نیما حسنی‌نسب

چراغ اول جشنواره امسال را نورپردازی چشم‌گیر و درجه‌یک فرج حیدری در فیلم «هرشب تنهایی» (رسول صدر عاملی) روشن کرد. فیلم صدر عاملی هر چه کم دارد، با تصویرها و قاب‌ها و نورهای فرج حیدری جبران کرده است. برای فیلمی که اشکالات فیلم‌نامه‌اش در خور و در حد  اسم سه نویسنده‌ معتبرش نیست و شخصیت‌پردازی محکم و قابل اعتنایی ندارد و این برای فیلمی با دو شخصیت اصلی نقص بزرگی‌ است. قاب‌بندی‌ها و نورهایی که فرج حیدری به صورت و پس‌زمینه‌های شهر داده، تنها غنیمتی ا‌ست که بیننده را مجبور می‌کند تا آخر پای فیلم بنشیند تا شاید چیز دیگری هم گیرش بیاید. این‌که کمی درباره کیفیت «هر شب تنهایی» تندروی می‌کنم، به خاطر توقعی ا‌ست که با پیش‌داوری‌های همیشگی درباره فیلم‌ها داریم و با آن‌ها به استقبال فیلم می‌رویم. فیلم صدرعاملی از این‌جور پیش‌فرض‌های کنجکاوی‌برانگیز و وسوسه‌کننده کم نداشت؛ حرف‌هایی که از کسانی که فیلم را دیده بودند و می‌شد روی حرفشان حساب باز کرد شنیده بودم. زوج بازیگری لیلا حاتمی و حامد بهداد که ترکیب جالبی به نظر می‌رسد. ترکیب نویسنده‌ها و اصلاً خود صدرعاملی که به روزهای پختگی نزدیک شده و در آستانه 50 سالگی باید فیلم‌هایی بسازد که عبرت از کم و کاستی‌های تجربه‌های قبلی درش دیده شود. اگر با این توصیف‌ها فیلم را ببینید، بدجوری توی ذوقتان می‌خورد و احساس می‌کنید بی‌دلیل روی پیش‌فرض‌هایتان حساب کرده بودید. 

***

این وسط فقط دو نفر از عوامل مطرح فیلم کارشان به اندازه‌ای که توقع داشتیم خوب و دیدنی از کار درآمده است: اول فرج حیدری و دوم لیلا حاتمی. از دومی شروع کنیم:

حالا دیگر می‌شود با اطمینان اعلام کرد که لیلا حاتمی در همه فیلم‌های سینمایی‌اش - با هر کیفیت و ارزش‌گذاری نهایی درباره فیلم – کارش را به بهترین شکل انجام داده است. به عبارت دیگر، بازی لیلا حاتمی حتی در «ایستگاه متروک» (علیرضا رئیسیان)  هم به اندازه «لیلا» (داریوش مهرجویی) خوب است و این از بدشانسی یک بازیگر است که کیفیت کارش در خیلی جاها فدای کم‌کاری و نابلدی فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان و بقیه می‌شود. فکرش را بکنید، اگر هر پانزده‌تا فیلمی که حاتمی در آن بازی کرده از نظر شخصیت‌پردازی و کارگردانی به خوبی «لیلا‌»‌ی مهرجویی بود، الان چه گنجینه‌ای از بازی‌های خوب گوشه صندوق‌خانه سینمای ایران داشتیم. تازه لیلا حاتمی بازیگری وسواسی، گزیده‌کار و اهل انتخاب است. ولی ورد بعدی به نظرم یک نمونه منحصر به‌فرد و تعجب‌برانگیز است. 

فرج حیدری کارنامه سینمایی قابل دفاعی ندارد و تعداد فیلم‌های قابل اعتنایی که پشت ویزورشان بوده، به عدد انگشت‌های یک دست هم نمی‌رسد، ولی وقتی پای کیفیت کارش وسط می‌آید، این رقم یک‌دفعه سیر صعودی عجیبی پیدا می‌کند. بعضی از اکشن‌های پرت و پلا یا ملودرام‌های مسخره سینمای ایران را فرج حیدری به بهترین شکلی فیلم‌برداری کرده و اصلاً عین خیالش نیست که ذوق و تبحر و قریحه‌اش را دارد خرج چه چیزهای بی‌ارزشی می‌کند. این‌ که می‌گویم یک فرض و حدس غیر قابل اثبات است، ولی شخصاً اطمینان دارم خیلی از فیلم‌سازهای مطرح سینمای ایران برای پروژه‌های معتبر و با کلاسشان به تصاویر فرج حیدری فکر کرده‌اند، اما به خاطر کیفیت پایین آثار کارنامه‌اش و انگ ناجوانمردانه‌ای که به عنوان فیلم‌بردار این همه فیلم‌ نامربوط خورده، باعث شده از همکاری با او منصرف شده‌اند. حیدری در رأی‌گری‌ها و داوری‌های رسمی و شفاهی هم اغلب قربانی چنین سوءتفاهمی بوده است؛ اگر نخواهیم راه دور برویم، همین دو سال پیش بود که او در «قاعده بازی» (احمدرضا معتمدی) و به‌خصوص«پارک‌وی» (فریدون جیرانی) غوغا کرد، ولی آن‌چنان که باید قدر ندید؛ نه در بردن سیمرغ بلورین جشنواره و نه در رأی‌گیری‌هایی که از منتقدان سینمایی شد. (الان خاطرم نیست، اما شاید خودم هم اسمش را از قلم انداخته باشم!) 

