نمی‌دانم چرا در مورد روز پنجم جشنواره نوشتن، این قدر برایم مشکل شده! خُب، بهترین فیلم جشنواره را [تا نوشتن این متن] در این روز دیدم و بهترین بازی نقش اول زن را هم در این روز شاهدش بودم. یک فیلم هم دیدم که روند تولیدش، از حد و اندازه سینمای بدنه ایران، خیلی بالاتر بود و یک فیلم نه بد و نه خوب دیدم و یک فیلم بد؛ که گذاشتم اگر مثل سال‌های قبل در مورد اهدای تمشک طلایی از من نظرخواهی کردند اسم‌اش را به عنوان برنده اول، اول لیست بگذارم.

«رستاخیز» احمدرضا درویش اگرچه مشکل فیلمنامه و دیالوگنویسی دارد و دیالوگهایش نه کُنشمند هستند نه پیشبرنده قصه، با این همه، فیلم جذابیست که به رغم زمان طولانیاش، تماشاگران را در سالن نگه میدارد چون حکایتاش را بدون دستانداز چندانی تعریف میکند و از لحاظ بصری هم چشمنواز است.«رستاخیز» از آن جنس فیلمهاییست که در صورت بازاریابی درست، در خاورمیانه و حتی خاور دور، به رغم هزینه ساخت بالایش، فروش خوبی خواهد داشت و در ایران هم، کف فروشاش پایین 3 میلیارد تومان نخواهد بود که گرچه برای یک فیلم ایرانی، فروش خوبیست اما برای فیلمی که هزینه ساختاش، با هزینه ساخت یک فیلم با هزینه متوسط در هالیوود برابری میکند، فروش داخلی خوبی نیست. این فیلم میتواند آغازی باشد برای سرمایهگذاری در ساخت فیلمهای تاریخ اسلام و راهیابی به بازارهایی که تاکنون سینمای مصر، رسماً متولیشان بوده است. اگر چنین سرمایهگذاریای حتی توسط دولت هم صورت گیرد، گردش مالی ِ حاصل از آن، در کمتر از 5 سال ما را صاحب صنعت سینما خواهد کرد، چیزی که فعلاً نداریم.

«رنج و سرمستی» جهانگیر الماسی، رنج داشت اما سرمستی نداشت و همان اندکتماشاگران خود را هم در 15 دقیقه نخست، به نصف رساند. فیلمی که میان بیان تئاتری به شیوه تئاتر پوچی و یک فیلم سفارشی دوره احمدینژادی و سینمای دفاع مقدس، سرگردان بود و میخواست در لفافه هم برساند که الماسی عاشق سینمای پازولینی و مخصوصاً سالو یا 120 روز سدوم است. کاش البته این همه رویکردهای متناقض در فیلمنامهی منسجمی خودش را نشان میداد اما این طور هم نبود. بازیها البته خوب بودند اما اگر مارلون براندو هم باشی، در فیلمی که حتی به تار مویی هم بند نیست، کارت برفناست.


«شیار 143» نرگس آبیار، وقتی به تیتراژ رسید، جمعیتی که سالن را پر کرده بودند، طولانیترین تشویق طول جشنواره را به نمایش گذاشتند و بعد سرجایشان نشستند تا تیتراژ تمام شود و دوباره از نو کف زدند. هیچ فیلمی این طور نتوانسته بود تماشاگران در مشتاش بگیرد. فیلمی که به راحتی میتوانست با روایتی سرراست و خطی و ایدهای که بارها و بارها سینما و تلویزیون ایران سراغش رفتهاند، بدل به یکی از بیرمقترین فیلمهای جشنواره شود اما انتخاب بهترین شیوه روایت این قصه و چاشنی کردن طنز و کُنشمندی دیالوگهای ساده اما مؤثر، فیلم را به یکی از بهترین فیلمهای 30 سال اخیر سینمای ایران بدل کرد.درباره این فیلم موقع اکران عمومیاش مفصل خواهم نوشت اما نمیتوانم حیرت خود را از دو چیز پنهان کنم؛ اول این که چطور ممکن است فیلمسازی از سال 91 و با فیلمی ملالانگیز و کند و حوصله سربری مثل«اشیا از آنچه در آینه می‌بینید به شما نزدیکترند» به فیلمی اینچنین پررمق و جاندار و تأثیرگذار چه بر مخاطب عام و چه خاص برسد و دوم این که مریلا زارعی، در این دو سال اخیر چه کرده که از ستارهی کمنور سینمای بدنه بدل شده به بازیگری در حد و اندازههای بینالمللی؟[بگذارید یک توصیه هم بکنم به خانم آبیار؛ آن سه چهار دقیقه تدوین موازی مادر بالای تابوت و مادر بچه به بغل اضافیست. به محض اینکه زارعی کیسه استخوان را به بغل میگیرد همه متوجه میشوند که مثل قنداق بچه است. میدانم که این تدوین موازی برای جاانداختن صحنه برای مخاطب عام است اما حتی مخاطب عام هم اگر فیلم در همان اتاق و بدون تدوین موازی تمام شود، به حد کافی تحت تأثیر قرار میگیرد.]


 

«تمشک» سامان سالور فیلم بدی نیست، فیلم خوبی هم نیست و کلاً یک یا چند گام عقبتر از دیگرساختههای این فیلمساز مستعد است. سالور را با «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین»،«سیزده59» و «آمین خواهیم گفت» میشناسیم و «تمشک» که میان ملودرام و درام اجتماعی در نوسانی نه چندان خوب است و ایده «رحم اجارهای»اش را هم در فیلم «با دیگران» دیدهایم و پیش از آن در سریالی تلویزیونی، دیگر چه دارد جز کمی صافکاری و نقاشی قصهای که موتورش مشکل دارد؟

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 336938

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۹:۲۲ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۷
    5 25
    بازم شروع شد! شیار یه فیلم متوسط بود نه حتی خوب .من نمیدونم چرا منتقدا به شکل جمعی!!! از یه فیلم یهویی خوششون میاد اونهم فیلم های متوسط
    • مریم IR ۱۱:۵۵ - ۱۳۹۳/۱۰/۰۱
      0 0
      احتمالا شما خوب توجه نکردی یا کلا مخالف این جور فیلمها هستی ولی اگر منصف بودی و خوب به همه جوانب فیلم چه محتوایی، چه بازی و ... توجه می کردی حتما خوشت می اومد. این فیلمها جزء فیلمهای ارزشی و اسطوره ای کشورمون هستند
  • بی نام US ۲۳:۵۷ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۹
    0 0
    تمام جان شیار توی سکانس آخرشه و تمام جان سکانس آخر، توی تدوین موازی اش. اگر این سکانس شما رو تحت تاثیر قرار نداده، کجای دیگه ی فیلم از نظرتون جذاب بوده؟؟؟