنواره‌های تخصصی همین است، ولی جشنواره فجر شبیه هیچ جشنواره‌ای در هیچ نقطه دنیا نیست. فجر یک جشنواره ملی است که همه مردم خود را محق می‌دانند فیلم‌هایش را ببینند. همه دنبال بلیت فجرند و ما همیشه کم می‌آوریم و شرمنده انبوهی از علاقه‌مندان حضور در جشنواره هستیم که امکان حتی فروش بلیت به آن‌ها را نداریم. کل سالن‌های ما هم نهایتاً شش هفت هزار صندلی دارند و طبعاً همه فیلم‌ها نیز در همه سالن‌ها نمایش داده نمی‌شوند. وقتی چنین میلی وجود دارد و با توجه به مقدورات و مقدرات فعلی جشنواره فجر، به نظر می‌رسد بحث گیشه خیلی لطمه نخورد. اگر احیاناً فیلمی از آن طبقه بینابین باشد، یا خودشان اصلاً فیلم را به جشنواره نمی‌دهند یا شروط متقابلی رد و بدل می‌شود؛ مثلاً از بخش‌های رقابتی خارج می‌کنند و به بخش غیررقابتی می‌برند که کلاً یک یا دو نمایش در فجر خواهند داشت.

آنچه مسلم است، قصد ما افزایش تعداد نمایش یک فیلم در فجر نیست، بلکه دوست داریم تنوع فیلم‌ها بالاتر برود. با تفکیک بخش بین‌الملل از سینمای ملی هم خوشبختانه ـ لااقل از نظر تهیه‌کنندگان و صاحبان فیلم ـ تعداد نمایش هر اثر در جشنواره نسبت به سابق قدری کمتر شده.

 

شما گفتید که می‌خواهید با نمایش فیلم‌های سایر نقاط جهان، ذائقه هنری مخاطبان را تصحیح کنید. نمی‌خواهید عادت مردم به «تماشای فیلم صرفاً در جشنواره فجر» نیز اصلاح شود؟ فکر نمی‌کنید وضعیت فعلی می‌تواند به روال منطقی اکران فیلم‌ها، مثلاً به فروش افتتاحیه ضربه بزند؟

فکر نمی‌کنم. ببینید، به نظرم تصور دور از واقعیتی است که فکر می‌کنیم اگر فیلم‌ها را به کسانی‌که در جشنواره فجر فیلم می‌بینند نشان ندهیم، حتماً همه‌شان در سایر ایام سال می‌روند بلیت سینما می‌خرند و فیلم‌ها را روی پرده می‌بینند.

حقیقت این است: ما در جشنواره فجر گروه قابل اعتنایی از مخاطبان سینما را داریم که فقط سالی یک بار صرفاً در ایام فجر  به سینما می‌روند. یعنی در شور دهه انقلاب، یک بار می‌روند فیلم‌ها را می‌بینند و در طول سال هم نه وقتش را دارند نه انگیزه‌اش را. فکر نکنیم همه کسانی‌که به فجر می‌آیند، مشتاقان سینما یا دانشجویان یا افرادی هستند که عادت به فیلم دیدن در طول سال دارند. بنابراین این‌که تصور کنیم اگر مخاطب نتواند فیلم را در جشنواره ببیند، در سایر ایام سال در سرما و گرما می‌رود در صف می‌ایستد، بلیت می‌خرد و منظم ماهی دو سه فیلم می‌بیند، قطعاً خلاف واقع است.

ما اصطلاحی در فارابی داریم؛ می‌گوییم جشنواره فجر، شب قدر سینمای ایران است. البته بلاتشبیه، شما می‌دانید مساجد در شب قدر، میهمان‌هایی دارند که سالی یک بار مسجد می‌روند، به احترام این‌که شنیده‌اند مقدرات انسان‌ها در چنین شبی رقم می‌خورد. البته من مسامحتاً این مثال را زدم، اما در ایام فجر هم ما طیف وسیعی از مخاطبان را داریم که سالی یک بار به سینما می‌روند. نباید فکر کنیم اگر الان فیلم را نشانشان ندهیم، می‌روند بعداً بلیت می‌خرند و فیلم می‌بینند. درصد قابل اعتنایی‌شان این‌طور هستند.

اما این افراد، در سرنوشت سینما مؤثرند؛ بعضی‌ها در موضعی هستند که می‌توانند در بودجه سینما مؤثر باشند، بعضی‌ها به دلیل نوع حمایت‌هایشان از سینما، بعضی‌ها به دلیل مشاغل دیگری که در جامعه دارند و... به‌طور کلی اصولاً این افراد در قضاوت عمومی کشور درباره سینما مؤثرند. فجر فرصت منحصربه‌فردی است که این گروه از مخاطبان ـ که سالی یک بار سینما می‌روند ـ بتوانند سینمای کشور را رصد کنند.