رسول صدرعاملی جزو معدود فیلم‌سازان معتبر سینمای ایران است که از کمیت غیرقابل دفاع کارنامه حیدری واهمه نکرده و کار پر خطر فیلم‌برداری در شب را به او سپرده، در حالی که حسین جعفریان به عنوان فیلم‌بردار اعتباری نماهای شبانه در سینمای ایران معروف است (و قبول که کارش هم عالی ا‌ست).  تا پیش از او، فقط محسن مخملباف (بایکوت و ناصرالدین‌شاه آکتور سینما)، بهروز افخمی (روز شیطان)، تهمینه میلانی (زن زیادی) و دو کارگردانی که اسم بردم، تنها کارگردان‌هایی هستند که با کنار گذاشتن این پیش‌فرض غلط و بی‌پایه توانستند به کمک فیلم‌برداری حیدری کیفیت کارشان را چند پله بالاتر ببرند.  

حیدری بچه سینماست و از دل مناسبات حرفه‌ای تولید فیلم در سال‌های پیش از انقلاب، پله پله و قدم به قدم جلو آمده، چند سالی در سینمای فارسی دستیاری کرده و کار یاد گرفته است. تلقی‌اش از سینما و کار در این حرفه هم محصول همان روزگار و همان تربیت است و شاید تفاوت کیفی و کمی آثارش هم به همین دلیل باشد. کیفیت کار فیلم‌برداری در سینمای ایران – در مقایسه با کارهای دیگری مثل تدوین یا صدا و موسیقی – خیلی پیشرفته و چشم‌گیر است. هر چه تدوینگر خوب کم داریم و هر چه آهنگ‌ساز خوب نداریم، در عوض بین نسل‌های مختلف فیلم‌بردارهای درجه‌یکی داریم که اتفاقاً خیلی‌هایشان محصول سینمای پس از انقلاب هستند. بزرگان فیلم‌برداری سینمای گذشته یا دیگر بین‌ ما نیستند یا خودشان را به دلایل مختلف بازنشسته کرده‌اند و معدودی از آن‌ها کماکان به کارشان ادامه می‌دهند. فرج حیدری یکی از فیلم‌بردارهایی ا‌ست که اتفاقاً در سینمای قبل از انقلاب هم فیلم اسمی و شاخصی ندارد و از این نظر کارنامه‌اش در هر دو دوره شبیه هم هستند. 

همان‌طور که در مورد لیلا حاتمی هم می‌شود گفت، در سینمای ایران کارنامه افراد گاهی مهم‌تر و معتبرتر و زمانی کوچک‌تر و بی‌اهمیت‌تر از توانایی‌های آن‌هاست و این هم یکی دیگر از اعوجاج‌های سینمای عجیب و غریب ایران است. خوشبختانه هر دوی این سینماگرها که تنها اسم‌هایی هستند که از روز اول جشنواره 27 به خاطرم سپردم، هر کدام یک فیلم مهم و مطرح دیگر هم در جشنواره دارند: لیلا حاتمی در «بی‌پولی» (حمید نعمت‌الله) بازی کرده و فرج حیدری هم «زادبوم» (ابوالحسن داودی) را فیلم‌برداری کرده است. تماشای دومی در اتاق‌های استودیو و پیش از پایان مراحل فنی و اتالوناژ و جلوه‌های ویژه که کارگردان فیلم وعده‌اش را می‌داد، کمی زود است، با وجود این از همان نسخه هم می‌شد به این نتیجه رسید که حیدری در «زادبوم» کار چشم‌گیر و منحصر به فردی نکرده و فقط وظیفه‌اش را به بهترین شکلی انجام داده است. 

با دیدن کار شاخص فرج حیدری و لیلا حاتمی در «هر شب تنهایی»، در حین لذت و تحسین، افسوس می‌خوردم که چنین استعدادهایی در هجوم این حجم از تولیداتی که نه نیازی به نورها و قاب‌های فرج حیدری دارند و نه احتیاجی به بازیگری شاخص و درک درست و اجرای هنرمندانه لیلا حاتمی از نقش‌هایی که به آن‌ها سپرده می‌شود، چطور هدر می‌شوند و چطور بدون آن‌که دیده شوند به امید فرصت درخشش بعدی می‌مانند... تا کی پیش آیند و چه در نظر افتند.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 3029

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =