سینمای اقتباسی سابقهای طولانی درسینمای ایران دارد و شاهد خلق آثار شاخصی در این زمینه بودهایم که «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی، «پری»، «سارا» و «پستچی» داریوش مهرجویی از بهترین نمونههای این جریان هستند. در سالهای اخیر به دلایل مختلف مثل پایین بودن تیراژ کتاب، کمبود مشتری سینمایی برای آثار ادبی وبحرانهای مختلف اقتصادی ساخت این فیلمها کمتر شده است.
در اقتباس از آثار ادبی معمولاً وفادار ماندن به اثر اولیه ممکن نیست ادبیات بافت و معماری خاص خود را دارد و در ساخت فیلم نمیتوانیم زیاد درگیر اصول ادبی شویم، وظیفه کارگردان این است که ایده اولیه را بگیرد و براساس آن به ساخت و پرداخت اثر بپردازد.
باعث تأسف است که بعضی از کارگردانها و نویسندگان اینطور فکر میکنند که آثار اقتباسی فاقد ارزش هستند. وقتی اثری براساس متون مکتوب مقابل دوربین میرود ذکر منبع را نقطه ضعف میدانند و از آن پرهیز میکنند.
خوشبختانه در ایران صاحب نویسندگان شاخصی هستیم، آثار نویسندگانی مثل محمد محمدی قابلیت تصویری بالایی دارد. اگر نویسندگان داوطلب تبدیل آثارشان به فیلمنامه شوند واین بخش را به عهده بگیرند به دلیل حذف بخشی از هزینه تولید فیلم حتماً تهیهکنندگان از این جریان استقبال نمیکنند. به دلیل از بین رفتن اعتماد و اطمینان میان نویسندگان و فیلمسازان و شتابی که در تولید فیلم وجود دارد، رابطه میان ادبیات و سینما از بین رفته است. امیدواریم به زودی با ایجاد اطمینان متقابل میان نویسندگان و فیلمسازان شاهد آشتی میان این دو قشر فرهنگساز جامعه باشیم.