محمد اکبری: موج تحولاتی که با قتل روزنامه نگار عربستانی در ترکیه آغاز شد حالا به آمریکا و مجلس سنا رسیده است. پس از گزارش جینا هاسبل، رییس سازمان سیا به سنا اظهارات تند نمایندگان علیه ولیعهد از این امر حکایت دارد که محتوای گزارش نقش محمد بنسلمان در قتل جمال خاشقچی را تایید کرده است. در این باره سناتور کورکر گفت اکنون هیچ شکی ندارم که دستور قتل خاشقچی از سوی ولیعهد عربستان صادر شدهاست و سناتور گراهام نیز گفته است، لایحهای تقدیم کنگره خواهیم کرد که بر اساس آن ولیعهد عربستان به عنوان مسئول قتل خاشقچی شناخته شود. آیا این روند میتواند ترامپ را وادار به چرخش در رابطه با بن سلمان کند؟ تحولات درونی امریکا و تقابل سنا با ترامپ به کجا خواهد رسید؟ در این باره با دیاکو حسینی کارشناس مسائل بین الملل گفت و گو کرده ایم که در ادامه می خوانید:
جناب حسینی در رابطه با گزارش سیا به مجلس سنا در امریکا مواضع تندی شکل گرفته است. به نظرتان این روند می تواند وضعیت جدیدی در رابطه با سیاست خارجی امریکا در مقابل امریکا ایجاد کند؟
در مورد قتل آقای خاشقچی چیزی که مشخص است، این است که حمایت یکجانبه آقای ترامپ از عربستان و شخص بن سلمان به نظر میرسد که به مزاج جامعه مدنی آمریکا و همینطور آن دست از سیاستمدارانی که بهطور سنتی وابسته به ارزش های آمریکایی هستند یا اهمیت بیشتری به تکثیر آمریکا در جهان میدهند، خوش نیامده است. بنابراین از همان ابتدا هم مشخص بود که خیلی از سناتورهای آمریکایی و یا سیاستمداران آمریکایی طرف ترامپ را در این موضوع نخواهند گرفت، ضمن اینکه نزدیک بودن آقای کوشنر، داماد ترامپ به محمد بن سلمان در حالی که فراتر از رویههای جاری در سیاستهای آمریکا است، این شائبه را ایجاد کرده که آقای ترامپ کاملا به دلیل مسائل شخصی خودش است که از محمد بن سلمان دفاع میکند و به تمام شواهد و مدارک مبنی بر دخالت محمد بن سلمان یا نزدیکان آن که در این قتل وجود دارد بیتوجهی کرده است؛ بهویژه بعد از گزارشی که CIA منتشر کرد و صحبتهایی که از CIA به بیرون درز کرد، معلوم شد که در داخل نهادهای دولت آمریکا هم اختلاف نظر خیلی بزرگی در رابطه با این موضوع وجود دارد و طبیعتا انتظار میرفت که آقای ترامپ مقدار بیشتری به این نوع گزارش ها توجه کند و موضعی بگیرد که مورد قبول جامعه آمریکا در عین حال و همینطور جامعه جهانی قرار بگیرد، در حالی که آن واکنشی که آقای ترامپ نشان داد، صرفا بیتفاوتی به این گزارشها و صحبتهایی بود که در خود آمریکا هم نسبت به احتمال گرفتارشدن آقای بن سلمان در این رابطه وجود دارد. بنابراین من فکر میکنم که اگر قرار باشد ما یک تصویری از این موضوع ارائه دهیم، این است که امروز آقای ترامپ در حمایت از آقای محمد بن سلمان و عربستان سعودی در رابطه با قتل آقای خاشقچی تقریبا تنهاست و همانطور که ما اخیرا هم دیدیم، حتی خانم نیکی هیلی البته بعد از اینکه از پست خود در سازمان ملل متحد استعفا داد، اعتراف کرد به این موضوع و این نشاندهنده عمق اختلاف در آمریکا است و این واقعیت که دولت آمریکا یا دولت آقای ترامپ نمیتواند در نهایت با کمک به این سرپوشگذاریها به موضوع خاتمه دهد و به واقعیت ها بیاعتنا باشد. حالا که این فشارها و این اختلافات با نظر آقای ترامپ وجود دارد باید دید که چطور قرار است با همدیگر برخورد کنند.