 

اگر اجازه بدهید من یک اشکال کوچک وارد کنم.

بفرمایید؛ شما اشکال بزرگ وارد کنید.

 

کسی‌که حاضر می‌شود در سرما توی صف بایستد، البته حالا نمی‌دانم شما صف‌های فیلم فجر را تجربه کرده‌اید یا نه...

بله. اما فکر می‌کنید چند درصد بلیت در آن صف‌ها فروخته می‌شود؟ این اشکال کوچک شما فقط سر همین است.

 

نه، اجازه بدهید من سؤالم را کامل کنم؛ کسی‌ که می‌آید و آن فشار را تحمل می‌کند، اگر در شرایطی قرار بگیرد که بداند امکان تماشا در جشنواره برایش مهیا نیست، قطعاً این اشتیاق در طول سال برایش باقی می‌ماند و می‌رود در اکران عادی فیلم‌ها را می‌بیند. به علاوه اینکه بعضی اسم‌ها تضمین افتتاحیه فروش‌اند. در سینمای خودمان فرض کنید مثلاً آقایان کیمیایی، مهرجویی یا فیلمسازانی در این سطوح، هر فیلمشان به هر حال یک اتفاق محسوب می‌شود و همه مشتاقند فیلم جدید آنها را ببینند. ولی وقتی فیلم در جشنواره اکران می‌شود و اخبار و بازخوردها به جامعه منتقل می‌شود، طبعاً این وسط یک ریزش مخاطب اتفاق می‌افتد.

ببینید، این اتفاق همیشه نمی‌افتد. چرا آن سمتش را شما نمی‌گیرید؟ بسیاری از فیلم‌ها وقتی در فجر نمایش داده می‌شوند و با یک اقبال عمومی مواجه می‌شوند، آن‌وقت انگار ده‌ها تیزر از تلویزیون پخش کرده باشند...

 

درصدشان کم است.

نه، کم هم نیست. شما نگاه کنید...

 

شاید یکی دو فیلم در هر جشنواره.

خب ببینید، اگر فیلمی ضعیف است ـ مستقل از این‌که فیلم را کی ساخته ـ اکران جشنواره‌ای و عمومی‌اش فرقی نمی‌کند: در اکران عمومی هم وقتی یکی دو بار نمایش داده شود، راضی‌ها برای اطرافیان و آشنایان تبلیغش می‌کنند و ناراضی‌ها ضدتبلیغ برای فیلم انجام می‌دهند. چون هنوز هم منطق تبلیغی ما شفاهی است.

فکر نکنیم فیلمی که نمی‌تواند مخاطبین جشنواره را ـ که خیلی‌هایشان با بلیت مجانی می‌روند فیلم را می‌بینند ـ راضی کند، در ایام اکران عمومی‌اش کسانی‌ را که پول بلیت داده‌اند راضی خواهد کرد. آنجا هم همین اتفاق خواهد افتاد. می‌بینیم فیلمی اکران شده و نفروخته. اصلاً فکر نکنیم چون فیلم را در فجر دیده‌اند و لو رفته، حالا کسی نمی‌رود فیلم را ببیند. پس ببینید اصلاً اشکالتان وارد نیست؛ ضمن اینکه شما فکر می‌کنید در خیلی از آن صف‌های پرشوری که در فجر شکل می‌گیرند و یکی از زیبایی‌های جشنواره فجر هم هستند، چند درصد بلیت عرضه می‌شود؟

می‌خواهم بگویم به دلیل ضروریاتی که در جشنواره فجر وجود دارد، فقط درصدی از بلیت در باجه به فروش می‌رسد. قسمت عمده‌ای از بلیت‌ها طبق یک روال قدیمی در پیش‌فروش عرضه می‌شود، بعضی‌هایش هم اهدایی است. این حجم بلیت‌های فروش گیشه ضرورتاً همان‌جوری نیست که شما تصور کرده باشید.

اتفاقاً فجر یک فرصت منحصربه‌فرد است. در شرایطی که همه فیلم‌ها امکان پخش تیزر از رسانه ملی ندارند (و آن‌ها هم قطعاً معیارهایی برای پخش یا عدم پخش یک تیزر دارند که کارشان هم در جای خودش محترم است)، در جشنواره فجر، همه این امکان را پیدا می‌کنند که در یک پانورامایی از سینمای ایران نمایش داده بشوند و برایشان ده‌ها نقد نوشته بشود و رقیب فیلم‌های مطرح و بزرگی باشند. حتی می‌بینید نامزد سیمرغ بودن هم خیلی مهم است. فیلم‌های نامزدشده بعداً که وارد شبکه ویدیویی می‌شوند، روی نسخه‌هایشان می‌زنند «نامزد یک سیمرغ»، «نامزد دو سیمرغ». نگرفته‌اند، اما نامزد بوده‌اند. اینها همه تبلیغات مجانی برای یک فیلم است. فیلم‌ها با حضور در فجر، دو کپی مجانی می‌گیرند. اینها اتفاقات الکی نیستند. پس ببینید، شما باید تمام این جزئیات را کنار هم قرار بدهید. آن‌وقت به این نتیجه می‌رسید که جشنواره فجر قطعاً به جریان اکران کمک می‌کند، نه این‌که ضد اکران باشد.

