۰ نفر
۲۶ تیر ۱۳۹۲ - ۰۵:۵۵
همه انسان‌ها «مسیح» هستند، یعنی چه؟

«همه آدمها مسیح هستند به این معنی که هرکسی حضورش یک چیزهایی را در دل آدم زنده می‌کند اگر پاک باشد فرشتگان را زنده می‌کند و اگر ناپاک باشد دیوها را زنده می‌کند...»

به گزارش خبرآنلاین، «365 روز در صحبت قرآن» نوشته حسین الهی قمشه ای در 1050 صفحه از سوی انتشارات سخن منتشر شده که چهارمین کتاب از مجموعه جوانان و فرهنگ جهانی و در ادامه کتاب های «365 روز با سعدی»، «365 روز با مولانا» و «365 روز با ادبیات انگلیسی» منتشر شده است. این کتاب یک تفسیر خواندنی از کلام وحی که با گلچینی از بهترین اشعار شاعران بزرگ کشور تزئین و تکمیل شده است و برای هر روز سال آیه و یا آیاتی انتخاب و به سادگی و شیوایی شرح داده شده است. دکتر قمشه‌ای در سایت 365 روز با قرآن چند نکته کاربردی از تفسیر قرآن نیز بیان کرده از جمله اینکه:

- انسان وقتی دلش را از دست می‌دهد و خدا را فراموش می‌کند و آن گوهر الهی اش را از دست می‌دهد دیگر او را از یاد می‌برند و در بلا و سختی می‌ماند (نسوا الله فأنساهم أنفسهم)

- اصالت انسان را اگر منهای شرافت انسان و سرچشمه الهی او در نظر بگیریم دیگر برتری ای بر حیوان ندارد و تازه کارهایی که آنها نمی‌کنند انسان می‌کند، هیچ گرگی نقشه نمی چیند که چطور دیگری را در چاه بیاندازد تا گوسفندی شکارکند در طبیعت اگر خشونت هم هست ولی به صداقت نزدیکتر است و اصلا عین صداقت است. شکسپیر می‌گوید وقتی هوای سرد زمستانی تا اعماق استخوان تو را می لرزاند بهتر از اهل دربار (دورویان) است که نفس گرم به هم نشان می‌دادند و خنجر سرد در قلب هم فرو می‌کردند، آنچه که بشر با بشرکرده از شرم قابل بیان نیست.

- همه آدمها مسیح هستند به این معنی که هرکسی حضورش یک چیزهایی را در دل آدم زنده می‌کند اگر پاک باشد فرشتگان را زنده می‌کند و اگر ناپاک باشد دیوها را زنده می‌کند.

- چیزی خطرناکتر و سخت تر از این که خداوند با انسان قهرکند یاخشم بگیرد نیست، قهر خدا غیر از بلاست، بلاها ممکن است بیایند ولی قهر نباشند قهرخدا آن موقعی است که انسان هویت انسانی اش لکه دار شود هر بلایی سر آدم بیاید آن قدر مهم نیست که هویت انسانی انسان لکه دار شود و شرافت انسانی زیرپا گذاشته شود و این عین حماقت است که انسان به دلیل یک لذت خیالی و موهوم گوهر انسانی اش که به تمام عالم میارزد را زیر پا بگذارد به قیمت تمام آفرینش نباید انسان آن گوهر را ذره ای آلوده کند.

- هر جای این عالم آدم دست می‌گذارید تمام می‌شود چه از نظر زمان یا از نظر مکان شما دلتان تنگ نشده در این عالم؟دلتان نمی‌خواهد جاهای وسیعتری بروید؟ جایی که نفس بتوانید بکشید، اینکه پیغمبر با جسم رفته اند معراج یا نه و یا شب حرکت کردند یا روز، اینها مشکل ما نیست بلکه سوال خوب اینست که چطور می‌شود مانند پیغمبر به معراج رفت.

 

بنابراین گزارش، در ذیل آیه 8 و 9 سوره آل عمران آمده است: «ای پروردگار! دلهای ما را بعد از آنکه به نور ایمان هدایت کردی به سوی باطل مگردان و از کرَم خویش ما را رحمتی خاص فرست. همانا که تنها بخشنده مهربان تویی. بار خدایا! تو مردمان را در روزی که هیچ شکی در وقوع آن نیست، همه را گرد می آوری و هرگز خدا وعده خود را خلاف نمی کند...

 

* گاه باشد که آدمیان، بعد از یافتن راه هدایت و سعادت، به سبب غلبه هواهای نفسانی و عادات و اغراض، دلهایشان تنگ و تیره می شود و آن شرح صدر که وسعت دید و بصیرت الهی آدمی است از ایشان می رود و به باطل میل می کنند و این دعا دوای ایشان است تا متذکر شوند به اینکه ایشان را پروردگاری است و دلی است پاک و نوری است که چراغ هدایت است...

چون به ما بویی رسانیدی از این
در مبند این مُشک را، ای ربّ دین
مثنوی

 

جرعه ای بر ریختی زان خیفه جام
بر زمین خاک من کاس الکرام
جوش کرد آن خاک و ما زان جوششیم
جرعه ای دیگر که بس بی کوششیم
مثنوی

 

* و این جرعه دوم همان است که شایسته است هر بامداد و شامگاه تکرار کنیم که پروردگارا ما را به راه مستقیم هدایت برقرار بدار تا در در حلقه کسانی که ایشان را انعام فرمودی درآییم زیرا ما در یافته ایم که تو در روزی که هیچ در وقوع آن شک و ریب نیست وعده کرده ای که همه آدمیان را یکجا گرد آوری و هرکدام را به حلقه مطلوب خود برسانی و تو هرگز در وعده خلاف نخواهی کرد.

 

* مولانا آیه حاضر را در مثنوی ضمن حکایت آموزنده و شیرینی از حضرت آدم نقل کرده که روزی آدم نگاهی به دیده حقارت به ابلیس کرد. غیرت خداوند بر آدم بانگ زد که ای برگزیده ما، تو هنوز ابلیس و مقام او را نمی شناسی و تو را نشاید که چنین نگاهی به ابلیس کنی و آدم با نیایشی لطیف توبه می کند:

 

گفت آدم توبه کردم زین نظر
اینچنین گستاخ نندیشم دگر
یا رب این جرات ز بنده عفو کن
توبه کردم، می نگیرم زین سخن
یا غیاث المستغیثین اهدنا
لافتخار بالعلوم و الغنا
لاتزغ قلبا هدیت بالکرم
واصرف السوء الذی خط القلم
بگذران از جان ما سوء القضا
وا مبُر ما را ز اخوان الصفا

 

معنی دو بیت عربی این است:

ای فریادرس فریادکنان، ما را خدایت فرما
زیرا افتخار به علوم و ثروت ها نمی توان کرد

دلی را که با کرم و بخششت هدایت کردی بار دیگر تنگ و تیره مگردان و هر بدی که بر قلم رفته است از جان ما دور کن!

 

6060

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 303922

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 0 =