سناتور لیندسی گراهام که قبل از افشای قتل روزنامهنگار «جمال خاشقچی» از حامیان عربستان سعودی به شمار میرفت، حالا با تاکید مجدد بر لزوم قطع حمایت از حاکمان ریاض گفت: اگر آمریکا نبود، آنها ظرف یک هفته درعربستان به فارسی حرف میزدند. به نظرتان این نگاه متفاوت با ترامپ تا کجا می تواند ادامه پیدا کند؟ سیاست خاورمیانهای ترامپ کاملا با بن سلمان گره خورده و وضعیت بغرنجی در خاورمیانه شکل گرفته است. امریکای ترامپ هیچ روش جدید مشخصی برای خاورمیانه ندارد؟
موضوع اختلاف های آمریکا تا اندازه زیادی از این واقعیت ریشه میگیرد که دولت ترامپ اتفاقا هیچ استراتژیای در رابطه با این منطقه ندارد؛ نه در رابطه با جنگ یمن و نه در فراتر از آن. این در یک طرف ماجرا است و طرف دوم این است که به خاطر فقدان همین استراتژی، دولت آمریکا ارتباط فکری و سیاست مشخصی را هم با هسته حزب جمهوریخواه و سناتورهای برجسته این حزب ندارد و در نتیجه آنها نمیدانند که آقای ترامپ در حال انجام چه کاری است و چه نوع استراتژیای را در این منطقه دارد دنبال میکند و همین موضوع شده مایه اختلاف و صراحت لهجه که ما از طرف منتقدان آقای ترامپ بهویژه در درون خود حزب جمهوریخواه می بینیم. این تصور امروز به اندازه زیادی در آمریکا قوی است که آقای ترامپ استراتژی خاورمیانهای آمریکا را در گرو روابط شخصی اطرافیان ترامپ بهویژه عربستان سعودی و خاندان محمد بن سلمان قرار داده و همین موضوع انتقادات را بیشتر میکند و سوءظنها را به خط مشی که دوباره ترامپ در پیش گرفته، افزایش داده است. حالا اینکه این مسیر به کجا خواهد رسید، واقعیت این است که دولت آمریکا امیدوار است که بتواند به جنگ یمن ادامه دهد، منتها به همان روش خودش، یعنی به این صورت که همچنان عربستان سعودی را در وضعیت دست بالا در یمن قرار دهد و واقعیت های سیاسی موجود در یمن کاملا بیاعتنایی میکند. فشار افکار عمومی جهانی و در خود آمریکا نسبت به فاجعه انسانی که در یمن در حال پیشروی است، منجر به این شده که دولت آمریکا هم دیگر نمیتواند نسبت به جنگ یمن بیاعتنا باشد. اما این به این معنا نیست که استراتژی خروج از جنگ یمن الزاما به صورتی خواهد بود که بتواند ثبات بلندمدت را برای یمن ایجاد کند، ضمن اینکه منافع آمریکا را هم در کلیت موضوع تامین کند. نبودن این نوع راهکارهای عملی و دقیق و مطالعهشده در دولت آمریکا نسبت به جنگ یمن است که منجر به این میشود که افراد زیادی در داخل آمریکا، بهویژه آنهایی که آگاهی خیلی عمیقتری نسبت به موضوعات و مسائل منطقه ما دارند، اعتراض کنند و دولت آمریکا را متهم کنند به اینکه در راه درستی حرکت نمیکند.
در انتخابات میان دوره امریکا با اینکه مجلس به دست دموکراتها افتاد ولی اکثریت سنا همچنان در دست سنا است. به نظرتان در این وضعیت جمهوریخواهان روی این موضوع بحثی ندارند که باید یک روند جدید و یا تصمیم جدیدی در این مورد گرفته شود یا از ترامپ حمایت میکنند؟
طبیعتا اولویت حزب جمهوریخواه این است که از سیاستهای کاخ سفید حمایت کنند. این اولویت اول حزب جمهوریخواه است. در عین حال هم طبیعی است که آنها انتظار دارند در پیگیری این سیاستها، کاخ سفید در رابطه مشورتی و رایزنی دائمی با کنگره هم قرار گرفته باشد تا بتوانند یک سیاست حزبی کاملا مشخص را در این مسائل جلو ببرند. نقص ارتباطی که دولت کاخ سفید با کنگره و حزب خودش دارد، تاثیر خیلی زیادی در این اختلاف نظرهای درون حزبی گذاشته است. من فکر میکنم که کنگره در درجه اول منتظر است ببیند که واقعا با چه واقعیتی از طرف دولت آمریکا روبرو است و قرار است دولت چه کارهایی را بهویژه در این منطقه جلو ببرد و در عین حال این توانایی را هم دارد که در آینده با کمک ابزار قانونگذاری بتواند سیاستهایی را در این رابطه حرکت دهد و به جلو ببرد، ولی در عین حال این واقعیتی در آمریکا است که کاخ سفید هست که بیشترین نقش را در این سیاستها و استراتژیها دارد و نقش کنگره به هر حال جانبی است. من فکر نمیکنم حزب جمهوریخواه بتواند فراتر از دولت ترامپ کار خاصی را در این منطقه از طریق کنگره انجام دهد و همه چشمها به این است که دولت آقای ترامپ چکار خواهد کرد. ضمن اینکه باید این را در نظر گرفت که پای انتقادهایی که حزب جمهوریخواه به سمت آقای ترامپ نشانه میرود، یک بخشی از آن به این دلیل است که فضای انتقادکردن را از حزب دموکرات بگیرد و نشان دهد که حزب جمهوریخواه به اندازه کافی نسبت به جوانب مختلف موضوع اشراف نظر دارد، حتی در آن مواردی که ترامپ مخالفت میکند هم این حزب سیاستهای مشخصی را دارد که سعی میکنند کاخ سفید را متقاعد کنند که آنها را دنبال کند. بنابراین این انگیزه هم در آن انتقادها هست.
52312