تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۳۸۹ - ۰۷:۲۸

* سیدشمس‌الدین حسینی، وزیر اقتصاد با قوت تمام در حالی که کنار حسین رضازاده ایستاده بود، به خبرنگار «برنا» در نمایشگاه مطبوعات گفت: «وزنه سنگین هدفمند کردن یارانه‌ها را به عشق مملکت بالا می‌کشیم.»

این که گوینده در جمله‌بندی‌هایش جو غالب جلسه و حضار و غیره را در نظر بگیرد، خوب است، با این پیش‌فرض ببینیم اگر این وزیر محترم در کنار کسان دیگری بود، همین مفهوم را چگونه عرضه می‌داشت.

سید شمس‌الدین حسینی در کنار یک کاراته‌باز: طرح هدفمندکردن یارانه‌ها در واقع دو لگد محکم است که در دو مرحله به صورت و مخرج نابسامانی‌های اقتصادی می‌زنیم.

سید شمس‌الدین حسینی در کنار یک پزشک: طرح هدفمند کردن یارانه‌ها یک بار برای همیشه نوزاد اقتصاد نوین ایران را به روش سزارین متولد می‌کند.

سید شمس‌الدین حسینی در کنار یک مکانیک: جون داداش اگه این طرح اجرا نشه چارشاخ گاردون اقتصاد بریده‌س. مخالفای این طرح مهم، می‌خوان چرخای ما روغن بزنه ولی ما اجرا می‌کنیم تا پدر جدشون یاتاقان بزنه.

(لطف کنید خودتان سلیقه به خرج بدهید و ایشان را در کنار افراد گوناگون قرار دهید و جمله مربوطه را به صورت کامنت برایمان ارسال کنید.)

آن مرد آمد، در آرای فلاسفه

دکتر زهره الهیان، نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس پیشنهاد کرده است که آموزش فلسفه را در مدارس از دوره ابتدایی شروع کنند.

برای نمونه یک جمله معروف از کتاب اول ابتدایی کنونی انتخاب کرده‌ام و آرا و نظرات فلاسفه و متفکران گوناگون را برای جایگزینی جمله قدیم تقدیم می‌کنم.

«آن مرد آمد. آن مرد با اسب آمد.»

دریدا: اهمیتی ندارد که آن مرد با اسب آمده کیست، چیست و چه ماهیتی دارد. بازنمود وی در چشم ما اهمیت دارد.

شوپنهاور: آن مرد که در بارانی غم‌انگیز ناامیدانه پای به عرصه نهاده، ماهیتاً سوار بر مرکب مرگ خویش است که غروب غم‌آلود انسان را نوید می‌دهد.

دکتر رضا داوری‌اردکانی: آن مرد که از افق فرو خفته جهان غرب  و از فروبستگی ساحت قدس سخن می‌راند، سوار بر اسب سرنوشت روی در مغاک نهیلسیم بی‌سامانی دارد که عسرت جهان را آشکار می‌سازد.

نیچه: آن ابرمرد که شلاقی به فتراک زین اسبش بسته است به دیدار زنان می‌رود. ازیرا شلاق را فراموش نکرده است.

دکتر علی شریعتی: آن بزرگمرد که سمند  تیزپای  عاشقی را زین کرده از توده به جبر طبقاتی شده‌ای برآمده است تا بر بورژوازی بشورد و پرولتاریا را به ایمان متعالی توحیدی رهنمون شود ای عزیز من که در غربت غروب بر هبوط در این کویر اشک می‌ریزی.

عبدالکریم سروش: آن مرد میدان در اکنون جهان سمند یکران به زیر ران کرده تا سرهنگان عرصه فرهنگ را بتاراند و اسب را هوار بتازاند و تیر طعن و طعنه بباراند بر آنان که حکم می‌رانند بر آنچه قدرش را نمی‌دانند و بر عذرش کوشانند.

گادامر: اینکه پیش زمینه ما از مقطعی که  مرد مذکور از آن برآمده، پس‌ زمینه تصویر وی در دیدگاه ما، رنگ اسب و لباس وی و حالات چهره‌اش و... تاویل‌ها و قرائت‌های گونه‌گونی را زنده می‌کند که همگی  درست هستند.

هایدگر: آن مرد تنها با اسب خیال‌انگیزش از هیولای عدم آ‌مده تا منادی صدای شاعرانگی وجود باشد.

منبع: خبرآنلاین