 

در مقایسه با جشنواره‌هایی مثل برلین یا کن که در محدوده مشخصی برگزار می‌شوند و یک روند تخصصی در آنها شکل می‌گیرد و جریان دارد، فکر می‌کنید موفقیت جشنواره ما با این شکل فعلی، قابل مقایسه با عملکرد آن‌ها هست؟

 

شما جشنواره کن رفته‌اید؟

خیر.

 

کن، جشنواره تخصصی نیست؛ من که رفته‌ام عرض می‌کنم خدمتتان. جشنواره کن یک جشنواره توریستی است. اصلاً برای جذب توریست به فرانسه است. آنچه در کن جدی است، بازار فیلم کن است. بازار فیلم کن چون اولین بازار فیلم سال مسیحی است، خیلی از جشنواره‌های بعدی می‌آیند و جدول اکرانشان را متناسب با این بازار می‌بندند. حالا فکر نکنید کن خیلی مثلاً جشنواره تخصصی است. برلین، بله...

منظورم این بود که این جشنواره‌ها به هر حال در یک محدوده معینی برگزار می‌شوند. یعنی هر کسی نمی‌تواند وارد محل برگزاری جشنواره شود.

بله، فقط در همان فضای کاخ پاله. آنجا بله، شما باید کارتی داشته باشید که بدانند خریدار فیلم هستید یا نمایش‌دهنده‌اید. ضمن اینکه می‌روید بلیت می‌خرید و فیلمتان را در سالن‌های سطح شهر می‌بینید. همه فیلم‌ها در همان محل پاله یا ریوی‌یرا نمایش داده نمی‌شوند. خیلی‌هایشان در سطح شهرند و شما می‌توانید بروید ببینید. پس آن تصوری که مخاطبین ما از کن دارند، به نظر من غلط است. کن یک جشنواره تخصصی نیست. اولین کسی هم که این را گفت امسال بنده بودم و خیلی‌ها آمدند این را پا منبری کردند. جشنواره کن، بیشتر بوی توریسم می‌دهد تا تخصص سینما و هنر سینما. بیشتر نمایشگاه مد لباس و آرایش و اسپانسرشیپ‌های گران‌قیمت بین‌المللی است. اما برلین، بله، یک جشنواره تخصصی است.

اما جشنواره فجر اصلاً از آغاز قرار نبود یک جشنواره تخصصی باشد. فجر، جشنواره ملی است و همه توفیقش مال همین است. ما در طول سال جشنواره تخصصی کم نداریم؛ ما جشنواره‌های تخصصی ویژه زعفران و فرش و همه اینها را داریم و خوب هم هست. ولی جشنواره ملی، یکی داریم که همه می‌خواهند بیایند توی این جشنواره. چون ملی است. چون فراگیر است. پس اصلاً نباید بگوییم این ضعف فجر است که شبیه کن یا برلین نیست.

جشنواره فجر، موفق است چون شبیه خودش است و تنها جشنواره‌ای است که این‌طور توده‌های مردم و نفوس خلایق را به سالن‌های سینما می‌کشد. شما فکر می‌کنید اگر فجر نباشد، همین اکران نیم‌بند سینمای ایران ادامه پیدا می‌کند؟ در واقع فجر یک پمپاژ خون به قلب سینمای ایران است برای یک سال. عملاً دارد اکران را تقویت می‌کند. اگر جشنواره فجر نباشد، خیلی از فیلم‌ها اصلاً تولید نمی‌شوند. خیلی از فیلم‌ها تولید می‌شوند که به فجر برسند و خب سال بعد هم امکان اکران پیدا می‌کنند. اگر شما اینجا فجر را نداشته باشید، اصلاً این فیلم‌ها تولید می‌شوند؟ نمی‌شوند. چون حمایت‌ وجود ندارد، بودجه‌ وجود ندارد، تشویق‌ها و ریل‌گذاری‌ها برای آینده وجود ندارد.

این جشنواره بیست‌وشش سال مانده است، چون شبیه خودش است. در دنیا هم هیچ دو جشنواره‌ای مثل هم نیست. هیچ جشنواره‌ای تکرار دیگری نیست. توفیق فجر هم این است که مثل خودش باشد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 2944

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 0 =