تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۸۹ - ۰۶:۵۸

اصولگرایان از آنجا که خصلت جبهه ای دارند قاعدتا شامل طیفی هستند که مشرب های مختلف آنان را شامل می شود و طبیعی است که دو سر این طیف ، افراط و تفریط ، ​تندروی و کندروی ، ​رادیکال و محافظه کار را در بر گیرد .

در نگاه به این جبهه ، ​بسته به آن که چه پرسپکتیوی و از چه زاویه ای بخواهیم بگیریم یا چه شاخصی را ملاک ارزیابی قرار دهیم تقسیم بندی مثلثی (سنتی ، نوظهور و دولتی)  و یا چهارگانه ( سنتی ،​ عملگرا ،​ تحول خواه و دولتی) پدید می آید اما در نگاه طیفی، موارد زیر  قابل توجه است :

  • 1) یکی از ویژگی ها و بلکه وجوه ممیزه اصولگریان ، باور درونی به رهبری است . آنان تبعیت از رهبری را از عمل به حکم حکومتی و تمکین به اختیارات مصرح در قانون اساسی - که کف تبعیت از ولایت فقیه است - اولا به اطاعت قلبی ارتقاء داده اند و ثانیا دامنه آن را به دیدگاه ها و سیره ایشان نیز گسترش بخشیده اند . منتها یک سر طیف ، عمدتا وجوه جلالی را بر گزیده اند و سردیگر ، وجوه جمالی را . مثلا گروه اول ، بیانات رهبری در برخورد با فتنه ، ​حمایت از دولت و اختلاف مشرب با آقای هاشمی را مبنا قرار می دهند اما نسبت به سایر نصوصی چون جستجوی سران فتنه نه در داخل بلکه در خارج ، جذب حداکثری و ​استفتای اخیر مربوط به ولایت فقیه را نادیده می گیرند و حتی آن را تعارف یا محظور رهبری معرفی می کنند .

یک سرطیف به اشاعره اقتدا کرده اند و سر دیگر معتزله را نمایندگی می کنند . بر همین مبنا اشاعره با تکیه برگرایشهای سلفی ، سخت گیرترند  و به همین دلیل بر نگاه حذفی و صدور حکم  خروج و مهدورالدم بودن رقیب ،​ دلیرتر .

گروه اول که ادعای ارتباط نزدیکتر با رهبری دارند علاوه بر نص به جلسات یا پیغام های خصوصی استناد می کنند و می گویند اولا از دل رهبری خبر دارند و ثانیا" بدون هیچ ملاحظه ای بر مبنای آن اقدام می کنند و در  پاسخ به این انتقاد که چرا جلوتر  از رهبری عمل می کنید پاسخ  می دهند که خود را پیشقراول و فدایی رهبری می دانند .

  • 2) اگرچه اصولگرایان تلاش داشته اند که آقای احمدی نژاد را به خود نسبت دهند و او را بر آمده و لذا وامدار خود معرفی کنند اما سرانجام همچنان که پیش بینی می شد سخنگویان رئیس جمهور ​، خود را فراتر از اصولگرایی و لاجرم مستقل دانستند و این بار به تصریح گفتند که وامدار کسی یا جریانی نیستند .
  • 3) تاکنون تیم ، فرقه یا نگره احمدی نژاد در دو محور با اشاعره مجاورت داشته اند . این مجاورت و به تعبیری شباهت فرکانس ،​ اشعری مسلکان را به این توهم یا نمایش وا داشته بود که از یک تبارند . آن دو محور عبارتند از :
  • - ​ضدیت با آقای هاشمی رفسنجانی و در بیان کلی تر ، اعتقاد یا ادعای مبارزه با ویژه خواری و رفاه طلبی مدیران کشور
  • - ​مواضع تهاجمی در سیاست خارجی که از سوی منتقدان به ماجراجویی تعبیر می شود .
  • 4) اصولگرایان اعتزالی از مدتها پیش با دولتمردان ، زاویه غیرعلنی و حتی علنی گرفته بودند و اتفاقا یکی از دلایلی که به طعن و بلکه تهدید اشاعره گرفتار آمدند همین بود ؛ اما گروه اخیر نیز که پایمردی رئیس جمهور در حمایت از رئیس دفتر و معاون اول خود را دیدند بنای انتقاد گذاشتند و کار را به تهدید و افشاگری نیز رسانده اند ، یعنی تنها چیزهایی که با رجوع به روانشناسی شخصیت رئیس جمهور می توان گفت که روی او اثر نمی گذارد !
  • 5) با اطمینان از ضعف جایگاه آقای هاشمی و منفعل شدن هواداران روحانی و غیرروحانی او و همچنین ضعف نسبی و سردرگمی اصلاح طلبان و حذف تعدادی از چهره های آنان از دایره نظام ، حالا تیم آقای احمدی نژاد ترجیح می دهد که تفاوت های خود با اصولگرایان و بویژه بخش رادیکال آن را به افکار عمومی نشان دهد و لذا با تکیه بر دیدگاه های فرهنگی - اجتماعی خاص خود بتدریج بر «گفتمان غیر» تاکید می کند تا جلوه ای متمایز یابد و از این طریق ، قشر متوسط شهری را - که هم خود و هم اصولگرایان در جذب اکثریت آن ناکام بوده اند - جلب نماید .

بنابراین پیش بینی می شود ماه عسل نه چندان کوتاه دولت با اصولگرایان معتقد یا مدعی حمایت از دولت پایان یابد و اگرچه خوشبختانه این فراق  به جدال نخواهد انجامید اما چندان بی حاشیه وکم هزینه نیز نخواهد بود . این گریز از مرکز ،  وقوع ائتلافات جدید در جغرافیای سیاسی کشور را زمینه ساز خواهد بود .

منبع: خبرآنلاین