۰ نفر
۱۲ بهمن ۱۳۸۷ - ۱۵:۲۳

حسین معززی‌نیا

 

جمعه یازدهم بهمن‌ماه: ساعت ده صبح. گشتی در سایت‌ها می‌زنم تا ببینم خبر جدیدی درباره جشنواره پیدا می‌کنم یا نه. هنوز مشخص نیست که سرنوشت «درباره الی» به کجا انجامیده. آخرین خبر این بوده که طی اتفاق به شدت نادری در تاریخ سینما، از رئیس جمهور درخواست شده در ماجرا مداخله کند و امکان نمایش فیلم را در جشنواره فراهم کند. در خبرگزاری‌ها به اظهارنظر معاونت سینمایی وزارت ارشاد برمی‌خورم: «حضور درباره الی در جشنواره از قبل نیز مورد استقبال ما بود» عجب! پس به این ترتیب دستور توقیف فیلم را احتمالاً خود اصغر فرهادی صادر کرده بوده و به کسی خبر نداده. به کل روند این ماجرا توجه کرده‌اید؟ فیلمی طبق ضوابط دولت ساخته می‌شود، قرار است در جشنواره دولت شرکت داده شود، مدیر دولتی سینما و همکارانش فیلم را از جشنواره کنار می‌گذارند، مشاور رئیس دولت به این تصمیم اعتراض می‌کند، رئیس دولت دستور می‌دهد فیلم در جشنواره نمایش داده شود، مدیر دولتی سینما اعلام می‌کند ما از همان اول دل‌مان می‌خواست این فیلم در جشنواره نمایش داده شود! یک بار دیگر مرور کنید: فیلمی طبق ضوابط دولت ساخته می‌شود...

ساعت دوازده ظهر: کم کم شال و کلاه می‌کنم که بروم به طرف سینما فلسطین. قرار است جشنواره از امروز با نمایش فیلم هر شب تنهایی (رسول صدرعاملی) آغاز شود. در راه به این فکر می‌کنم که امسال چه شانسی آوردیم دوباره در سینما فلسطین فیلم می‌بینیم و از مصائب سینما صحرا خلاص شدیم. پارسال به برکت سیستم صوتی سینما صحرا درک بصری‌مان به نحو چشم‌گیری تقویت شده بود! در بهترین حالت نیمی از گفت‌و‌گوهای هر فیلم را می‌شنیدیم و بقیه را به حدس و گمان و مشورت با بغل دستی‌ها واگذار می‌کردیم. خدا را شکر که جان‌مان را خلاص کردند و ما را به سینما فلسطین بازگرداندند.

ساعت یک بعدازظهر: در سینما دنبال دوستان و آشنایانی می‌گردم که معمولاً سالی یک بار همدیگر را می‌بینیم. هنوز کسی نیامده. انگار هیچ کس ساعت اعلام‌شده برای نمایش اولین فیلم را جدی نگرفته. محوطه داخل سالن هم هنوز آماده نیست و همه در حال کارند. ویژه‌نامه «خبر» را می‌آورند و روی میز می‌گذارند. ظاهراً تا این جای کار فقط ما هستیم که قضیه را جدی گرفته‌ایم و به سر وقت بودن اهمیت داده‌ایم! 

ساعت یک و چهل و پنج دقیقه: اعلام می‌کنند برویم داخل سالن. دم در ورودی سالن، آقایانی با یک دستگاه ایستاده‌اند و کارت‌مان را دوباره چک می‌کنند. در این فکرم که این کار در روزهایی که جمعیت زیادی داخل سالن ایستاده، احتمالاً باعث خواهد شد بیست دقیقه در صف بایستیم. می‌نشینم روی صندلی و منتظر می‌مانم. فیلم بعد از چند دقیقه شروع می‌شود. خبری از آن تیزرهای جان‌خراش همیشگی نیست؛ ولی خب آنونس جشنواره هم پخش نمی‌شود و به نظر می‌رسد هنوز آن بسته نمایشی چند دقیقه‌ای هر روزه آماده نشده است. تیتراژ «هر شب، تنهایی» که تمام می‌شود، تصویری از حامد بهداد و لیلا حاتمی را می‌بینیم که داخل تاکسی نشسته‌اند و با هم و با راننده حرف می‌زنند. سه دقیقه که می‌گذرد صدای فیلم قطع می‌شود. بعد از چند ثانیه سکوت، صدایی شبیه به موتور دیزل شنیده می‌شود. کلوزاپ لیلا حاتمی روی پرده است و همزمان صدای موتور دیزل شنیده می‌شود. همه مدتی تحمل می‌کنند و بعد، وقتی می‌بینند قرار نیست چیزی عوض شود، دست می‌زنند. تنها تغییری که اتفاق می‌افتد این است که صدای موتور دیزل نوسان و اوج و فرود پیدا می‌کند. بعد از چند ثانیه، جملاتی شنیده می‌شود و صدای لیلا حاتمی به گوش‌مان می‌رسد و بعد، ناگهان تصویر قطع می‌شود! مدتی همه جا تاریک است و بعد، فیلم از همان جا ادامه پیدا می‌کند و گفتار متن لیلا حاتمی را از این جا به بعد می‌شنویم.

ساعت دو و چهل و پنج دقیقه: نمایش فیلم با موفقیت ادامه دارد. اتفاق خاصی نیفتاده؛ زوج داستان در مشهد می‌چرخند و گاهی با هم هستند و گاهی تنها، گاهی با همدیگر حرف می‌زنند و گاهی با راننده تاکسی‌ها، گاهی می‌خواهند بروند زیارت و می‌روند و گاهی می‌خواهند بروند زیارت و نمی‌روند. در این بین، گاهی هم گفتار متن عطیه (لیلا حاتمی) را روی فیلم می‌شنویم که به عنوان کسی که شغلش گویندگی رادیوست، چیزهایی می‌گوید. حرف‌هایش از آن جهت که کم و بیش مهمل است شباهت زیادی به متن‌های رادیویی دارد. موسیقی هم گاهی اوقات توجهش به فیلم جلب می‌شود و اوج می‌گیرد و صدای بازیگران را محو می‌کند و گاهی آرام می‌گیرد و اجازه می‌دهد فیلم را تماشا کنیم.

ساعت سه بعدازظهر: عطیه به یک دختر بچه که حرف‌هایش را نمی‌فهمد مقادیری محبت می‌کند و با او عکس یادگاری می‌گیرد و بعد، حالش خوب می‌شود و می‌رود زیارت و سوار قطار می‌شود و عکس خودش و بچه را نشان ما می‌دهد و فیلم تمام می‌شود.

ساعت چهار بعدازظهر: با این که فرموده‌اند در این پنج روز اول لازم است حواس‌مان به بخش بین‌الملل باشد و به فکر این نباشیم که چرا فیلم ایرانی نشان‌مان نمی‌دهند، اما باز هم رغبتی به تماشای نسخه‌های ناقص فیلم‌هایی گمنام با زیرنویس‌های معیوب در خودم نمی‌بینم.

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 3043

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 10 =