در پکن یک دفتر شکایات ملی وجود دارد. بسیاری از مردم برای رسیدن به این دفتر باید چند روز سفر کنند اما وقتی به آنجا می رسند با خطر نقض حقوق، ضرب و شتم و بازداشت توسط پلیس که این دفتر را کنترل می کنند روبرو هستند.

درحالی که چین برای برگزاری مراسم شصتمین سالگرد حاکمیت کمونیسم آماده می شود، جان سیمپسون ادیتور جهانی بی بی سی، نگاهی دارد به دگرگونی های فوق العاده این کشور و مردمش طی این 60 سال.

در 60 سالی که از برقراری نظام کمونیستی توسط مائوتسه تونگ می گذرد، چین تقریبا بیش از هر کشور دیگری در جهان شاهد تحول بوده است.

در "شی بای شین"، روستایی در لبه شمالی پکن، با پیرمردی ملاقات کردم که همه این تحولات را تجربه کرده است. نام او آقای وانگ است و 78 سال دارد. وقتی با او صحبت می کردم، کنار یک غرفه میوه فروشی در یک بازار ایستاده بود و میوه ها را برانداز می کرد.

تغییراتی که او شاهد آنها بوده است شامل: استقرار مارکسیسم لنینیسم و جمعی کردن زمین ها؛ تلاطم هولناک مربوط به انقلاب فرهنگی؛ قحطی بزرگ که باعث مرگ میلیون ها نفر شد؛ آنچه ادعا می شود کودتایی تحت فرمان لین بیائو، فرد محبوب مائو، و فرار و مرگ او در پی ناکامی کودتا بود و بعد ظهور گروه افراطی چپگرای "4 تبهکار".

بعد از آن مرگ مائو و یک ماه بعد بازداشت "4 تبهکار"؛ برنامه چشمگیر مدرن سازی تحت هدایت دنگ ژیائوپینگ و تلاش ناکام برای خلاص شدن از او و برقراری دموکراسی بیشتر، که به ماجرای قتل عام میدان تیانانمن ختم شد، روی داد. آقای وانگ مهم تر از هر چیز شاهد دگرگونی یک جامعه روستایی عقب افتاده به یکی از بزرگترین اقتصادهای تولیدی در تاریخ بشریت بوده است.

طبیعتا آنچه آقای وانگ می خواست درباره اش صحبت کند سبزیجات چیده شده در غرفه های بازار بود. او با افتخار گفت: "ما هرگز این اندازه مواد غذایی نداشته ایم." و راهش را گرفت و رفت.
لذات پنهانی

مقررات حاکم بر زندگی روزمره مردم نیز طی سالیان مثل هر چیز دیگر به شدت از مسیر اولیه خارج شده است. در دهه 1970 یکی از دوستانم که یکی از دو یا سه گزارشگر غربی مستقر در پکن بود آشنایی زیادی با مترجم دولتی اش پیدا کرد.

خانم مترجم بزرگترین رازش را برای او فاش کرد: او و شوهرش در سالگرد عروسی شان به بچه ها قرص خواب می دهند، تخته های کف اتاق را برمی دارند، و یک صندوق مخفی را که حاوی یک لباس مهمانی و یک تاکسیدو است بیرون می کشند. لباس ها را به تن می کنند، در اتاق کوچکشان در سکوت کامل کمی می رقصند و بعد صندوق را برای یک سال دیگر مخفی می کنند. اگر بچه هایشان آنها را می دیدند قضیه را به پلیس لو می دادند. خبرچین ها همه جا بودند و کوچکترین رفتار مظنونی را گزارش می دادند.

لباس های متحدالشکل
همه مردم این کشور، مرد و زن، پیر و جوان، دقیقا همان لباس واحد را به تن می کردند؛ بلوز شلوار مائویی به رنگ سیاه یا سرمه ای. کوچکترین انحرافی با تنبیه بی رحمانه روبرو می شد.

در اوت 1978 هوآ گوفنگ، جانشین مائو، اولین رهبر در تاریخ پنج هزار ساله چین بود که به خارج سفر می کرد. او مقصد عجیبی را انتخاب کرد: رومانی. من به همراه ده ها ناظر دیگر چین برای گزارش کردن این سفر به بخارست رفتم. هنگام پایین آمدن آقای هوآ و تیمش از پله های هواپیما، دانشجویان فرهنگ و زبان چینی با صدای بلند آه کشیدند. زنی غیرمتشخص که پشت سر هوآ حرکت می کرد یک لباس مائویی اما به رنگ قهوه ای پوشیده بود. این بیرون زدن از چارچوب انقلاب، که آشکارا با اجازه رهبر صورت می گرفت، نشانه آن بود که امور ناگهان در حال تغییر است.

در سال 1989 در جریان تظاهرات تیانانمن یکی از شیوه های جوانان برای نشان دادن استقلالشان این بود که دست همدیگر را بگیرند، چیزی که ماموران دولتی که زندگی مردم را زیر ذره بین دارند تایید نمی کردند.

این روزها مردم تقریبا هر چه دلشان بخواهد می پوشند. اما ماموران ناظر بر زندگی هنوز وجود دارند و هرچند سیاستمداران هم به طور چشمگیری تغییر کرده اند (یکی از چهره های ممتاز پسرش را به کالجی معروف در بریتانیا فرستاده)، پلیس هنوز عمدتا با تحولات سازگاری پیدا نکرده و نگرشی قدیمی بر آن حاکم است.

ثروت و آسایش
در پکن یک دفتر شکایات ملی وجود دارد. بسیاری از مردم برای رسیدن به این دفتر باید چند روز سفر کنند اما وقتی به آنجا می رسند با خطر نقض حقوق، ضرب و شتم و بازداشت توسط پلیس که این دفتر را کنترل می کنند روبرو هستند. هم اکنون در جریان شکرگزاری ملی دفتر شکایات مردمی بسته است.

مخالفان برجسته تحت حصر خانگی قرار دارند. وقتی از یکی از آنها بازدید کردم، مردی که در تیانانمن تیر خورده و مجروح شده بود، متوجه شدم که به تازگی بازداشت شده است. کوچه ای که در آن زندگی می کند هنوز پر از پلیس بود.

مقام ها مصمم هستند که کسی این جشن سالگرد استقرار کمونیسم را خراب نکند. آنها به خصوص نگران تظاهرات مربوط به تبت یا بخش های مسلمان نشین چین هستند.

اما هیچ یک از این ها بر مردم عادی اثر ندارد. در خیابان اصلی شی بای شین، روستای آقای وانگ در حاشیه شمالی پکن، از پرچم ها یا پارچه نوشته های این سالگرد یا مقام های حزبی محلی خبری نیست.

فضا فضای آرامش و لذت واقعی از زندگی است. جشنواره اواسط پاییز نزدیک است و مردم درحال خرید نوعی شیرینی چینی مخصوص این جشنواره هستند. با گذشت 60 سال از استقرار کمونیسم زندگی هرگز اینقدر لذت بخش نبوده است. با این حال صحبت از کمونیسم در اینجا کاملا بی معنی است.

خارج از روستای شی بای شین خانه هایی به ارزش یک میلیون دلار هست. اما ساکنان روستا چگونه امرار معاش می کنند؟ خیلی از آنها خدمتکار این خانه ها هستند. اوضاع درست همانگونه است که در سال 1949 شروع شد. تنها تفاوت این است که مردم پول و آسایش فکری بیشتری دارند.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 18769

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 7 =